-
ramses kabir در " مشاعره " گفته است:
nasimeh bagheri
ادر کاسا و ناولها الا یا ایها ساقی
انا المسموم ما عندی بتریاق ولا باقی
این شعریه که حافظ ازش تقلید کردهیک عمر شهان تربیت عیش کنند
تا نیم نفس عیش به صد طیش کنند
نازم به جهان همت درویشان را
کایشان به یکی لقمه دو صد عیش کنندفروغی بسطامی
شما به شدت منو یاد کسی میندازین، بنده ی خدا تو شعر برداری هنر خاصی داشتن مخصوصا از "شهریار"
نوشتهشده در ۳۰ فروردین ۱۳۹۹، ۱۵:۱۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGole Narges
دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
-
Gole Narges
دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
ramses kabir
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست... -
ramses kabir
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفت -
my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتنوشتهشده در ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲۰:۵۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهnegar salehi در " مشاعره " گفته است:
my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتوکل برخدایت کن/کفایت می کند حتما
-
negar salehi در " مشاعره " گفته است:
my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتوکل برخدایت کن/کفایت می کند حتما
نوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
shiimma آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا -
shiimma آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارانوشتهشده در ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۶:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهای دوست چه پرسی تو که،
سهراب کجا رفت
سهراب ،
سپهری شد و سر وقت خدا رفت..او نور سحر بود کزین دشت سفر کرد،
او روح چمن بود که با باد صبا رفت..فریدون مشیری
-
ای دوست چه پرسی تو که،
سهراب کجا رفت
سهراب ،
سپهری شد و سر وقت خدا رفت..او نور سحر بود کزین دشت سفر کرد،
او روح چمن بود که با باد صبا رفت..فریدون مشیری
@golenarges تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تُنکحوصله را طاقت این طوفان نیست -
@golenarges تب و تاب غم عشقت دل دریا طلبد
هر تُنکحوصله را طاقت این طوفان نیستnegar salehi تا خار غم عشقت آویخته بر دامن کوته نظری باشد رفتن ب گلستان ها
-
negar salehi تا خار غم عشقت آویخته بر دامن کوته نظری باشد رفتن ب گلستان ها
-
shiimma
نه آرامشت را به چشمى وابسته کن؛
نه دستت را به دستى دلخوش؛
چشم ها بسته مى شوند و دست ها مُشت؛
و تو می مانى و یک دنیا تنهایى...فروغ فرخزاد
-
negar salehi در " مشاعره " گفته است:
my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتوکل برخدایت کن/کفایت می کند حتما
نوشتهشده در ۵ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۲:۴۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهPARVAZ 77 1 در " مشاعره " گفته است:
negar salehi در " مشاعره " گفته است:
my name تا قفل قفس باز شد آن سوخته پر رفت
دلواپس ما بود وليكن به سفر رفتتوکل برخدایت کن/کفایت می کند حتما
بيتو كامل بگين اين فقط يه مصرعشه
توکل بر خدایت کن؛ کفایت میکند حتما
اگر خالص شوی با او؛ صدایت میکند حتما -
my name
از دم صبح ازل تا اخر شام ابد/ دوستي و مهر بر يك عهد و يك ميثاق بود
ازل و ابد تضاد
صبح و شام تضاد
دم و اخرو نميدونم تضاد ميشه گفت يا نه
يك تكرار
وزن شعرو هركار كردم نتونستم تشخيص بدم -
my name
از دم صبح ازل تا اخر شام ابد/ دوستي و مهر بر يك عهد و يك ميثاق بود
ازل و ابد تضاد
صبح و شام تضاد
دم و اخرو نميدونم تضاد ميشه گفت يا نه
يك تكرار
وزن شعرو هركار كردم نتونستم تشخيص بدم@خانوم-وكيل
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا ک راز پنهان خواهد شد آشکارا@خانوم-وكيل خوشم اومد از اینکه آرایه ها ی شعرا هارو میگین
منم میگم تا جایی ک وسعم بکشه البته
آرایه هاش
پنهان و آشکار تضاد
و اینکه فک کنم اینکه دلش از دستش میره کنایه باشه (مطمئن نیستم)
دل و دست هم با هم تناسب دارن -
@خانوم-وكيل
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدارا
دردا ک راز پنهان خواهد شد آشکارا@خانوم-وكيل خوشم اومد از اینکه آرایه ها ی شعرا هارو میگین
منم میگم تا جایی ک وسعم بکشه البته
آرایه هاش
پنهان و آشکار تضاد
و اینکه فک کنم اینکه دلش از دستش میره کنایه باشه (مطمئن نیستم)
دل و دست هم با هم تناسب دارن -
my name
اختيارم نيست در گرداب چون سرگشتگي/ نبض موجم، در تپيدن بي قرار افتاده ام
به نظر مياد دوتا تشبيه داشته باشه ولي اصن مطمئن نيستم@خانوم-وكيل
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم.
مفهموش ک همون مفهوم معروف اینه ک ما ز بالاییم و بالا میرویم ! و این زمین و این دنیا جایگاه واقعی ما نیس
بدن ب ی قفس تشبیه شده
مطمئن نیستم ولی فک کنم تلمیح داشته باشع...(اگ نداره حتنا بهم بگین)
-
@خانوم-وكيل
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم.
مفهموش ک همون مفهوم معروف اینه ک ما ز بالاییم و بالا میرویم ! و این زمین و این دنیا جایگاه واقعی ما نیس
بدن ب ی قفس تشبیه شده
مطمئن نیستم ولی فک کنم تلمیح داشته باشع...(اگ نداره حتنا بهم بگین)
نوشتهشده در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۶:۰۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmy name در " مشاعره " گفته است:
@خانوم-وكيل
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم.
مفهموش ک همون مفهوم معروف اینه ک ما ز بالاییم و بالا میرویم ! و این زمین و این دنیا جایگاه واقعی ما نیس
بدن ب ی قفس تشبیه شده
مطمئن نیستم ولی فک کنم تلمیح داشته باشع...(اگ نداره حتنا بهم بگین)
تلميح فكر نميكنم منم مطمئن نيستم اخه ببين به مفهوم اشاره داره فقط ميگم مطمئن نيستم
شاعر خودشو به مرغ و ملكوت رو به باغ تشبيه كرده اينو نگفتي
.
مردي غريق گشته ي بحر تحيرم
رندي غريب مانده به كوي قلندرمتحير به بحر تشبيه شده
نميدونم اگه بازم داره ارايه -
my name در " مشاعره " گفته است:
@خانوم-وكيل
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چندروزی قفسی ساخته اند از بدنم.
مفهموش ک همون مفهوم معروف اینه ک ما ز بالاییم و بالا میرویم ! و این زمین و این دنیا جایگاه واقعی ما نیس
بدن ب ی قفس تشبیه شده
مطمئن نیستم ولی فک کنم تلمیح داشته باشع...(اگ نداره حتنا بهم بگین)
تلميح فكر نميكنم منم مطمئن نيستم اخه ببين به مفهوم اشاره داره فقط ميگم مطمئن نيستم
شاعر خودشو به مرغ و ملكوت رو به باغ تشبيه كرده اينو نگفتي
.
مردي غريق گشته ي بحر تحيرم
رندي غريب مانده به كوي قلندرمتحير به بحر تشبيه شده
نميدونم اگه بازم داره ارايهنوشتهشده در ۷ اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده@خانوم-وكيل
من در آغوش تو از خود متولد شده ام...
روزه بر مؤمنِ دور از وطنش واجب نیست...آرش مهدی پور