-
H_R در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورحافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد -
@یاسمن-کیانی در " مشاعره " گفته است:
@behnaz-hajizadeh
من از آن عشق روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا راای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
باگریه بزن بوسه به جای همه ی ما -
zeinab dehghani
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود -
امیررضا فلاح نژاد در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani
ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم میروددر مدرسه تحصيل محبت نتوان کرد
اين مسعله علميست که آموختني نيست -
Amirreza Vafaei Moghadam المپیادیاreplied to sheydadb37 on آخرین ویرایش توسط Amirreza Vafaei Moghadam انجام شده
sheydadb37 در " مشاعره " گفته است:
joy دانی که مرا هیچکسی یاد نکرد جز غم که هزار افرین بر غم باد
دِ بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
این حساب نباشه فک کنم
-
ramses kabir
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد -
@behnaz-hajizadeh
دوست دارم بر رهت من فرش کنم چشمانم
در رهِ وصلت همی دستی زنم مستانم
تو که آتش زده ای بر دین و بر ایمانم
تو که همچو گلی و منم چو یک پروانه ام
رامسس کبیر -
ramses kabir
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریایم و دریا میرویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بی جاییم و بی جا میرویم -
امیررضا فلاح نژاد
من که همی لاف عشق در سخنم میزنم
وای بر احوال من گر که شوم رو سیاه -
@behnaz-hajizadeh
هنرور چنین زندگانی کند
جفابیند و مهربانی کند -
zeinab dehghani
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش -
@behnaz-hajizadeh
شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم
آتش صاعقه ای را که خود افروختم -
zeinab dehghani
میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگیست
آن زمان،هر دل فقط یکبار عاشق میشود -
@behnaz-hajizadeh
دل خود باز ده دل را به پیش آر
قلم گیر و دوات و نامه پیش آر -
zeinab dehghani
روز ها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم -
@behnaz-hajizadeh
میترسم از خرابی ایمان که می برد
محراب ابروی تو حضور نماز من -
zeinab dehghani
نمیدانم چه میخواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است