Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
تروخدا بیاین
د
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
د
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
د
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
د
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد
خاطرات خواهر برادری
Gharibe GomnamG
خب سلام اینم از تاپیکی که قولشو داده بودم خاطرات خنده دار یا تلخ خودتونو که با خواهر برادراتون دارین بیاین بگین ترجیحا خنده دار باشه خب دعوت میکنم از @roghayeh-eftekhari @F-seif-0 @Ftm-montazeri @Ariana-Ariana @Infinitie-A @ramses-kabir @Zahra-hamrang @Fargol-Sh @مجتبی-ازاد @Yasin-sheibak @Elham650 @Mehrsa-14 @گروه-بچه-هایی-که-خواهر-یا-برادر-دارن فعلا شماهارو یادم بود که خواهر برادر دارین @دانش-آموزان-آلاء @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
بحث آزاد
کتابخانه رنگی
_MILAD__
سلام به همه دوستان عزیز در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی تصمیم گرفتیم تایپکی راه اندازی کنیم که شما یکم کتاب غیر درسی بخونید خب همین اول بگم همتون لایک میکنین اول بعد پست میذارین اشتباه نزنین یدفه و منفی بدید اصلا هم دستوری نبود خلاصه نمیدونم چه چیزایی میتونید بذارید : -بریده ای از کتاب ها -معرفی کتاب -گذاشتن لینک دانلود کتاب اگه صوتی و ایناست و از سایتی برداشتید نگاه کنید حتما %(#ff0000)[منبع ] بذارید با تشکر @دانش-آموزان-آلاء
بحث آزاد
کمکککک
S AlihoseiniS
سلام من امسال بعد از ده سال تغییر رشته دادم از هنر به تجربی و هیچی نمیدونم الان نمیدونم از کجا شروع کنم؟چجوری پیش برم؟چجوری برنامه ریزی کنم؟نیاز دارم یکی یا چند نفر پایه باشن با هم پیش بریم و بخونیم که اگه سوالی چیزی بود بشه پرسید🥲🥲 میشه کمکم کنین؟!
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 74.6k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • uuU آفلاین
    uuU آفلاین
    uu
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1071

    متن لینک

    حوصله‌ی هیچ‌کس را ندارم، بالاخره آدم روزی به اینجای زندگی هم می‌رسد...
    انگار خدا خواسته از کالبد تکرار بیرونم بکشد، فیلتر فریبنده‌ی احساسات را از روی چهره‌ی ساده‌ی آدم‌ها برداشته و گفته "این تو و این حقیقت آدم‌ها"... من این‌روزها دارم آدم‌ها را بدون فیلتر می‌بینم، کاملا صاف و حقیقی و بدون نقاب... اگر دوستشان دارم پشتش هزار و یک منطق نهفته و اگر نمی‌خواهم حتی ببینمشان برایش دلیل دارم.
    این مدت به آدم‌هایی علاقمند شده‌ام که تا این لحظه نمی‌دیدمشان و از آدم‌هایی دل کنده‌ام که تا قبل از این از آن‌ها بت ساخته‌بودم.
    منطق است دیگر! از یک جایی به بعد سر می‌رسد و بزرگت می‌کند، نقاب از چهره‌ها برمی‌دارد، ابر احساسات را کنار می‌زند و خورشیدهای حقیقت را بیرون می‌کشد. درستش هم همین است، آدم باید از یک جایی به بعد واقع‌بین باشد و بفهمد با عینک احساسات که به استقبال اتفاقات و آدم‌ها برود؛ همه چیز زیباست، آدم‌ها خنجر به دست و با نفرت، مقابلش می‌ایستند و او بر لب‌هایشان مهر می‌بیند و در دستانشان عشق!
    باید با قساوتِ تمام، این عینک خوش‌بینی را از مقابل دیدگانش بردارد و از یک جایی به بعد, عاقلانه دوست بدارد و عاقلانه زندگی کند....
    متن:
    #نرگس_صرافیان_طوفان‌

    ☂️ مِثلِ بَرف سَرد ، وَلی زیبآ

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    9
    • پایانپ آفلاین
      پایانپ آفلاین
      پایان
      اخراج شده
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط پایان انجام شده
      #1072

      IMG_20200411_121033.jpg
      به چشم های نوک شاخکاش نگاه کنید،چ زیباس...
      توی این ارتفاع...
      صنع الله الذی اتقن کل شی...

