|
قرار صبحگاهی:)
-
سلام صبح بخیر
-
@dr-mahh خوبید شما؟
-
@ermia-mirzakhani خوبید شما؟
-
@dr-mahh خوبید شما؟
-
@dr-mahh خدا رو شکر
-
@dr-mahh خدا رو شکر منم خوبم
-
@dr-mahh خدا رو شکر
-
@dr-mahh خدا رو شکر منم خوبم
-
@dr-mahh بله گلم ایمیلی که باهاش ثبت نام کردم به نام پدرمه
-
@dr-mahh
️ -
سلام صبح بخیر
خواب10
بیداری7
-
@dr-mahh بله گلم ایمیلی که باهاش ثبت نام کردم به نام پدرمه
-
@dr-mahh ممنون همچنین
-
عاغا اگه صلاح میدونید تا دیگه اسپم ندیم؟
همش شد سلام و احوال پرسی که....اگه اینجا قفل شه من چیکار کنم🥺@ermia-mirzakhani نمی دونم دوباره پلی بک کن از اول من همیشه همین جا قفل میکنم
-
parisa khany ایح ایح ایح
یاح یاح یاحها ها هاهمه اینا مثلا خنده شیطانی در انواع مختلف بود....مطمئن بودم یه روز این سلامیه رو نمینویسی
البت تا الان شده ۳ روز🥺من بسی ذوقآخرالزمانه واقعناا...ساعتتم باز من هیچی نگم
بسی عالی خداروشکر@ermia-mirzakhani چه مشکلی با حافظ و اشعارش داری
اصلا حالا که این طور شد هر دفعه یه غزل کامل میگم
آشتی بدم شما رو باهم
️️️️
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کجا می‌فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی
️️️️اللَّهُمَّ لَاتَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أبَداً
-
@ermia-mirzakhani چه مشکلی با حافظ و اشعارش داری
اصلا حالا که این طور شد هر دفعه یه غزل کامل میگمآشتی بدم شما رو باهم
️️️️
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کجا می‌فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی
️️️️ -
@ermia-mirzakhani چه مشکلی با حافظ و اشعارش داری
اصلا حالا که این طور شد هر دفعه یه غزل کامل میگمآشتی بدم شما رو باهم
️️️️
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی
نمی‌بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کجا می‌فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده‌ست خود آشنایی
مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی
بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی
مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی
️️️️parisa khany مای گاددد
عاعا تفاهم فکری داریم بسیار...منم اتفاقا خواستم هر دفعه اون شعرایی که میگم نگم بهتره ابروش میره شیخمون رو بیارمخیلی حرکت خوبی زدیالبت خیلیم اقتصادی فک میکنی....با یه تیر ۲ تا نشون زدی..هم من و شیخ حافظو اشتی بدی هم دل ساقیو بدست بیاری...توش ساقیم که هساحسنت...تابرم بگردم اون شعره رو پیداش کنم
