-
این پست پاک شده!
-
این پست پاک شده!
-
سعدیا کننده کار در این محفل کیست
طفلی از آن ماهی دریا آمد چه حاصل بود
می رود گاهی به طرف او سیلابی از ترش
کند او را مکفل در این باغ بوستان شیرازی -
گلاره پور امینی
یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود -
امیررضا فلاح نژاد
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ -
@behnaz-hajizadeh
چونان مباش که تورا به خدا حواله کنم -
@r-nil-par محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست -
@behnaz-hajizadeh
تو مپندار که من شعر به خود میگویم
تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم -
امیررضا فلاح نژاد
من ز وصلت چون به هجران میروم
در بیابان مغیلان میروم
من به خود کی رفتمی او میکشد
تا نپنداری که خواهان میروم -
امیررضا فلاح نژاد مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم -
محمد رضا 3 ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است
حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است -
محمد رضا 4
تا بدین جا بهر دینار آمدم
چون رسیدم مست دیدار آمدم -
امیررضا فلاح نژاد
من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود -
امیررضا فلاح نژاد
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا -
امیررضا فلاح نژاد
ده روز مهر گردان افسانه است و افسان
نیکی به جای یاران فصرت شمار یارا -
امیررضا فلاح نژاد
شفیع مطاع نبی کریم
قسیم و جسیم و نسیم و وسیم