      1 پاسخ آخرین پاسخ
      14
      • ramses kabirR آفلاین
        ramses kabirR آفلاین
        ramses kabir
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
        #1073

        یارا همه آفاقِ نگاهِ تو دریدم
        تا کَم کَمَک اینک رخ زیبای تو دیدم
        تا سازِ دلم چنگِ دو زلفِ تو نوازد
        آوازِ خدا را به صدایت بشنیدم
        این چِشمه ی چِشمان تو این تشنه نگاه دید
        گویا ز نگاهی به بیابان برسیدم
        من بینِ نگاهِ تو حوریِ بهشتی
        من سیبِ نگاهِ تو از این باغ بچیدم
        صد بار ز ساغر، دلِ من توبه به سر داد
        ای دل تو بدیدم ز دلم توبه ندیدم

        امیدوارم به دل نشسته باشه

        اگ کامل نیستی
        مثه ماه بدرخش

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        8
        • ...Nedaa...H. آفلاین
          ...Nedaa...H. آفلاین
          ...Nedaa...H
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
          #1074

          ۲۰۱۸۰۹۲۵_۲۰۵۳۵۳.jpg
          آبیدر شبهاشم قشنگه😊 😍 😍 🌹 🌹 🌹

          1 پاسخ آخرین پاسخ
          6
          • miss.besharatiM آفلاین
            miss.besharatiM آفلاین
            miss.besharati
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
            #1075

            ۲۰۱۹۰۹۲۶_۱۷۰۶۲۲.jpg

            %(#d000ff)[بیا با هـم حـرف بزنیـم]

            %(#d000ff)[مثل خـورشیـد با گل آفتاب‌گـردان]

            %(#d000ff)[تو بـگویـی وُ]

            %(#d000ff)[من دورتـــ بگـردم!]

            1 پاسخ آخرین پاسخ
            11
            • MonoM آفلاین
              MonoM آفلاین
              Mono
              اخراج شده
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
              #1076

              #اوهمان کسی که هیچکس مینامیدمش...
              ولی در همه کسم خلاصه میشد...
              شنا کردن را از #او یاد گرفته بودم...
              ولی هر شب در رویایش غرق بودم...
              معلم خوبی نبود...
              ولی انتظار را خوب به من آموخت...
              چال روی گونش وقتی برایم نمک می ریخت خوب نمایان میشد...
              اما حالا اثار آن نمک ها بر روی زخم هایم خودنمایی میکنند...
              پا به سن گذاشتم‌...
              ولی پا به صن ارزوهایم نگذاشتم...
              #او را در آغوشم از شر آن مردنان نامرد زندانی کرده بودم...
              #او مرا در حسرت مال تنها من بودنش به بند کشیده بود...
              عجب تفاوت بزرگی!
              تنها بودم #او امد دیگر تنها نبودم...
              تنها نبودم #او رفت بازم هم تنها نبودم...
              خیالش بود...
              عکس هایش بود...
              صدای نفس کشیدن وویس هایش بود...
              عطر روی پیراهنم بود...
              ولی #او نبود...
              #او امد هر روز ساعتها خودم را در آیینه مشغول ساختن چیزی طبق خواسته او میکردم...
              #او رفت هر روز ساعتها خودم را مشغول شناختن آن کسی که در آیینه بود میکردم...
              #او امد بوی رفتن نمیداد...
              #او رفت بوی خون باورم به مشمام میخورد...
              #او امد بسیار بی صدا و ارام...
              #او رفت پر سر و صدا بلاخره شکستن دل هم صدایی دارد...
              #او امد با تمام قلبم دوستش داشتم...
              #او رفت با تیکه های قلبم دوستش دارم...
              #او آمد گفت تو همانی که میخواهم...
              #او رفت گفت هیچوقت شبیه ان کسی که میخاتمش نمیشوی‌...
              #او امد #او رفت همه چیز تغییر کرد به جز یک چیز...
              من هنوز همان قدر دیووانه ام که کسی را که مرا به دست فراموشی سپرده عاشقانه میپرستم... 🙂
              Mono🦋

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              12
              • MonoM آفلاین
                MonoM آفلاین
                Mono
                اخراج شده
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #1077

