شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
-
-
-
-
دوستدخترمو آوردم خونه، بابام در عین ناباوری آروم بود فقط اومد گفت دخترم بهخدا ما مجبوریم اینو تحمل کنیم ولی تو که حق انتخاب داشتی چرا
-
تنها وجه اشتراکم با آدمای موفق اینه که منم مث اونا از هیچ شروع کردم.
البته بعد از این مرحله دیگه راهمو ازشون جدا کردم خوابیدم -
دفترخاطرات ۶سال قبلمو پیدا کردم همش نوشتم کاش من و مهسا تا آخر عمر با هم بمونیم
حالا نموندنمون هیچ٬
چرا هرچی فکر میکنم یادم نمیاد مهسا کدوم خریه -
دختره مشروب میخوره...
سیگار میکشه...
علف میزنه...
لاتی حرف میزنه...
بعد میگه چرا شوهر گیرم نمیاد!لوطی تو خودت شوهری
بیا منو بگیر -
هیچوقت اینایی که میرن نونوایی یه نون میگیرن رو درک نکردم؛ من فقط یکیو تو راه میخورم
-
به نظرم لک لکا داشتن مارو میبردن روسیه، یهو یکیشون گفته بچه ها ایران،
بعد همه خندیدن ما از دهنشون پرت شدیم
️
-
رفتم دکتر گفتم:
بیزحمت دو ورق سفکسیم با یه دگزامتازون و یک سیتریزین واسه آبریزش بنویس
دکتره گفت:
داداش آدرس مطبتو بده برا درد زانوم بیام پیشت -
ولی من اونجایی غرورم شکست
که داشتم تو عروسی میرقصیدم
فیلمبردار اومد بهم گفت شما چند دقیقه نرقص میخوام فیلمم خوب شه -
تو بهمن درخواست برف و بارون میکنیم ، خدا سیزده فروردین سین میکنه
️
-
دوس پسرم میگه اگه من بمیرم با کسه دیگهای ازدواج میکنی؟!
تو نمیری هم من با یکی دیگه ازدواج میکنم -
تو پاساژها دقت کردین
بعضی مردا دست خانومشونو میگیرن...
چون اگه دستشو ول کنن میرن خرید میکنن.
رمانتیک بنظر میرسه ولی درحقیقت اقتصاد مقاومتیه. -
تف به این زندگی
تف به این شانس
تف به این بد بختی
تف به این هوا
تف به این آدمهاى نامرد
تف به روزگار نامردچیه میاے پایین؟!
تانڪر ڪه نیستم تف تموم ڪردم!!
قول میدم دوباره تفام ڪه جمع شد باز بقیه اش رو ادامه بدم
دختر پاییز
aynaz masoumi
-
تف به این زندگی
تف به این شانس
تف به این بد بختی
تف به این هوا
تف به این آدمهاى نامرد
تف به روزگار نامردچیه میاے پایین؟!
تانڪر ڪه نیستم تف تموم ڪردم!!
قول میدم دوباره تفام ڪه جمع شد باز بقیه اش رو ادامه بدم
دختر پاییز
aynaz masoumi
chichak am در شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم گفته است:
تف به این زندگی
تف به این شانس
تف به این بد بختی
تف به این هوا
تف به این آدمهاى نامرد
تف به روزگار نامردچیه میاے پایین؟!
تانڪر ڪه نیستم تف تموم ڪردم!!
قول میدم دوباره تفام ڪه جمع شد باز بقیه اش رو ادامه بدم
دختر پاییز
aynaz masoumi
-
دندونم عفونت داشت بابام عنبر نسا رو ریخت
تو سیگار داد بهم منم واسه اینکه نفهمه بلدم سیگار بکشم
فوت کردم توش و آخرشم خوردمش
گفت بلاخره که مچتو میگیرم
یکم تلخ بود ولی می ارزید -
یه جوری به کدو میگید تنبل...
انگار هندونه صبح به صبح پا میشه میره نون سنگک میگیره میاد
-
ملت عجيبي هستیم
دزدگير نصب ميكنن رو ماشينشون بعد صداش كه مياد ميگن حتما گربه س