هرچی تودلته بریز بیرون7

[zeinab dehghani]

@behnaz-hajizadeh بهناز من خر ی روز دووم آوردم....
منم ب بلای تو گرفتارم و مثه گاو اینجام....
راه حلی یافتی به منم بده/:

[Ramos9248]

@ghazal-dalvand در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@p-o-r-y-a
ما خودمون هر وقت دور هم جمع میشیم از این دوتا خاطره ای که اینجا گفتم فراوان یاد میکنیم

میشه خاطره اولت رو هم بگی.من نبودم.

[رُمَیصا]

zeinab dehghani اوکی عزیز

[Dark moon]

zeinab dehghani بهناز پتانسیل هاش با تو فرق داره،

[P.O.R.Y.A]

@ghazal-dalvand

[Ramos9248]

@behnaz-hajizadeh
چرا قرار دادنبستید؟؟؟؟

[Dark moon]

@امیرمسعود-جعفری در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@ghazal-dalvand در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@p-o-r-y-a
ما خودمون هر وقت دور هم جمع میشیم از این دوتا خاطره ای که اینجا گفتم فراوان یاد میکنیم

میشه خاطره اولت رو هم بگی.من نبودم.

خیلی طولانی بود الان پیداش میکنم میفرستم

[zeinab dehghani]

@ghazal-dalvand آره اون درجه معتادیش کمتره.....

[رُمَیصا]

@امیرمسعود-جعفری اواااا خاک عالم ببشید نیومدم
امضامو میزنم هروقت آق امیر اومد بش بده که قراردادو ببنده

[Ramos9248]

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@ghazal-dalvand آره اون درجه معتادیش کمتره.....

من به آهنگ معتاد بودم جوری که تابستون سر کار هم آهنگ گوش میدادم ولی الآن کمترش کردم.فقط شبا که میخوام بخوابم گوش میدم.

[P.O.R.Y.A]

@ghazal-dalvand منم تو مراسم چهلم بابا بزرگم همچین اتفاقی افتاد یه کلیپ داشتم خیلی قشنگ و غمگین بود درباره پدر وقتی رفته بودیم سر خاک من گوشیمو وصل مردم به ماشین و این کلیپ رو گزاشتم صداشم زیاد کردم بعد خودمم رفتم سر خاکش خیلی شلوغ بود اون کلیپ هم خیلی با سوز میخوند عموم هم به شدت گریه میکرد یه دفعه کلیپ تمام شد بلند گفت لایکیهیچی دیگه پسر عموم داشت قبر هارو گاز میکرفت

[Ramos9248]

چرا هیشکی هیچی نمیگه.
همه رفتن؟

[P.O.R.Y.A]

و البته از مراسم خاک سپاریشم یه خاطره دارم
برای من خنده دار نیست اما بقیه وقتی تعریف میکنن میخندن
البته خودم هم اون لحظه رو خوب یادم نمیاد
میگن وقتی میخواستن دفنش کنن انقد حالم بد شد که سرم گیج رفت افتادم تو قبر

[zzz r]

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@p-o-r-y-a در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

@miss-joker خدا وکیلی دنبال ست ها میگردین

نع نميگرديم :| مشاهدهع ميکنيم
و در مرحلهع بعد اطلاع رساني ميکنيم :|

گفتی یا بگم

گفتم :|

کو ندیدم

:| کوري ن؟

ب کدری چشم بعضیا
ربطی نداشت ولی تو جملش کور داشت

مهي من تحمل شنيدنشو دارم
بهم بگو ترکيبي زدي نع؟

نابغه کی بودی

:| زهرمار

اوخییی عصیززززز دلمممممم
عاطی راسی احبار جدیدی ب دستم رسیده بعدا بیا پی بگمت

خيلي بيشعوري اون ي چي گف تو ديگ چرا :|؟
درباره؟

خووو دوس دارم قشنگ گفته
حالا بعدا میگمت الان باید برم جایی
فقط بدون یاسی
یاسی ن ها تقریبا ب اون ربط داره عزیزم دلم

بيخود کرده :| بزا الان ميرم ميزنمش
اگهع نرفتممممم
عا باشع برو

خدایی رفتی بزنیشنکن اینکارو

[Dark moon]

این پست پاک شده!

[zzz r]

chichak am در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

zzz r در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:

chichak am بلاک راه حل مشکلات

یه بار یکیشون زنگ زده بود به مامانم گفته بود دخترتون خیلی بی تربیت شده
گفته بود چرا گفت چون بلاکم کرده
ولی این خیلی جدیه ازش میترسم

نفهمیدم قضیه رو خیلی سعی کردم نشد
راهتمایی کن

[Dark moon]

ما کلا خانوادتا به گربه ها ارادت خاصی داریم
اینقدر ارادت داریم که تو خونه عمم اینا از دست شوهر عمم یه گربه هم پیدا نمیشه
بعد کلا زندگی من به دو دسته تقسیم میشه:1 زمانی که من دنبال گربه ها بودم و بیچارشون میکردم 2 که شامل هم اکنون هم میشه، زمانی که گربه ها دنبال من میکنن و بیچارم میکنن
بچه که بودم یه گربه که میدیدم میفتادم دنبالش و جیغغغغغ میکشیدم پیشتههههه جوری که گربه ارواحشو میدید بعد یه بار رفته بودیم عروسی بعد که برگشتیم یه سگ بزرگگگگ جلو ساختمون بود اینقدر بزرگ که بابامم می‌ترسید بعد من اونموقع 3 یا 4 سالم بود(هنوز تو دوران شیرین تک بودن بودم) بعد از مامانم پرسیدم چرا سگ اومده اینجا مامانمم گفت اینقدر گربه هارو پیشت کردی که گربه ها رفتن سگ آوردن... گذشت تا یه روز رفته بودیم خونه یکی از اقوام تو حیاط بودیم که یه گربه اومد طبق عادت پیشتش کردم یدفعه جیغ زدم پیشت نه پیشت نه الان میره سگ میاره

[Dark moon]

@امیرمسعود-جعفری بفرمایید اینم اولیش

[رُمَیصا]

آقایون داداشام...آبجیام خواهرام....تا هفته بعد پنشنبه خدانگهدارتوووون

[Dark moon]

@p-o-r-y-a من برای مراسمات مادربزرگم خیلیییی خاطره خنده دار دارم