مشکلات روانی
-
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین. -
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.HAMID AZ
سلام
نمیدونم چی باید بگمواقعا متاسفم مشکلاتتون بزرگه!
بنظرم بهتره ک با یه روانشناس صحبت کنین.من کسی رو سراغ ندارم ولی اگه با یه روانشناس به صورت مجازی مشکلاتتون رو در میون بذارین بهتره و اون میتونه درست راهنماییتون بکنهولی بهترین راه واسه این مشکل فراموش کردن هست.باید چیزایی ک اذیتتون میکنه باید اون خاطرات بد رو فراموش کنین باید اون خاطرات واستون بی اهمیت بشه.گذشته دیگه گذشته.گذشته واسه فراموش کردنه.باید اونا رو فراموش کنین باید فقط به فکر ایندتون باشین.الان توی حال زندگی می کنین نه گذشته!
و همین حال هست ک ایندتون رو میسازه.باید به خودتون اطمینان بدین ک اون مشکلات و اون خاطرات بد دیگه هیچوقت واستون اتفاق نمی افته.باید خودتون ایندتون رو بسازین.فقط خودتون هستین ک میتونین به خودتون کمک کنین.به چیزای خوب فکر کنین.به اینده ی خوب.شما ک دوازدهم هستین اگر تلاش کنین و واقعا خودتون بخواین میتونین بهترین اینده رو واسه خودتون بسازین.باید توی کنکور بهترین نتیجه رو بگیرین.با کسایی ک شمارو ناامید میکنن قطع رابطه کنین.باید به کسایی ک اعتماد به نفس و شخصیتتون رو تخریب میکنن بفهمونین ک شماهم میتونین از همشون موفق تر بشین.موسیقی های ارامش بخش و انگیزشی گوش کنین.سعی کنین روحیتون رو همیشه و در هر شرایطی حفظ کنین.سختی برای همه هست و خیلیا هستن ک در سخت ترین شرایط به بهترین و بالاترین موفقیت ها دست پیدا کردند.باید همیشه اعتماد به نفس داشته باشین.هیچوقت تسلیم سختی های این زندگی نشین.شکستش بدین.همیشه با خودتون تکرار کنین ک من میتونم موفق بشم و باید موفق بشم و من باید به این زندگی بفهمونم ک میتونم شکستش بدم
برنده کسی هست ک هربار ک شکست میخوره دوباره و دوباره و دوباره بلند میشه و تلاش میکنه و هیچوقت تسلیم نمیشه هیچوقت...
نمیدونم حرفام بهتون کمکی میکنه یا فقط سرتون رو به درد اوردم ولی هیچوقت تسلیم نشین:)
برای موفقیت به بهترین امکانات و پول و... نیاز ندارین فقط و فقط به یه چیز نیاز دارین ک اون هم اسمشباورهست.اگه شما خودتون رو باور کنین و به خودتون این اطمینان رو بدین ک موفق میشین؛شروع میکنین به تلاش کردن.به تلاش کردن علاقه مند میشین و باید همیشه بدونین ک بعد از هر سختی ای یه موفقیت بزرگ هست اگر خودتون بخواین...
موفق باشین من میدونم ک موفق میشین
فقط چند دقیقه به رویاهاتون به یه اینده ی قشنگ فکر کنین و بعدش شروع کنین به ساختنش...
هیچوقت هیچ کسی بدون هیچ تلاش و سختی کشیدنی به موفقیت نرسیده...
شما موفق میشین و باید موفق بشین
-
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.HAMID AZ در مشکلات روانی گفته است:
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.بچه ها اگر چیزی و راهنمایی ای در این مورد میدونین و یا روانشناس خوبی رو میشناسین لطفا به دوستمون معرفی کنین
دانش-آموزان-آلاء -
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین. -
HAMID AZ گذشته!هر چقد تلخ و غم انگیز گذشته:) دیکه برنمیگرده
گفتین خودکشی...بجای اینکه مسئله رو حل کنید میخواستید صورت مسئله رو پاک کنید..؟.. خودتونم فهمیدید با خودکشی چیزی درست نمیشه:/ به جاش تغییر کن .یادبگیر.ممکنه امسال هم بزاری بره .همونجور که سالای قبل رفته
ولی میدونید که امسال برگشتی نداره؟:) امسال سال سرنوشته براتون
اگر بخواید امسال رو هم از دست بدید .دوباره شکست و تلخی!دوباره حل بدتر!
