-
@r-nil-par
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمدفارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۹:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیررضا فلاح نژاد
دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را... -
امیررضا فلاح نژاد
دل میرود زدستم صاحب دلان خدا را...نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۹:۳۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@r-nil-par
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر -
نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۰۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
mahla bpz
%(#237516)[روبه پرفریب و حیلت ساز ]
%(#237516)[رفت پای درخت و کرد آواز] -
mahla bpz
%(#237516)[روبه پرفریب و حیلت ساز ]
%(#237516)[رفت پای درخت و کرد آواز]نوشتهشده در ۱۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۵:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیررضا فلاح نژاد
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی... -
امیررضا فلاح نژاد
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی...نوشتهشده در ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۱۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@behnaz-hajizadeh در " مشاعره " گفته است:
امیررضا فلاح نژاد
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی...یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
گشتیم فنا زدریای محبت
-
@behnaz-hajizadeh در " مشاعره " گفته است:
امیررضا فلاح نژاد
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی...یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
گشتیم فنا زدریای محبت
نوشتهشده در ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-agon
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز -
@dr-agon
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد بازنوشتهشده در ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۱۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a در " مشاعره " گفته است:
@dr-agon
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد بازز غفلت با تبه کاری به سر بردم جوانی را
کنون از زندگی سيرم نخواهم زندگانی را -
@infinitie-a در " مشاعره " گفته است:
@dr-agon
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد بازز غفلت با تبه کاری به سر بردم جوانی را
کنون از زندگی سيرم نخواهم زندگانی رانوشتهشده در ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۲۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@dr-agon
از سرزنش مردم دنیا چه ملال است
آوارگی کوی %(#ff0000)[حسین] عین کمال است -
@dr-agon
از سرزنش مردم دنیا چه ملال است
آوارگی کوی %(#ff0000)[حسین] عین کمال استنوشتهشده در ۲ آذر ۱۳۹۹، ۱۹:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@infinitie-a در " مشاعره " گفته است:
@dr-agon
از سرزنش مردم دنیا چه ملال است
آوارگی کوی %(#ff0000)[حسین] عین کمال استتا بوده چشم عاشق در راه يار بود
بی آنكه وعده باشد در انتظار بوده -
نوشتهشده در ۳ آذر ۱۳۹۹، ۷:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
H_R در " مشاعره " گفته است:
@mahta-kamali
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخورحافظا دیدی که کنعان دلم بی ماه شد
عاقبت با اشک غم کوه امیدم کاه شد
گفته بودی یوسف گم گشته باز آید ولی
یوسف من تا قیامت همنشین چاه شد -
امیررضا فلاح نژاد
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشت زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی...نوشتهشده در ۳ آذر ۱۳۹۹، ۷:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@behnaz-hajizadeh
من از آن عشق روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را -
@behnaz-hajizadeh
من از آن عشق روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا رانوشتهشده در ۳ آذر ۱۳۹۹، ۸:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده@یاسمن-کیانی در " مشاعره " گفته است:
@behnaz-hajizadeh
من از آن عشق روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا راای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
باگریه بزن بوسه به جای همه ی ما -
@یاسمن-کیانی در " مشاعره " گفته است:
@behnaz-hajizadeh
من از آن عشق روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا راای ابر اگر از خانه ی آن یار گذشتی
باگریه بزن بوسه به جای همه ی مانوشتهشده در ۴ آذر ۱۳۹۹، ۱۵:۳۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهzeinab dehghani
%(#0051ff)[ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود]
%(#0051ff)[وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود] -
zeinab dehghani
%(#0051ff)[ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود]
%(#0051ff)[وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود]نوشتهشده در ۴ آذر ۱۳۹۹، ۱۵:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهامیررضا فلاح نژاد در " مشاعره " گفته است:
zeinab dehghani
%(#0051ff)[ای ساربان آهسته ران کارام جانم میرود]
%(#0051ff)[وان دل که با خود داشتم با دلستانم میرود]در مدرسه تحصيل محبت نتوان کرد
اين مسعله علميست که آموختني نيست -
اگر رفتم نبودم من کنارت
همی دانم کنارت هست یادم
شدی دلتنگ من صبری بیاموز
که دیگر نیستم من در کنارت
(زهرا مولائی)نوشتهشده در ۴ آذر ۱۳۹۹، ۲۲:۱۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهZ Molaei
تا ساز دلم چنگ دو زلف تو نوازد
آوازِ خدا را به صدایت بِشِنیدم
رامسس کبیر -
joy دانی که مرا هیچکسی یاد نکرد جز غم که هزار افرین بر غم باد
المپیادیانوشتهشده در ۴ آذر ۱۳۹۹، ۲۲:۲۷ آخرین ویرایش توسط Amirreza Vafaei Moghadam انجام شدهsheydadb37 در " مشاعره " گفته است:
joy دانی که مرا هیچکسی یاد نکرد جز غم که هزار افرین بر غم باد
دِ بادا بادا مبارک بادا ایشالا مبارک بادا
این حساب نباشه فک کنم
-
Z Molaei
تا ساز دلم چنگ دو زلف تو نوازد
آوازِ خدا را به صدایت بِشِنیدم
رامسس کبیرنوشتهشده در ۵ آذر ۱۳۹۹، ۳:۲۹ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کرد -
ramses kabir
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هرچه کرد آن آشنا کردنوشتهشده در ۵ آذر ۱۳۹۹، ۶:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@behnaz-hajizadeh
دوست دارم بر رهت من فرش کنم چشمانم
در رهِ وصلت همی دستی زنم مستانم
تو که آتش زده ای بر دین و بر ایمانم
تو که همچو گلی و منم چو یک پروانه ام
رامسس کبیر -
@behnaz-hajizadeh
دوست دارم بر رهت من فرش کنم چشمانم
در رهِ وصلت همی دستی زنم مستانم
تو که آتش زده ای بر دین و بر ایمانم
تو که همچو گلی و منم چو یک پروانه ام
رامسس کبیرنوشتهشده در ۵ آذر ۱۳۹۹، ۸:۰۶ آخرین ویرایش توسط انجام شدهramses kabir
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریایم و دریا میرویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم
ما ز بی جاییم و بی جا میرویم