                دله دیگه میگیره...
                مغز ک نیس بهش بگی دو دو تا بگه چهارتا...
                چشم نیس ک بهش بگی نبین بسته بشه...
                گوش که نیست بگی نشو کر بشه...
                دهن نیست که بگی ساکت شو خفه شه...
                دله دل.. 🙂
                گاهی از بی تفاوتی میگیره ...
                گاهی از توجه زیاد ولی نه به تو...
                گاهی از ترس میگیره...
                گاهی از شجاعت ولی نه پشتت تو...
                گاهی از حرف میگیره...
                گاهی از سکوت ولی نه برا احترام به تو...
                گاهی از ادم دوپاش میگیره...
                گاه از اون پروانه ابی میگیره...
                اینا حل میشه میره...
                اما امان از وقتی که بی دلیل بگیره...
                یا دلیل داره ولی شخصش هیچکسه...
                همون هیچکسی که هیچکسی نمیشناستش جز خودت...
                هیچکسی که همه میشناسنش ولی نمیشناسنش...
                از روی جوابت پس از لبخند بی دلیلت وقتی ک یه گوشه ای نشستی و میپرسن به کی فکر میکنی و میگی هیچکس از همونجا میناسنش...
                از اونجایی که یهو وسط شادی اشک تو چشمات جمع میشه و میپرسن به کی فکر میکنی و میگی هیچکس میناسنش...
                وقتی دل از هیچکست بگیره باز نمیشه...
                عین گره کور میمونه که به دست بغضت بسته شده...
                بازنمیشه نمیخای اشکات بریزه و غرورت بشکنه..
                به جاش سردرد های بی وقفه میاد سراغت...
                به جاش موهات تک به تک کمر خم میکنن...
                به جاش چشمات رگ به رگ ضعیف تر میشن...
                به جاش دلت لحظه به لحظه تنگ تر میشه...
                نمدونی چرا و نمدونی کِی ولی میدونی از کی...
                میگیره و میگیره و میگیره...
                و یه روز میرسه که میگ تالاپ تالاپ تلوپ.....

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                13
                • Dr-aculaD آفلاین
                  Dr-aculaD آفلاین
                  Dr-acula
                  اخراج شده
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1078

                  71Q28KBgotL.SL1500.jpg
                  tomato-slice-isolated-red-side-view-white-background-clipping-path-120775483.jpg
                  Chef_Knife_Adjusted_Angle_to_make_look_bigger_2048x2048.jpg

                  از ترکیب اینا چی میشه درست کرد؟

                  20200506_164216.jpg
                  هنر زندگی رو قابل تحمل تر میکنه

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  11
                  • فاطمه ـ بوشهرف آفلاین
                    فاطمه ـ بوشهرف آفلاین
                    فاطمه ـ بوشهر
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1079

                    photo_2020-05-06_17-12-03.jpg
                    photo_2020-05-06_17-14-37.jpg

                    اینجا یا انجا

                    هیچیک فرقی نیست

                    هر کجا هم باشم

                    اسمانم %(#2d66d6)[ابــــــــــــــــــــــــــــــــیست]

                    (یکی قبل از طلوع و یکی رو موقع طلوع افتاب گرفتم)

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    9
                    • Dr.agonD آفلاین
                      Dr.agonD آفلاین
                      Dr.agon
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
                      #1080

                      یه چیزی دیشب ب ذهنم رسید....(:

                      منم و کوچه ی خالی

                      منم و ماه غریب

                      ت همان خنده شادی ک دلم در پی ات است

                      ++++++++++++++++++++++++++

                      درپی****مرو...خانه همینجاست بمان

                      دلت از حرف پر است...گوش من اینجاست مرو

                      دردت از بی کلکی ست...قافیه را ساز نکن

                      دل من تاب ندارد...درد اغاز مکن

                      ت ک از دام عدو رنجوری

                      در پس این خانه عدو هست...مرو

                      بی تو در این شهر غریبم تو نرو

                      بی تو این شهر مریض است تو نرو

                      ++++++++++++++++++++++++++

                      می روم اخر تو بمان

                      دل من هر نفسی با تو گره خورده بمان

                      خانه را می سازیم خانه همینجاست بمان

                      پ ن : قسمت های+ و * رو نمی شه نوشت اینجا... 😂 😂
                      و اینکه خیلی از هم گسیخته ست 😂 می دونم اما ب روم نیارید 😂

                      ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      10
                      • Dr.agonD آفلاین
                        Dr.agonD آفلاین
                        Dr.agon
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط Dr.agon انجام شده
                        #1081

                        اندکی درد

                        کمی حرف آغشته ب بغض

                        دفترم گم شده , حالم خوش نیست...

