-
amirh_hmyf داد دل گیرم ز تو ای نابه کار فتنه گر
قلب من پیچیده ای بردی دگر مهری نماند
س.فرخ -
SEPEHR ALIZADEH
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
-
SEPEHR ALIZADEH دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد -
دریا دریایی یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت -
SEPEHR ALIZADEH
در ترک اعتبار است گر هست اعتباری
چون بر سر برهنه گردید وگردون کلاه گردد -
SEPEHR ALIZADEH ترسم که سر کوی تورا سیل بگیرد
ای بی خبر از گریه مستانه ام امشب -
-
دریا دریایی دردیاری که در او نیست کس یار کسی
کاش یارب که نیوفتد کار کسی به کسی -
amirh_hmyf
یار آن بود که صبر کند بر جفای یارترک رضای خویش کند بر رضای یار
-
دریا دریایی ریز سنگ چشم یارم برق لعل کوهسار
سبزرنگ زمردی برگ لباس و موی یار
س.فرخ -
دریا دریایی روزگاریست که دل چهره ی مقصود ندید
ساقیا آن قدح اینه کردار بیار -
دریا دریایی ره رو ان نیست که گهی تند و گهی خسته رود
رهرو انست که اهسته و پیوسته رود -
لطفا سپهر با مهلا بره جلو
منم با دریایی -
-
SEPEHR ALIZADEH دامن ز پای برگیر ای خوب روی خوشرو
تا دامنت نگیرد مهر خدای خوانان -
دریا دریایی
دلبرا بنده نوازیت که اموخت بگو
که من از ظن به کسی نگویم هرگز
تا جایی که یادم باشه اسمت غزاله بود -
SEPEHR ALIZADEH ای که مهجوری عشاق روا می داری
عاشقان را ز بر خویش جدا می داری