-
-
amir ahmadi در مشاعره... گفته است:
دختر بهار
مردم از فتنه گریزند و ندانند که ما به تمنای تو در حسرت رستاخیزیمما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون
او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم -
amir ahmadi در مشاعره... گفته است:
دختر بهار
می خواهمت چنان که شب خسته خواب را.......می جویمت چنانکه لب تشنه آب رااِی عشق ای عشق تموم زندگیمی ، تو پای ثابت دیوونگیمی تو ♪
-
amir ahmadi
نه به اختیار باشد ،
غم عشق خوب رویانکی رود به اختیاری
سوی درد بیدوایی..... -
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
#حافظ(دانش آموخته در مکتب رامسس کبیر) -
samane.A در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند
حافظ(دانش آموخته در مکتب رامسس کبیر)
دردم از یار است و درمان نیز هم
دی در میان زلف بدیدم رخ نگار
بر هیبتی که ابر محیط قمر شود..... -
Mohsen Taheri در مشاعره... گفته است:
دختر بهار در کوی تو معروفم وز روی تو محرومم/گرگ دهن آلوده ی یوسف ندریده
هیچ کس نیست که منظور مرا ناظر نیست
گرچه بر منظرش املاک نظر قاصر نیست -
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
دختر بهار
دوست دارم با تو باشم باتو عاقل تر شوم
با تو در ذهنم بمانم آخر عاقل تر شوممن عاشقو رند و مست و عالم سوزم
با من منشین وگرنه بد نام شوی#حافظ با کمی تغییر....
-
samane.A در مشاعره... گفته است:
دختر بهار در مشاعره... گفته است:
ramses kabir در مشاعره... گفته است:
دختر بهار
دوست دارم با تو باشم باتو عاقل تر شوم
با تو در ذهنم بمانم آخر عاقل تر شوممن عاشقو رند و مست و عالم سوزم
با من منشین وگرنه بد نام شوی#حافظ با کمی تغییر....
یه اهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم دو ریش برایم مشکله کاشکی اونو می بستم
من نگویم که بده باده و آن جام شراب
مست چشمان تو و آن لب عاشق سوزم
#خودم......