ترس از تنهایی
-
Crystal در ترس از تنهایی گفته است:
بنظرم یه اهنگ ارامش بخش باصدای خیلی کم که صداهای اطرافو نشنوی کمک میکنه..
هروقت شبا تو خونه تنهام سعی میکنم یه جا بشینم که پشتم به دیوار باشه اخه همش حس میکنم یکی پشت سرمه
بعدش تلویزیونو روشن میکنم میزنم یه شبکه که خوشم نمیاد ازش صدارو هم خیلی کم میکنم اینجوری تنها نیستماین آهنگ با صدای ملایم رو پیشنهاد نمیکنم ، چون اون ترسناک تره و آدم یاد فیلم های ترسناک می افته(قبل از هر حادثه یه آهنگ آروم میزنند)
-
منم اوایل ک اتاقم تغییر کرده بود همینجوری بودم
بخاطر اینکه اتاقم پنجره بزرگی داره و پرده ای هم ک داره امکانش نیست جمع بشه واینکه نمیدونی اون بیرون چ خبره بیشتر حس ترس بهت میده
و این ترس زمانی بیشتر شد ک شب داشتم بای نفر صحبت میکردم چون میدونست ترسو هستم گفت مریم فکر کن الان ی مرد با چشمای سفیدش و دهن پراز لجنش ازتوکمدت بیاد بیرون -
من برق اتاقم شبا تا صبح حتی وقتی خوابم روشنه
ی قران هم گذاشتم تو اتاقم
و سعی میکنم اگه متوجه صدایی شدم برم سمتش کمطمئن شم ی توهم بوده
و ی گوشه از اتاق رو انتخاب میکنم ک کنار دیوار باشه و ب همه جا اتاقم نظارت داشته باشم -
._fatemeh_. لابد منشاش از بچگیتون بوده و بهتره با ترستون روبه رو بشید
البته تمام حرف های دوستان درستن -
-
._fatemeh_. خواهش میکنم قابلی نداشت
این موضوع فقط مشکل شما نبوده تا حد زیادی منم همین طور بودم
تازه بر این موضوع غلبه پیدا کردم -
هر وقت ترسیدی یک بسم الله بگو حله
-
اگه خدای نکرده ناراحت نشی من میگم به یه روانپزشک مراجعه کن
-
Amin-Mehraji در ترس از تنهایی گفته است:
اگه خدای نکرده ناراحت نشی من میگم به یه روانپزشک مراجعه کن
نه من با شما موافق نیستم
بسیاری از این قبیل مشکلات ،با دوری از فضا های که این حس ترس را میدهد و همین طور دوری از مطالب های ترسناک
و پس از مدتی مثلا چند دقیقه به اتاق که به نظر ترسناک میرسد خوب نگاه کنیم و باور کنیم هیچ چیزی برای ترس وجود ندارد -
Amin-Mehraji سلام نه حرفتون ناراحتی نداره....به نظر بیشتر حرفای دوستان درسته....از یه لحاظ هم بیشتر فکر میکنم بخاطر خونوادممه ...من هیچوقت تا حالا تو خونه تنها نبودم حتی روزو ....همیشه یه نفر بوده پیشم ...فک کنم بیشتر این ترسم بخاطره همینه
-
._fatemeh_. سلام عزیزم
سعی کن ترسی که هست باهاش روبه رو شو.منم از تاریکی اتاق خونمون خیلی میترسیدم چون یه سری شب خوابالو رفتم تواتاق ویه شی بد اومد چشمم وباحیغ فرار کردم بعدیه مدت اروم اروم سعی کردم وقتی که هوایکم تاریکه برم تو اتاق وباهاش کنار اومدم ولی خب خوشبحالت بعضی موقعها ترس خیلی خوبه.من به جای رسیدم که از هیچی نمیترسم حتی از دست دادن عزیزانم حتی مرگ خودم وچیزای خیلی بدتر ترس نشانه خرد هستش دربعصی موقعها بعصی مواقع هم نشانه ای رنجش روحی که میتونه برگرده به یه اتفاق یکمی بشین باخودت فکر کن حتی اگر کسی هم بیاد حتی اگر چیزیم باشه تومیتونی ازخودت دفاع کنی نمیدونم چی بگم ولی درکل ترس هم خوبه هم بد سعی کن فقط برای از بین بردن ترس های علطتت همه ترس هاتو از بین نبری بعصی ترسها لازمه زندگی کردن وبا احساس بودنه -
._fatemeh_. باید بتونی بهش عادت کنی
-
hossein_sh گفتنش راحته اما یخورده طول میکشه تا بتونم بهش غلبه کنم
-
._fatemeh_. به این فکر کنید که همیشه یکی مواظبتونه!
یا من لا یخفی له ذره فی العالمین
ای کسی که حتی ذره ای در هر دوجهان ازش پنهان نیست -
sevin khanloo اما به نظر من اینکه ادم از چیزی ترسی نداشته باشه خیلی خوبه جز اینکه ترس از اعمالی که قراره اون دنیا پیش خدا بزاری و شرمندش نشی دیگه هیچ ترسی تو دنیا خوب نیست ... اینکه شما نترسی از اینکه عزیزانت بمیرن خیلی خوبه چون باور داری که اونا واقعا جاشون بهتر از توعه دارن تورو میبینن اینکه از مرگ نمیترسی خیلی خوبه چ.ن واقعا به این ایمان داری که مرگ برای همه است و هیشکی نمیتونه ازش فرار کنه و اون موقع دیگه ازش نمیترسی و برات لذت داره چون قراره بری جایی که خیلی بهتر از اینجاست... اینا همش از ایمان بالا و توکل زیادی که به خدا داریه...خوش بحالت بیشتر ادما رفتن عزیزشون خیلی سخته براشون غافل از اینکه خودشونم باید یه روزی این راه رو برن
-
@مرصاد
شما روان درمانگر هستید یا تخصصی در این زمینه دارید؟ -
._fatemeh_. اره عزیزدلم ترس وقتی خوبه باتفکر باشه نترسیدین هم باتفکر خوبه...من نترسیدنم برای ایمان نیست برای خسته شدن از دنیاست.برای اینکه بی تفاوت شدم.واقعا احساس میکنم هرکس میمیره راحت میشه برای همین دیگ مرگ کسی اخم به ابروم نمیاره شایدم قلبم سنگی شده