کنکور نمیاد بگه فلانی تو مشکلاتت بیشتره تو بیا برو جلوتر حق داری! اون مشکلاتتو نمیدونه .تو باید مشکلاتو بزنی کنار هر چند بزرگ و عمیق
تا اینجا زندگی اونجور که میخواستی پیش نرفته .بقیش رو کاری کن که هر چی تو میخوای بشه .... -
سلام وقتی پیامت رو خوندم تمام برگام ریخت
به نظر من هرکسی توی زندگیش به یک شکلی امتحان میشه و این امتحان فرق آدم های با ارزش و بی ارزش رو مشخص میکنه
فقط میتونم بگم که امیدوارم از امتحانت سر بلند بیرون بیایی -
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.HAMID AZ سلام،یه سوال ازتون میپرسم:آیا با خودکشی چیزی تغییر می کنه؟حالا اگه خدای نکرده اون کارم کردین آخرش که چی نتیجه ش چی میشه به عواقبش فکر کردین..
من نمیدونم چرا ماها بجای اینکه سعی کنیم مشکل و حل کنیم همش دلمون میخواد بمیریم..وقتی یه مشکلی پیش میاد نمیگیم خدایا حلش کن،میگیم منو بکش و راحتم کن و ازین قبیل حرفا.
فرصت زندگی فقط یکبار به آدم داده میشه نباید با فکرای بیهوده از دستش داد..
1️⃣یه کاغذ بر دارین و اهداف و آرزوهاتونو بنویسید.از خودتون بپرسین برای چی متولد شدین؟هدفتون از زندگی چیه؟
2️⃣دو رکعت "نماز عشق " بخونید.
3️⃣هدایا و نعماتی که خدا بهتون داده رو بنویسید و واسشون از خدا تشکر کنید...
من همیشه این کارو میکنم و وقتی که خسته میشم و از همه جا نا امید،میام سراغ دفترم میبینم چه چیزایی خدا بهم هدیه داده که ازشون غافل بودم و کلی حالمو خوب میکنه..
4️⃣نماز زیاد بخونید،با خدا حرف بزنید این کار در بهبود افسردگی و این قبیل مشکلات خیلی راهگشاست.
5️⃣باید اعتماد به نفستونو بالا ببرید برای اینکار کافیه خودتونو دوست باشید،به خودتون احترام بذارید.
اگه کسی و دوست داشته باشید آیا مدام بهش پیامهای ناراحت کننده میدید؟نه اینکار و نمیکنید.پس با خودتونم همینطوری رفتار کنید..
️ در آخر
بنظرم مهمترین و بهترین راه رجوع به یک مشاور و صحبت کردن با اونه مطمئنا خیلی کمکتون میکنه.امیدوارم موفق باشید
یاعلی -
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.HAMID AZ س.... هعی زندگی دردا بقیه رو گوش میدم دردا خودمو فراموش میکنم... خب ببین عزیز من با خودکشییی **هیچ چیزی تغیررر نمیکنه ** هر آدمی موفقی اگع بع موفقیت رسیده سختی و درد زیاد کشیده شما هم اگع میخاین این دردای لعنتی تموم بشه تلاش کن بع جا اینکه بع خودکشی فک کنی قوی بااااش در برابر رر درد آدم فقط باید قوی باشع وگرنه درد آدمو و نابووود میکنه مشکلات زیاده فقط فقط خودت میتونی بع خودت کمک کنی یع یاا علی بگو پاشو ارتباط و با خدا زیاد کن ت این همه درد فقط خدا آرومت میکنه و بس!!