                        گوشه گیری شده ام ... در پس خاکستر شهر

                        من درونم خالی ست
                        پ ن : بیشتر شبیه دکلمه س . می دونم 😂
                        اینم ب روم نیارید 😂

                        ن ب قشنگی حرفا خودم،ن ب زشتی قضاوت شما،معمولی تر از معمولی=)

                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                        11
                        • MonoM آفلاین
                          MonoM آفلاین
                          Mono
                          اخراج شده
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                          #1082

                          دیگ بهت فکر نمیکنم...
                          میبینی حالم خوب شده...
                          امروز دیگه موهامو نزدن ازم قول گرفتن دیگه نکنمشون...
                          منم ادم خوش قولی هستم همیشه سر حرفام میمونم...
                          با س تا مورچه دوست شدم شبا دور حیاط باهم قدم میزنیم...
                          یه وقت فکر نکنی از تو میگم براشونا نه اصلا...
                          فقط از موهات میگم.. از چشمات و از اون خنده هات...
                          دیگ بهت فکر نمیکنم مربا میخورم بدون اینک یاد لبات بیوفتم...
                          گلای قرمز و بو میکنم بدون اینکه یاد اون روسری خوشگله که خیلی دوستش داشتی بیوفتم...
                          خوب شدم قرصاهم کمتر شدن...
                          بیشتر حرف میزنم...
                          دیروز بلاخره دستامو باز کردن گفتن میتونن بهم اعتماد کنن...
                          یادته بهم گفتی برو خوب شو دیوونه؟!
                          من دیوونه خوب شدم...
                          یادته گفتی ازم میترسی؟!
                          اما حالا هیچکس دیگه منو جزو زنده ها حساب نمیکنه... 🙂
                          همه باور کردن خوب شدم...
                          منم باور کردم که دیگه بهت فکر نمیکنم...
                          با امروز دقیقن میشه ۴۵۳ روز و ۷ماه و ۳هفته و ۲ ساعت و ۳۰ دقیقه اس که از اخرین باری که دیدمت میگذره...
                          اخ الان شده ۳۱ دقیقه...
                          من بهت فکر نمیکنم حتی نمیدونمم ۳ ماه و ۱ هفته و ۲ روز دیگه تولدته...
                          من بهت فکر نمیکنم حتی دیگ خبر ندارم غذای مورد علاقت خورشت سبزیه...
                          من بهت فکر نمیکنمم دیگه هم نمیدونم به اون پاستیل قرمزا حساسیت داری...
                          نه من دیگه هیچی ازت نمیدونم...
                          من خوب شدم من باور کردم که خوب شدم...
                          حواست باشه یکی دیگرو دیوونه نکنی بندازی رو تختاا
                          ببین من خوب شدم ولی تو باور نکن...:)
                          Mono🦋

                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          28
                          • samane.AS آفلاین
                            samane.AS آفلاین
                            samane.A
                            انسانی اخراج شده
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1083
                            این پست پاک شده!
                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            3
                            • Kordgirl*K آفلاین
                              Kordgirl*K آفلاین
                              Kordgirl*
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1084

                              20200508_182705.jpg

                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              8
                              • Kordgirl*K آفلاین
                                Kordgirl*K آفلاین
                                Kordgirl*
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1085

                                20200508_141449.jpg 20200508_180823.jpg

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                9
                                • Kordgirl*K آفلاین
                                  Kordgirl*K آفلاین
                                  Kordgirl*
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                  #1086

                                  20200508_101810.jpg

                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  12
                                  • MonoM آفلاین
                                    MonoM آفلاین
                                    Mono
                                    اخراج شده
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1087

