-
نوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۷:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
همه ما یک نفر را داریم که نداریمش!
میدانید چه میگویم؟
دوستش داریم
و با قلبمان میخواهیم کنارش باشیم...
به یادش بیدار میشویم
و شب،قبل از خواب،به او فکر میکنیم...
برایش ستاره ستاره دلخوشی آرزو میکنیم
و دوست داریم سبدِ دلتنگیهایش همیشه خالی از دیگران و پر از ما باشد...
یک نفر که میخواهیم دنیا خالی شود،
اما خودش باشد
کنار ما و بی حوصلگی هایمان...
این یک نفر همانی است که با ما،
ولی بی ماست...زیور شیبانی
-
نوشتهشده در ۱۴ تیر ۱۳۹۹، ۱۷:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
یا درد و غَمی که داده ای
بازش گیریا جان و دلی که بُرده ای
بازم دِه...#رهی
-
نوشتهشده در ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۱۳:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
از واهمه دامنت غباری نگرفت،
رخسار تو رنگ بی قراری نگرفت،
ای مرد بزرگ قبل تو هیچ کسی،
با مرگ خود عکس یادگاری نگرفت:)
آرش براری
شادی روح شهدای مدافع حرم بخصوص شهید حججی صلوات -
نوشتهشده در ۱۵ تیر ۱۳۹۹، ۱۶:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست
حافظ جان -
نوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۵:۴۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دعوی عشق ز هر بلهوسی می آید
دست بر سر زدن از هر مگسی می آید... -
نوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دلا طمع مبر از لطف بی نهایت دوست
چو لاف عشق زدی سر بباز چابک و چست... -
نوشتهشده در ۱۶ تیر ۱۳۹۹، ۷:۱۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
که گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۹:۱۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بیچاره آهویی که صید پنجه شیریست......
بیچاره تر شیری......
که صید چشم آهوییست
فاضل نظری -
نوشتهشده در ۱۸ تیر ۱۳۹۹، ۲۳:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اي که گفتي مرو اندر پي خوبان زمانه
ما کجاييم در اين بحر تفکر تو کجايیی ؟؟
-
نوشتهشده در ۱۹ تیر ۱۳۹۹، ۹:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
پیوسته دلم ز جور خویشان، ریش است
وین جور و جفای خلق، از حد بیش است
بیگانه به بیگانه، ندارد کاری...
خویـش است که در پی شکست خویـش است| شیخ بهایی |
-
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۵:۴۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
منو ساقی به هم سازیم و بنیادش در اندازیم
حافظ جان -
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۶:۴۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
هر که از یار تحمل نکند یار مخوانش
وان که در عشق ملامت نکشد مرد مخوانش -
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۳:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کارام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریا همه عمر خوابش آشفته است -
نوشتهشده در ۲۱ تیر ۱۳۹۹، ۱۸:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
وقتی دل سودایی میرفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
ای مهر تو در دلها وی مهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جانها
تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستانها
تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمانها
#سعدی -
نوشتهشده در ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۸:۰۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده!
-
نوشتهشده در ۲۵ تیر ۱۳۹۹، ۸:۴۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۵:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
حافظ جان -
نوشتهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده
الا یا ایهاالساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم رااز آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی هستهی نیرنگ و دامم رااز آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
به خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم رااز آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت
به هم کوبد سجودم را به هم ریزد قیامم رانبودی در حریم قدس گلرویان میخانه
که از هر روزنی آیم گلی گیرد لجامم راروم در جرگه پیران از خود بی خبر شاید
برون سازند از جانم به می افکار خامم راتو ای پیک سبک باران دریای عدم از من
به دریادار آن وادی رسان مدح و سلامم رابه ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم راامام خمینی(رضوان الله علیه)
-
نوشتهشده در ۲۶ تیر ۱۳۹۹، ۵:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
دل که آشفته ی روی تو نباشد، دل نیست
آن که دیوانه ی خال تونشد، عاقل نیستمستی عاشق دلباخته از باده ی توست
به جز این مستیم ازعمر، دگر حاصل نیستعشق روی تو دراین بادیه افکند مرا
چه توان کرد که این بادیه را ساحل نیستبگذر از خویش، اگر عاشق دلباخته ای
که میان تو و او جز تو کسی حایل نیسترهرو عشقی اگر خرقه وسجاده فکن
که به جز عشق تو را رهرو این منزل نیستاگراز اهل دلی صوفی وزاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیستبرخم طره او چنگ زنم چنگ زنان
که جز این حاصل دیوانه لایعقل نیستدست من گیر، واز این خرقه سالوس رهان
که دراین خرقه به جز جایگه جاهل نیستعلم وعرفان به خرابات ندارد راهی
که به منزلگه عشاق ره باطل نیستامام خمینی(رضوان الله علیه)
-
نوشتهشده در ۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۴:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گفتی نظر خطاست......
سعدی