قرابت سرا :)
-
كدام تناسب مفهومي بيشتري با بيت زير دارد ️
هر كه زين گلشن لبي خندانتر از گل بايدش/خاطري فارغ ز عالم چون توكل بايدش
١)ايد چه سان به ساحل سالم سفينه ي ما/ بر ناخدا توكل بيش از خداست ما را
٢) خضر مسافران توكل عزيمت است/ سيل بهار همسفر استخاره نيست
٣) بر روي دست باد مراد است سير من/تا بادبان كشتي من از توكل است
٤) عجز طاقت كرد ما را محرم امداد غيب/اختيار انجا كه درماند توكل ميشود
يه بار يه تست ديگه رو نوشتم اونم تكراري بود براي بار دوم انقد خوابم مياد -
Mohsen Taheri آفرين ٤ درست بود تست بعديو نظرتون چيه ؟
-
Mohsen Taheri شما رشتتون چيه ؟
-
Mohsen Taheri قوه ي تحليلتون توي فارسي خيلي خوبه باريكلا
بقيه نظري ندارن؟ -
Mohsen Taheri
اگه وقت دارين يه سوال حين زدن اين تست واسم پيش اومده بود ببينين نظري نداري؟
بيت چهارم رو نوشته مفهومش اينه كه سلامت در گرو تومل است
چطور اين مفهوم ازش استنباط ميشه؟ -
سراسری انسانی93:عبارت"چون به پای دارش بردند،گفتند:حال چیست؟گفت:معراج مردان سر دار است."با کدام بیت ارتباط مفهومی دارد؟1)آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب/کشته ی غمزه ی خود را به نماز آمده ای2)به یک شهادت سربسته مرد احمد باش/که پایمرد سران اوست در سرای جزا3)اگر جنازه ی سعدی به کوی دوست درآرند/زهی حیات نکونام و مردنی به شهادت4)موجه ی دریا نگنجد در دل تنگ حباب/بگذر از سر جوهر تیغ شهادت را ببین
-
Mohsen Taheri در قرابت سرا گفته است:
سراسری انسانی93:عبارت"چون به پای دارش بردند،گفتند:حال چیست؟گفت:معراج مردان سر دار است."با کدام بیت ارتباط مفهومی دارد؟1)آفرین بر دل نرم تو که از بهر ثواب/کشته ی غمزه ی خود را به نماز آمده ای2)به یک شهادت سربسته مرد احمد باش/که پایمرد سران اوست در سرای جزا3)اگر جنازه ی سعدی به کوی دوست درآرند/زهی حیات نکونام و مردنی به شهادت4)موجه ی دریا نگنجد در دل تنگ حباب/بگذر از سر جوهر تیغ شهادت را ببین
سخته
نه نميدونم -
مليكابانو ببین 4 میگه:اون لحظه ای که طاقتم دیگه داشت طاق میشد(به سر می آمد) {حالا میشه گفت که در اوج سختی و بیماری و... بوده دیگه} کمک الهی را دریافتم.یعنی قبلش هه ی درد می کشیدم و هه ی طبق اراده ی خودم میرفتم دنبال درمانش. ولی به محض اینکه از اراده (آگاهی محدودم)ی خودم ناامید شدم به دروازه ی توکل راه پیدا کردم و امداد حق تعالی را دریافتم....
-
Mohsen Taheri در قرابت سرا گفته است:
مليكابانو ببین 4 میگه:اون لحظه ای که طاقتم دیگه داشت طاق میشد(به سر می آمد) {حالا میشه گفت که در اوج سختی و بیماری و... بوده دیگه} کمک الهی را دریافتم.یعنی قبلش هه ی درد می کشیدم و هه ی طبق اراده ی خودم میرفتم دنبال درمانش. ولی به محض اینکه از اراده (آگاهی محدودم)ی خودم ناامید شدم به دروازه ی توکل راه پیدا کردم و امداد حق تعالی را دریافتم....
چقد خوب توضيح دادين مرسييي
-
مليكابانو این عبارت تو ادبیات پیش قدیم بود.داستان بردار کردن حسین منصور حلاج رو میگه.اون وقتی که بردنش پای دار(چون گفته بود اناالحق یعنی ادعای خدایی و شرک البته از نظر متشرعان و ظاهربینان.همون کسایی که در ظواهر دستورات دین گیرکرده اند و به بطن ها و اوج معارف پی نبردن.) ازش سوال کردن این وضعی که داری(به فلاکت افتادی) رو چجوری می بینی. و او جواب سربالا میدهد و میگوید:هرکی که ادعای مردانگی رو داره باید این سرانجامش باشه و از این بهتر نمیشه.درواقع داره بهشون تعنه میزنه.پیشنهاد می کنم بری و اصل داستان رو از تذکره الاولیای عطار بخونی
-
Mohsen Taheri شما حيفين واسه تجربي بياين انساني
قبلش شك داشتم الان مطمئن شدم بگين ٢ نيست كنكور ١٤٠٠ شركت ميكنم -
Mohsen Taheri يعني ٢ اصن تو توضيحاتتونم نبود يعني پرت ترين تا ١٤٠٠
-
مليكابانو اصلا نا امید نشو.چرا تا 1400؟؟بیا و در 30 روز مفاهیم ادبیات بی نهایت زیبای فارسی رو تقویت کن.من سال سوم دبیرستان از ادبیات متنفر بودم بیشتر به خاطر "دستور زبان" چون معلممون خیلی سخت گیر بود ولی اون تابستون رو نشستم و هه ی آثار ادبی فاخرمون رو مثل سعدی مطالعه کردم و بعدها اینقدر به ادبیات وابسته شدم که نگو...هر کس دیگه ای هم میتونه.فقط باید بخواد.
-
Mohsen Taheri من فكر نميكردم انقد ضعيف باشم
٢ چرا غلطه راه اديب شدن مث شما چيست آلايي -
Mohsen Taheri استاد جسارت نباشه بندناف يه بار بريده ميشه خود آدم هم نميبرتش بندنافتونو با ادبيات بريدن