اینم همیشع یادت باشه **گذشتهااا گذشته و تمام بع گذشته فک نکن بع اینده فک کن که قراره زندگیتو بسازه ** -
سلام خدمت دوستان خودم
از اونجایی که دوست و آشنایی ندارم که باهاش حرفامو درمیون بذارم خواستم اینجا بگم
من تا راهنمایی که بودم درسم خوب بود یعنی تو شهرستانمون اول دوم بودم. تو مسابقات رتبه برتر بودم. ولی از اون موقع همه چی عوض شد. چند بار توسط یه نفر مورد تجاوز جنسی قرار گرفتم و تهدید هم شدم. اون موضوع رو با هیچکی تا الان در میون نذاشتم. از اون موقع اعتماد به نفسم داغون شد، خودم داغون شدم همه چیو میریختم تو خودم. دیگه احساس میکردم موندنم فایده ای نداره. الان چند سالیه که قرص اعصاب مصرف میکنم و سعی میکنم فراموش کنم. یه مدت هم بیمارستان رجایی بستری بودم. ولی الان که دوازدهم هستم احساس میکنم دیگه به ته خط رسیدم دیگه نمیتونم زندگی کنم. یه بار خودکشی ناموفق داشتم با تیغ رگمو زده بودم. از اون موقع خانوادم حواسشون بیشتر بهم هست که کاری دست خودم ندم ولی بعضی شبا نصف شب که همه خوابن به سرم میزنه بکشم خودمو راحت شم از این زندگی لعنتی. اینم بگم به غیر از اون مسئله تجاوز که بهم فشار آورد، اختلالات روانی هم از جمله افسردگی دوقطبی و اسکیزوفرنی دارم. همه اینا داره مثل یه غده نابودم میکنه. اگه دختر بودم شاید میتونستم راحت تر این موصوعات رو با خانوادم در میون بذارم ولی الان که پسر هستم شاید وجهه خوبی نداشته باشه. دوستان شما و بعضی انجمن ها و گروه های دیگه تنها امیدم هستین. تو رو خدا کمکم کنین.HAMID AZ سلام اول نخواستم چیزی بنویسم چون نمیدونم حرفم مفیده برات یا ن ولی تصمیمم عوض شد.. ببین سالانه هزاراااان نفر چه دختر و چه پسر مورد تجاوز قرار میگیرن که وقتی داریم میگیم تجاوز ینی بدون اجازه پس هیچکدوم از این افراد مقصر حادثه نبودن ولی فقط کسایی میتونن اثار این حادثه رو برای خودشون کمتر بکنند که باهوش ترن و میدونن با اذیت کردن خودشون هیچ چیزی درست نمیشه پس بهتره هر چی که اتفاق افتاده رو بپذیرن و باهاش کنار بیان و در کنار پذیرش اون برای ترمیم روحشون به خودشون کمک کنن ... من حرف ادم های زیادی که مورد تجاوز قرار گرفتن رو شنیدم و با توجه به این فکر میکنم اگر با خانوادتون صحبت کنید خیلی بیشتر میتونه کمک کننده و همچنین اینکه خودتون رو مقصر ندونید و خودتون رو دوست بدارید بیشتر از همیشه چون شما الان بیشتر از هر زمان دیگه ای قوی شدید حالا باید برای خودتون زمان بیشتری بزارید به علایقتون بها بدید و کارهایی که براتون لذت بخشه و خوشحالتون میکنه و حالتون رو خوب میکنه (البته منظورم کارها و تفریحات خوب و مثبته) انجام بدید و بعد این فقط کافیه صبر کنید مطمِئن باشید عبور زمان همه چیز رو بهتر میکنه و گذشت زمان به طور شگفت انگیزی که فکرشم نمیکنید کمکتون میکنه.. درمورد اسکیزوفرنی و دوقطبی هم بهترین راه مراجه به یک روانشناس خوب و مورد اعتماده که تا 95درصد مشکلات شمارو میتونه کاهش بده ... امیدوارم موفق باشی
-
از همه دوستان ممنونم بابت کمکی که بهم کردین. حرفاتون خیلی بهم انگیزه داد
امیدوارم بتونم از پس مشکلاتم بربیام و برای شما هم آرزوی موفقیت و تندرستی میکنمHAMID AZ
خواهش میکنم⚘خوشحال شدم ک تونستم بهتون کمکی بکنممشکلات برای همه هست.مطمئن باشین میتونین از پس تمام مشکلات بربیاین.فقط باید باور داشته باشین ک میتونین و باید موفق بشین تا به همه بفهمونین ک میتونین
-
واقعا نمیدونم چی بگم ! تنها چیزی که میشه گفت
1_ توبه کن ،نماز بخون و به خدا توکل کن
2_فکر کن تازه به دنیا اومدی و گذشتت رو درس برای ایندت قرار بده ولی توش غرق نشو و بش فکر نکن
3_اینو بدون این ازمایش الهی بوده و حتما توش حکمتی بوده
4_به این فکر کن که ادمایی هستن که شرایطشون بدتر از توعه و به تبع اون یه سری که شرایطشون بهتره قرار نیس زندگی همه مثل هم باشه
5_برا ایندت تلاش کن و بدون در حال حاضر گذشتت ایندت رو نمیسازه بلکه حاله که سرنوشتت رو میسازه -
همیشه گفتن راه حل مسئله پاک کردن صورت سوال نیست
به نظرم با خانوادت هدر میون بزار موضوعو و حتما به یه روانشناس مراجعه کن
متاسفم که پیشنهاد دیگه ای ندارنم چون سررشته ای از روانشناسی ندارم و مشکلتت بزرگه