-
SEPEHR ALIZADEH ریاضت کش از بهر نام و غرور
که طبل تهی را رود بانگ، دور
سعدینوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH ره عقل پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
سعدی -
SEPEHR ALIZADEH ره عقل پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
سعدینوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۵:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH منتظر من نمونید حالم اصلا خوب نیست
-
SEPEHR ALIZADEH ره عقل پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
سعدینوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
-
SEPEHR ALIZADEH ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایی -
@ஜஇዢЯஇ ماییم و نوای بی نوایی
بسم الله اگر حریف مایینوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۲۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
-
SEPEHR ALIZADEH یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۲۳ آخرین ویرایش توسط SEPEHR ALIZADEH انجام شده@ஜஇዢЯஇ دردانه مَهَم در بر یارش، من و غمباد و جفا
به سبکباری ابرم، نه دگر اشک و فنا
س.فرخ -
@ஜஇዢЯஇ دردانه مَهَم در بر یارش، من و غمباد و جفا
به سبکباری ابرم، نه دگر اشک و فنا
س.فرخنوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۶:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهSEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
-
SEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۹:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
ز گهواره تا گور پول بجوی
سپس اندکی هم دانش بجوی
-
@ஜஇዢЯஇ در " مشاعره " گفته است:
SEPEHR ALIZADEH از ياد تو بر نداشتم دست هنوز دل هست به ياد نرگست مست هنوز
ز گهواره تا گور پول بجوی
سپس اندکی هم دانش بجوی
-
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@ஜஇዢЯஇ روز اول رفت دینم در سر زلفین او / تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
-
@ஜஇዢЯஇ روز اول رفت دینم در سر زلفین او / تا چه خواهد شد در این سودا سرانجامم هنوز
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را -
Mohsen Taheri ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا رانوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
-
@ஜஇዢЯஇ ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز / کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
ببخشید سلام -
Mohsen Taheri دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا
ببخشید سلامنوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ آن کس که ز عاشقی خبر دارد / دایم سر نشتر بر جگر دارد
سلام. -
@ஜஇዢЯஇ آن کس که ز عاشقی خبر دارد / دایم سر نشتر بر جگر دارد
سلام.نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا را -
Mohsen Taheri در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ
سرود زهره به رقص آورد مسیحا رانوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم شد از لطف رب
-
@ஜஇዢЯஇ از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم شد از لطف رب
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام را -
Mohsen Taheri باده درده چند از این باد غرور
خاک بر سر نفس نافرجام رانوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ اگر بی یاد او بویی ست رنگی ست / وگر بی نام او نامی ست ننگی ست
-
@ஜஇዢЯஇ اگر بی یاد او بویی ست رنگی ست / وگر بی نام او نامی ست ننگی ست
نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۳۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهMohsen Taheri کجا رفتی دلم تنگ است
دگر لبهای خشکم را به روی خنده خواهم بست
دلم میخواهد ای مهرو به سویت پربگیرم من
کنار قبر تو امروز همین حالا بمیرم من
(سانسورش کردم) -
Mohsen Taheri کجا رفتی دلم تنگ است
دگر لبهای خشکم را به روی خنده خواهم بست
دلم میخواهد ای مهرو به سویت پربگیرم من
کنار قبر تو امروز همین حالا بمیرم من
(سانسورش کردم)نوشتهشده در ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۲۰:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@ஜஇዢЯஇ نسوزد جان من یک باره در تاب / که امیدت زند گه گه بر او آب
احسنت بر تو سانسورچی خوبی میشی در اینده!