شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه ميارن بچه شيرشو مي خوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم
-
دو نفر رفته بودن شكار، اولی از دور يك شير ميبينه، نشونه ميگيره ميزنه... تيرش خطا ميره و ميخوره به دم شيره. شيره هم شاكي ميشه، ميدوه طرفشون كه سرويسش كنه. اولی جنگي ميره بالاي درخت، ميبينه رفیقش همينجور اون پايين واستاده، بهش ميگه: بابا بيا بالا، الان مياد دهنتو سرويس ميكنه. یارو يك نگاهي بهش ميكنه، ميگه: برو گمشو ! مگه من زدم؟!
-
هرگز مپندارید آنان که پیام نمی گذارند، مرده اند!!!
بلکه زنده اند و پیامک دیگران را می خوانند!!!
همانا آنان از راحت طلبانن!!!!!
.
.
.
سوره تلگرامان
آیات 1 تا پنج
ای کسانی که ارام و بیصدا نشسته و پستها را میخوانید بترسید از روزی که ارام و بیصدا حذف شوید,,,
ایه ٦ تا ٨
-
-
یه سری داشتم برای یه دختره خالی میبستم که مخش رو بزنم
گفت کجا زندگی میکنی گفتم پاریس
گفت کجاش؟
هرچی فکر کردم جاییش رو بلد نبودم
گفتم میدون امام
بلاک کرد
مگه همه جا میدون امام نداره؟