شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
ولی آخرش من از اون بخش کمرم که لیف حموم بهش نمیرسه میگندم
-
دقت کردید همزمان که هیچکس به فال اعتقاد نداره، همه یه فالگیر میشناسن که با بقیه فالگیرا فرق داره؟
-
اونقدر تو قرنطینه تنها موندم حس بودن مثل یه
"لیوان تو کیسه برنج" بهم دست داده، همینقدر تنها..
-
تا پارسال هر کی ماسک میزد رو همه ی جوری نگاه می کردن
امسال هر کی ماسک نزده باشه
چه دنیای عجیبی داریم -
شما هم تو دوران دبستان وقتی اسم دوستتونو تو متن کتاب میدیدید همه بر میگشتید نگاش میکردید؟
-
چجوری انتظار داری خدا از گناهانت بگذره و به بهشت بری وقتی به نصف مغازه های داخل شهر قول دادی یه دور بزنی و برگردی اونجا
-
مرغ کیلویی ۳۵ تومن دیگه قدقد نمیکنه ، اپرا میخونه.
-
یه کاری کردن که بهدست آوردن رمز پویا حتی از بهدست آوردن رمز موفقیت هم سختتر شده
-
به غیر از اونجایی که اندی میگه:
خوشگلا « باید» برقصن دیگه هیچکس هیچ کجا
حق نداره به من بگه « باید» -
همین که با گرون شدن قیمت مرغ، قیمت ژامبون بالا نرفته متوجه میشید که این دو تا ربطی به همدیگه ندارن
-
باباعه به دخترش لکسوز کادو داده
یادش بخیر دوم دبستان به بابام گفتم ماشین کنترلی میخری؟ گفت میخوای هوای شهر از اینم آلوده تر شه؟ -
قسمت save اینستاگرامم اینطوریه که به قصدِ دیدن دوباره ی پستا سیوشون میکنم ولی هیچوقت سراغشون نمیرم
-
همسایمون میگفت حاجی لطفا بذارین امسال طعم میوه های درختمون رو خودمون بچشیم بابام گفت خب به ما چه؟گفت با آقازاده دو دیقه از بالای درخت بیاین پایین تا مختصر توضیح بدم
-
من بخش بزرگی از تحصیلاتم رو مدیون خانواده پدری هستم.هی میومدن خونه ما من میرفتم تو اتاقم.
-
نصف شب بابام اومد گوشیمو پرت کردم و خودمو زدم به خواب
چراغ اتاقو روشن کرد اومد بالا سرم و گفت
ابله تو خواب ادامس نمیجوئن -
یه دکتر تو محله مون هست میری پیشش میگه
فعلا این داروها رو برات می نویسم
.
.
ولی بعدا حتما یه دکتر درست و حسابی برو
یعنی میخوام بگم تا این حد به خودشناسی رسیدهها
-
حیف نون ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻓﯿﺰﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﻭﺍﺳﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ
ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍُﻫﻢ، ﺭﺍ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﻫﯿﺪ
جواب حیف نون:
.
.
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﻭﯾﻢ دست شویی، ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﯿﺎﯾﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﮕﯿﻢ
ﺍﻫﻢ
ﻣﻌﻠﻢ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﺼﺤﯿﺢ، با لبخند ملیحی دنیارو ترک کرد
-
رفته بودم بيمارستان،ابميوه و كيك خريدم، يه پسره هم نشسته بود كنارم ديدم داره نگاه ميكنه دلم سوخت براي اونم خريدم، يخورده بعد
مادرش اومد داد زد كدوم احمقي برات كيك و ابميوه خريده!
.
.
.
(پسرش رو اورده بود براي ازمايش بايد ناشتا ميبود)
من نفهميدم چطوري فرار كنم
-
رفته بودم بيمارستان،ابميوه و كيك خريدم، يه پسره هم نشسته بود كنارم ديدم داره نگاه ميكنه دلم سوخت براي اونم خريدم، يخورده بعد
مادرش اومد داد زد كدوم احمقي برات كيك و ابميوه خريده!
.
.
.
(پسرش رو اورده بود براي ازمايش بايد ناشتا ميبود)
من نفهميدم چطوري فرار كنم
-
دیروز داشتم با خانومم دور فلکه با موتور دور میزدم
.
.
برگشت گفت وااااای عزیزم...
چه بوی کبابی میاد...
منم لوتی بازیم گل کرد...
گفتم گور بابای بنزین...
یه دور دیگه چرخیدم
4314/11679