                                    دوباره شب شد...
                                    من در شبها عجیب تر از همه عمل میکنم...
                                    همه دلتنگ میشوند دلشان هوای یار میکند اما من....
                                    در شبها عجیب سنگ میشوم...
                                    منطق جدید چاشنی احساسات جدید میشود...
                                    دل میکنم از #او، آنی که در همه نوشته هایم جای دارد...
                                    متنفر میشوم از #او...
                                    پازل بی تفاوتیتش را کنار هم میچینم و اخرین مهره شک را در ان جای میدهم...
                                    عجب پازلی همچون قلبم هزار تیکه شده...
                                    از همه میبرم...
                                    گزینه دوم بودن باعث میشود گزینه هیچکدام را انتخاب کنی...
                                    ا=احساس
                                    ن=نفرت
                                    ت=تصمیم
                                    ق=قلب
                                    م=مرگ
                                    احساس نفرت تصمیمی که قلب را به مرگ وا میدارد...
                                    انتقام در وجودم رخنه کرده...
                                    روزی نوبت من هم میرسد...
                                    روزی که به رگ گردن خدا نزدیک شوم و اهمیت ندهم...
                                    روزی که لیوان اب دستم را بنوشم در حالی که #او در رو به رویم در حال اتش گرفتن است...
                                    بلاخره ادم به اینجای زندگی هم میرسد...
                                    روزی که دیگر از هیچ چیز باک ندارد...
                                    روزی که شیطان روزی هزار بار ارزوی مرگت میکند اخر او راهم بد نام کردی...
                                    انقد راحت میگوییم چون دقیقن در همینجا ایستاده ام...
                                    الان در حال تماشا ام میرسد روزی که شما باید تماشا کنید... 🙂
                                    Mono🦋

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    9
                                    • Dr-aculaD Dr-acula

                                      %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                                      سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                                      همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                                      هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                                      حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                                      همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                                      بخصوص (:
                                      🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                                      🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                                      🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                                      🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                                      ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                                      💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                                      ....................................
                                      ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                                      %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                                      %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                                      0_1534586548670_coke-smiley.gif

                                      LiliL آفلاین
                                      LiliL آفلاین
                                      Lili
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1088

                                      هی مینویسم و پاک میکنم...میگم بهم بی محلی میکنه اما میگم دارم بهونع گیری میکنم.
                                      دلم خیلی براش تنگ شده.یذره شبا باهم میحرفیدیم که اونم از من گرفته😢
                                      همش منتظرم بهم پیام بده ولی نمیده،همش منتظرم بگه بیا حرف بزنیم ولی نمیگع.
                                      دلم خیلی گرفته خیلی پره حالم خیلی بده...چطور میتونه اینهمه از من بیخبر باشه،چرا اینقد کمرنگ شدم براش،چرا دیگه واسه حرف زدن با من وقت نمیزاره...دلم داره آتیش میگیره...دارم کم میارم..
                                      همش یاد روزایی که از هم جدامیشدیم میفتم و موقه رفتنش وقتی تو ماشین بودیم و ناخودآگاه از چشمام اشک میومد ولی نمیخاستم بدونه...
                                      موقعیوک سوار اتوبوس شد و رف دل منم با خودش برد،وقتی برگشتیم خونه بدجوری داغون بودم کل راهو هی اشک بود که میومد،خیلی زود رفتم بخوابم،اما خواب بهانه بود،رفتم تا بوی عطرش رو از پتوی روی تخت بشنوم،
                                      خودم از عطرش زده بودم اونجا...عطرو بو میکردم و چشامو میبستم و میرفتم تو بغل خیالیش ولی خیلی واقعی تر از خیالی بود....
                                      چقد دلم حالش بد بود از رفتنش...
                                      چقدر دلم بی پناه شده بود...
                                      چتد روزی طول کشید تا دوباره بیام به حال خودم و اون روزهایی که پیشم بود مثل یه خواب شیرین جلو چشمام بود...حس میکردم اون روزا یه رویا بوده ک تموم شده و هر وخ بهش فک میکردم یه لبخند میومد رو لبم ولی یه حسرت ناکامی هم توی دلم بود
                                      #ℓiℓi
                                      #رویا_واقعیت
                                      #به وقتِ دلتنگیــــــــــــــ...

                                      میــــانِ نفس هایت حَبسم کن
                                      من بی طّ.. بودن را بلد نیستَــم

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      14
                                      • marylbM آفلاین
                                        marylbM آفلاین
                                        marylb
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1089

                                        بهش گفتم تو شبیه بارونی برام، نه، اصلا بارون تویییییی
                                        حالا اون نیس
                                        ولی بارون هس
                                        با هر قطره ی بارون .....
                                        دلتنگشم
                                        دلتنگشم به اندازه ی قطره های بارونی که میاد

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        14
                                        • MonoM آفلاین
                                          MonoM آفلاین
                                          Mono
                                          اخراج شده
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1090
                                          این پست پاک شده!
                                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          0
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 52
                                          • 53
                                          • 54
                                          • 55
                                          • 56
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع