-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ali s 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
حس میکنم نمیدونم با این زندگی باید چیکار کنم
حالا اون جوجه شمایی که فهمیده چیکار بکنه
دیقا چیه اون وسط ؟؟؟ -
0-0ftm
به شدت کیوت و توجه کردنی بودنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۳ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
mahla bpz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 نمیدونم چرا انگار ی جوریه
کلا اصن ی شهر دیگه تنها
خوابگاه
آره اولاش خیلی دلگیره بغض داری همش
ولی بعد که میگذره عادت میکنی به تنها بودن
من یه صندلی داشتم توی حیاط خوابگاه هروقت دلم میگرفت میرفتم اونجا مینشستم گریه میکردم بعدش آروم میشدم
اوایلش ممکنه خیلی سخت باشه برات ولی بعدش یه طوری که خودتم متوجه ننیشی عادت میکنی بهش و دوسش دارینوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شدهmaryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
mahla bpz در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 نمیدونم چرا انگار ی جوریه
کلا اصن ی شهر دیگه تنها
خوابگاه
آره اولاش خیلی دلگیره بغض داری همش
ولی بعد که میگذره عادت میکنی به تنها بودن
من یه صندلی داشتم توی حیاط خوابگاه هروقت دلم میگرفت میرفتم اونجا مینشستم گریه میکردم بعدش آروم میشدم
اوایلش ممکنه خیلی سخت باشه برات ولی بعدش یه طوری که خودتم متوجه ننیشی عادت میکنی بهش و دوسش داریخوبه بازم عادت میکنی
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ali s 1 هوم
سخته -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
امشب
همه دپ طورن! -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
0-0ftm هوم شاید
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
لامصب چقد روزه بدی بود |:
چرا تموم نمیشه -
0-0ftm هوم شاید
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهamirh_hmyf شاید نداره که
قشنگ مشخصه -
amirh_hmyf شاید نداره که
قشنگ مشخصهنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
سوتی دادم اصلنم مهم نیست
-
فارغ التحصیلان آلاءنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۶ آخرین ویرایش توسط maryam111 انجام شده
-
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
ممن یموتون:))
حین یحبون:))
شبتون اروم اهل تودلی:))
-
amirh_hmyf در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 نه ندیدم
لینک بدین فیض ببریمحتما الان میفرستمشون
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهاین پست پاک شده! -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
RAMIN1380 شب عشق بازی چندم میشه؟
والا حرضم به حضورمون شب بیستم میشه ولی امروز یک کلمه هم نتوسم بخونم توپ فوتبال شدم از اینور به اونور |:
خیلی داغون بودا خیلی -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
maryam111 نایس
-
ali s 1 در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
حس میکنم نمیدونم با این زندگی باید چیکار کنم
حالا اون جوجه شمایی که فهمیده چیکار بکنه
دیقا چیه اون وسط ؟؟؟نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۷ آخرین ویرایش توسط انجام شدهRAMIN1380
بچه بودم خیلییی شاید ۵ سالم بود،ی جوجه داشتم ی روز اوردمش توی حیاط،انقدر بچه بودم گربه ادم حسابم نکرد جلوی خودم جوجمو گرفت دندون برد
حالا توی ذهن بچگی من این بود ک اون جوجه همش نگام میکرد و منتظر حرکتی از من،و من فقط گریه میکردم...مادرم میگ ف بشدت مریض شدم و تب کردم و همش میگفتم بهم نگا میکرد و من هیچی نکردم
حس میکنم این روزا همین طورییم،همه ارزوها هدفام جلوم ب غارت میرع و هیچی نمیکنم -
نوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
maryam111 نایس
amirh_hmyf در هرچی تو دلته بریز بیرون 4 گفته است:
maryam111 نایس
خیلی خوبه میچسبه فقط بری عکس بگیری
عکس از نیمکت خوابگاهم دارم -
RAMIN1380
بچه بودم خیلییی شاید ۵ سالم بود،ی جوجه داشتم ی روز اوردمش توی حیاط،انقدر بچه بودم گربه ادم حسابم نکرد جلوی خودم جوجمو گرفت دندون برد
حالا توی ذهن بچگی من این بود ک اون جوجه همش نگام میکرد و منتظر حرکتی از من،و من فقط گریه میکردم...مادرم میگ ف بشدت مریض شدم و تب کردم و همش میگفتم بهم نگا میکرد و من هیچی نکردم
حس میکنم این روزا همین طورییم،همه ارزوها هدفام جلوم ب غارت میرع و هیچی نمیکنمنوشتهشده در ۱۹ بهمن ۱۳۹۹، ۲۱:۳۸ آخرین ویرایش توسط انجام شدهali s 1 مال همه داره میره