-
عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم،
یا گناهیست که اول، من مسکین کردمتو که از صورت حال دل ما بیخبری؛
غم دل با تو نگویم که ندانی دردم..ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم!تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردمعهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم
و گر این عهد به پایان نبرم نامردم.. -
-
من نشستم بروی مِی بخری برگردی
ترسم این است مسلمان شده باشی جایی!
-
صبح خورشید نگاهت به سرش خواب ندارد؟
پس بیا خوب نگهم کن که دلم تاب ندارد -
هیچ کس را بر من از یاران مجلس دل نسوخت
شمع میبینم که اشکش میرود بر روی زرد -
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم- چهره ز غم نمیخراشیم
-
آدمی را زبان فضیحه کند_
جوز بی مغز را سبک باری! -
تا چند گویی ما و بس، کوته کن ای رعنا وبس_
نه خود تویی زیبا و بس. ما نیز هم بد نیستیم.(اینجاست که شاعر از دست کارای معشوق خسته است و به کرم پودرش اشاراتی دارد️)
-
امتحان کردم ببینم سنگ می فهمد تورا
از تو گفتم با دلم ، کوتاه آمد؛ گریه کرد -
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبودبی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایره ی کبود اگر عشق نبوداز آینهها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبوددر سینهی هر سنگ دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبوداز دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف دلم چه بود اگر عشق نبود؟قیصر امین پور
-
زخمی اگر بر قلب بنشیند ،
تو نه میتوانی زخم را از قلبت وابکنی
و نه میتوانی قلبت را دور بیندازی .
زخم تکهای از قلبِ توست .
زخم اگر نباشد ،
قلبت هم نیست !
زخم اگر نخواهی باشد ،
قلبت را باید بتوانی دور بیندازی .
قلبت را چگونه دور میاندازی ؟
زخم و قلبت یکی هستند ...#محمود_دولت_آبادی