هرچی تودلته بریز بیرون۶

[zzz r]

عشششق توییی نفس تویییی جیگر توییی بلاا تویی ناناز توییی گوگول تویی گودوووو تویی

[دریا دریایی]

@نگار-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

دریا دریایی میترسم سر کنکور یهو سوالش بیاد منم شروع شه

مطمئن باش میاد

[نگار .. 0]

شب بخیررررررر.برید درس بخونید

[zzz r]

دریا دریایی وااای راس میگی

[zzz r]

@f-noori7979 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

#گوگولی_گووودووو

عاشق این پیرهن چین چینیای بچگونم

ارههه خیلی خوبن

[f.noori7979]

romisa شبتون بخیر

[نگار .. 0]

دریا دریایی بدبختی چکار کنم ؟؟؟؟

[zzz r]

@f-noori7979 شبت شیک

[دریا دریایی]

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

دریا دریایی وااای راس میگی

من خودم از همه ی این دخترایی که فرستادی جذاب تر و ناناس ترم
خود شیفته هم خودتی

[نگار .. 0]

@f-noori7979 شب بخیر عزیزم

[zzz r]

دریا دریایی وای انجمن ریخت

[دریا دریایی]

@نگار-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

دریا دریایی بدبختی چکار کنم ؟؟؟؟

حتما بلد باش حتی اگه تونستی رسمش کن خیلی راحت تری
بخونش و تست های کنکورش رو هم بزن

[نگار .. 0]

دریا دریایی شما نگرفتی من چی میگم

[zzz r]

من برم شااااام فعلانیتون🖑🖑🖑

[دریا دریایی]

romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

شب همه به خیر

شب خوش

[نگار .. 0]

دریا دریایی میگم وقتی اون درسو میخونم عملا در درونم تموم اون اتفاقا میوفته خدا یه واحد عملی روم پیاده میکنه

[f.noori7979]

zzz r شب بخیر

[Miss.Joker]

Doyle چقد دلم تنگ شده برات ⁦:'(⁩

[f.noori7979]

@نگار-0 شب خوش

[Dr.agon]

romisa در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@Dr-agon در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

ی خاطره بگم؟

اره

من بچه ک بودم ی همسایه داشتیم ک ی پسر همسن من داشتن..اسمش امید بود این همسایمون از لرای خوب ایرانمون بودن..بعد یبار این بچه اومد دنبال من برا بازی من بش گفتم من با ت بازی نمی کنم ت ایرانی نیستی لری هستی
اونم بدو بدو با گریه رفت پیش مامش و گفت ک مامان ما چرا ایرانی نیستیم؟ فاطمه فقط با ایرانیا بازی می کنه...
بعد همسایمون اومده ب مامان من تریف کرده و مامانم بهم توضیح داد ک اونا هم ایرانین.. بعد من ک ت اون سن متوجه نشدم ک اونام ایرانین ینی چی ..حس کردم بم برخورده و برای اینکه انتقام این خبر چینی رو از امید بگیرم بدو بدو رفتم پشت بوم و این ور اونورو نگا کردم تا ی چیزی پیدا کنم بزنم ت سرش و تنها چیزی ک ب چشمم اومد ک لیاقت این امر خطیر رو داشته باشه پیاز بود..
هن و هن کنان جعبه پیاز و کشیدم سمت اون ضلعی از پشت بوم ک ب حیاط خونه امید اینا مسلط بود بعد عینهو تیر بار پیاز پرت می کردماونجا بعد از شانس هیشکدوم ب امید نمی خورد منم با حرص محکم تر می زدم اقا چشمتون روز بد نبینه یهو یکی از اون پیاز بزرگا خورد ت سر بابای امید و صداش بلند شد-_- : اخخخخ :| این چی بود دیگه ؟ کدوم فلان فلان شده ای پیاز پرت می کنه؟حیاط پر شده از پیاز
منم سکته کرده بودماااا دوییدم پله هارو پایین و ت انباری قایم شدم