-
دکتر علی ف زیاددددددد ولی الان نیستشون
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi حیف شد که
-
@Hamnafass کجاش؟
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@bache-konkori مرکز شیراز
-
amir ahmadi حیف شد که
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهدکتر علی ف یهو میان...هر ان ممکنه
-
دکتر علی ف یهو میان...هر ان ممکنه
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi نترسم مواظبم
-
@Hamnafass
ramses kabir
بگید میشنویمفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@M-bahrami1378 من معذورم اگه بگم دیگه نمیتونم بیام انجمن
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Hamnafass what
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
قام قام ایستگاه 1
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Hamnafass در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
@M-bahrami1378 من معذورم اگه بگم دیگه نمیتونم بیام انجمن
باشه
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@M-bahrami1378
اخ موقع بچگی یه دکه ای بود ره به رو کوچمون که قهوه و اینا میفروخت بعد منم بعضی اوقات میرفتم پیشش یه چیزی واسه داداشم میخریدم بعد یه روز یه دختر خیلی دافی میاد پیش این مغازه یه چیزی بخره بعد این مغازه داره خوشش ازش میاد و بهم میگه بیا اگه بری این چیزو به اون دختری که اونجا نشسته بدی من بهت پول میدم منم خو بچه بودم سواد هم نداشتم اومدم اون کاغذی رو که بهم داد رو بردم بدم به دختره رفتم پیشش نمیدونم کاغذ رو بهش دادم یا ن ولی یهو دیدم یه سیلی آبداری خورد تو گوشم و هر چی فحش بود نثارم شد و پولی هم گیرم نیومد و تمام -
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سلام همگی
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با انكه پيش خود به ظهور او اميد فتح و نصرت داشتند ..
يه جورايي منو ياد امام زمان ميندازه
خصوصا اينجاش
بايد انچه فرستاديم بقوت ايمان بپذيريد و سخن حق بشنويد
به زبان گفتيد بشنويم و بعمل عصيان كرديد -
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی جانم شد بله برو
-
@M-bahrami1378
اخ موقع بچگی یه دکه ای بود ره به رو کوچمون که قهوه و اینا میفروخت بعد منم بعضی اوقات میرفتم پیشش یه چیزی واسه داداشم میخریدم بعد یه روز یه دختر خیلی دافی میاد پیش این مغازه یه چیزی بخره بعد این مغازه داره خوشش ازش میاد و بهم میگه بیا اگه بری این چیزو به اون دختری که اونجا نشسته بدی من بهت پول میدم منم خو بچه بودم سواد هم نداشتم اومدم اون کاغذی رو که بهم داد رو بردم بدم به دختره رفتم پیشش نمیدونم کاغذ رو بهش دادم یا ن ولی یهو دیدم یه سیلی آبداری خورد تو گوشم و هر چی فحش بود نثارم شد و پولی هم گیرم نیومد و تمامنوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir دایی کارت درسته ناموسا ها
داستانم نوشتی کوتاه؟ -
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
مملکت شیرای پیر
-
@M-bahrami1378
اخ موقع بچگی یه دکه ای بود ره به رو کوچمون که قهوه و اینا میفروخت بعد منم بعضی اوقات میرفتم پیشش یه چیزی واسه داداشم میخریدم بعد یه روز یه دختر خیلی دافی میاد پیش این مغازه یه چیزی بخره بعد این مغازه داره خوشش ازش میاد و بهم میگه بیا اگه بری این چیزو به اون دختری که اونجا نشسته بدی من بهت پول میدم منم خو بچه بودم سواد هم نداشتم اومدم اون کاغذی رو که بهم داد رو بردم بدم به دختره رفتم پیشش نمیدونم کاغذ رو بهش دادم یا ن ولی یهو دیدم یه سیلی آبداری خورد تو گوشم و هر چی فحش بود نثارم شد و پولی هم گیرم نیومد و تمامنوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir حقت بوده
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@Hanie-h سلام
-
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
sandiiii سلام
-
ramses kabir حقت بوده
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@M-bahrami1378
بشکنه این دست که نمک نداره -
sandiiii سلام
نوشتهشده در ۲۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۸:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamir ahmadi سلام
خوب هستین؟!