|
شعردانه
-
Bio تو که زاهدی به پرهیز تو ک عابدی سحرخیز
سر من مدام مست و شب من سحر ندارد@Miss-Joker دیر روزی است که از دست دلم بشکستم
جان شکسته در دلم، هم جام شکسته بر برم -
@Miss-Joker دیر روزی است که از دست دلم بشکستم
جان شکسته در دلم، هم جام شکسته بر برم -
SEPEHR ALIZADEH
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باشکه گناه دگری برتو نخواهند نوشت
-
با اجازه، این کنکور ما را ز لذت دنیا مانع است
هعی خدا -
Bio تا دلم زان رخ گلگون غم چون کوه کشید
رنگ رخسار و تن زرد و نزار است چون کاه -
با اجازه، این کنکور ما را ز لذت دنیا مانع است
هعی خداSEPEHR ALIZADEH در " مشاعره " گفته است:
با اجازه، این کنکور ما را ز لذت دنیا مانع است
هعی خداروز خوش
-
با اجازه، این کنکور ما را ز لذت دنیا مانع است
هعی خداSEPEHR ALIZADEH این نه پایان کار ماست!
-
Bio رفت در غار غمم نیمه ای از عمر به غارت
وه ک سی سال به یک دنده در این غار غنودم -
@Miss-Joker
می فروشی گفت کالایم می استرونق بازار من ساز و نی است
من خمینی دوست میدارم که او
هم خم است و هم می است و هم نی است
-
Bio تب عشق امد و کشت اتش جانسوز حسد
ناز قانون محبت که شفا داد مرا -
شروع:
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد -
شروع:
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد@رهـــــــا در مدرسه تحصیل محبت نتوان کرد
این مسئله علمیست که آموختنی نیستدر گریختن رستگاری نیست!
بمانُ چیزی از خودت بساز
که نشکند.. -
@رهـــــــا در مدرسه تحصیل محبت نتوان کرد
این مسئله علمیست که آموختنی نیست -
Bio دیشب تورا ز خوبی تشبیه به ماه کردم
تو از بهتر ماهی من اشتباه کردم -
Bio از شمع سه گونه کار می اموزم
می گریم و می‌گدازم و می‌سوزم -
@Miss-Joker
مارا به مقام عشق راهی دادنددر کوی خرابات پناهی دادند
درویشی و بیچارگی ما دیدند
مارا هم از این نمد کلاهی دادند
-
Bio در ان نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان ک خاک کوی تو باشم
