کافــه میـــم♡
-
قصه از جای تلخی شروع شد که با عصبانیت در گوش هم خواندیم :
بچه را ول کردی به امان خدا ...
خانه را ول کردی به امان خدا ...
ماشین را ول کردی به امان خدا...
.
.
.و اینطور شد که "امان خدا"شد مظهر نا امنی!
ای کاش میدانستیم" امان خدا " امن ترین جای جهان است... -
این پست پاک شده!
-
روزی به این فکر می کردم که خوشبختی چیست؟
خریدن یه اسباب بازی؟ موفقیت در امتحان ورودی تیز هوشان؟ موفقیت در کنکور؟ داشتن شغل و کار پر درآمد؟ داشتن خانواده و همسر و فرزند؟ آیا این ها خوشبختی اند؟
یکم بیشتر فکر کردم به خودم گفتم: خودت تو
در این زندگی با تمام سختی هاش، فراز فرود هاش، ناکامی هاش و غیره و مع ذلک تنها زمانی احساس خوشبختی کردی که دیدی دیگران از وجودت و حضورت خوشحال و در نبودت غمگین اند.
این همان رمز خوشبختی ست که
هزار و یک دوست کم است و یک دشمن هم زیاد زیاد! -
-
-
تنهایی بشر تمامی ندارد.بیش ترین دوست را داشته باشد،باز هم لحظه هایی دارد که هیچ کس را ندارد...
.
این بد است یا خوب؟
.
ذهنم دوباره میخواهد حرف بزند و یکی به دو کند.حوصله اش را ندارم. خودم تند تند اعتراف میکنم که گاه گاهی خوب است.
.
.
شلوغی زیاد دور و بر ادم،غفلت می آورد.خودت را گم میکنی. غریبه میشوی با روح و فکرت.
-
melikaaa در کافــه میـــم♡ گفته است:
دوستم داری
دوستت دارم
واین کوتاه ترین داستان عاشقانه دنیاس...دوستم داری....
دوستت دارم....
و این بزرگ ترین داستان دروغین دنیاست -
دوست دارم بخوابم ساعت ها؛ اما دنیا افتاده روی دور تندش.منتظر من هم نمیماند. نمی دانم قبلا هم به همین سرعت می گذشت یا نه.
.
.
خوب که زیر و رو میکنم میبینم گذر زمان ثابت است وآن هم طبق سنت خودش دور تند تند تند، ولی اینکه من در آن حس های متفاوت دارم.
.
دقیقا به خاطر همین حال و هوای خودم استکه یک ساعت کش می آید به انداره ده ساعت!
و گاهی مثل حالا چنان تند میگذرد که حد ندارد..