کافــه میـــم♡
-
هیچ روز خوبی در راه نیست
روز خوب که در نمیزنه بیاد داخل!
روز خوب که سر برج نیست خود بخود البته گاهی باناز وکرشمه بیاد!
قبض آب وبرق و…. نیست که وقت وبیوقت وقتی خسته ازسرکاربرمیگردی از شکاف در آویزون باشه!
روز خوب راباید ساخت
باید نوازشش کرد
باید آراست وپیراست
باید به گیسوهاش گلهای وحشی صحرایی زد
باید عطر دلخواهش رو خرید
گل دلخواهش رو روی میز گذاشت
شعر دلخواهش رو سرود
باید نازش را کشید
برویش خندید
روزخوب را باید خلق کرد
وبعد در آغوش آرام یک روز خوب لذت دنیارا چشید…. -
از هیچ وضعیتی ناراحت نباشید تا وزن و سنگینی خودش را از دست بدهد.
وقتی به اندیشه های منفی توجه می کنیم، به آنها پروبال می دهیم.
بی اعتنا به ظاهر امور، جوری وانمود کنید که انگار همه چیز دارد به نحوی جادویی مطابق میل شما پیش می رود!
همه ی اندیشه های مربوط به ترس، شکست، نفرت، و بدخواهی مانند علف های هرز یک باغ هستند که باغبان آنها را نکاشته و نمی خواهد.
پس همه هدف خود را با دیدی مثبت ، روی نتجه نهایی متمرکز کنیم . -
نیمی از زندگی مان
میشود صرفِ اینکه به آدمهای دیگر ثابت کنیم،
ما چقدر خوشبختیم…
به آدمهایی که شاید خوشبختی برایشان تعریفِ دیگری دارد
حتی اگر واقعاً هم خوشبخت باشیم،
اما همین خودنمایی،
ما را تبدیل میکند به بدبخت ترین آدمِ روی زمین!
غذایی اگر جلویمان میگذارند،
قبل از لذت بردن از غذا،
ترجیح میدهیم آن را به رخِ دیگران بکشیم…
سفری اگر میرویم،
ترجیحمان این است که بگوییم،
ما آمدیم به بهترین نقطه ی روی زمین،تو
بمان همان جهنم همیشگی…
واردِ رابطه اگر میشویم،عالم و آدم را با خبر میکنیم،
که ببینید چقدر خاطرِ من را میخواهد،
تو اما بمان در همان پیله ی تنهایی ات…
ما لذت بردن را پاک فراموش کرده ایم
مسیری را میرویم که خطِ پایان ندارد،
فقط میرویم که از بقیه جا نمانیم!
-
تا به حال به آدم هایی که در زندگی تو هستند دقت کرده ای ؟
یادت باشه حضور هیچ کس در زندگی تو بی دلیل نیست !
آدم هایی که با آن ها روبه رو می شوی آیینه ای هستند برای تو….
اگر می خواهی خود را بشناسی
و از حال و هوای درونت با خبر شوید ببین چه کسانی در زندگی ات حضور دارند !
دریافتی ما از هستی ، تنها پول نیست
آدم هایی که به زندگی مان وارد می شوند نیز ،
روزی ما هستند! -
یک روزی هست که خدا چرتکه دستش می گیرد
و حساب و کتاب می کند
و آن روز تو باید تاوان آنچه با من کردی را بدهی
فقط
نمی دانم
تاوان دادن آن موقع تو
به چه درد من می خورد ….؟
-
هر چه کمتر شود فروغ حیات
رنج را جانگدازتر بینی
سوی مغرب چو رو کند خورشید
سایه ها را درازتر بینی . . .
(رهی معیری)
-
زندگی شیرین است
مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی زیبایی است
مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعت هاست
زندگی چرخش این عقربه هاست -
اگه بخوایم صبر کنیم
تا آماده باشیم
بعد شروع کنیم بایدکل زندگیمون
رو به صبر کردن بگذرونیم
شروع کنید! با هر چیزى که دارین
از هر جایى که هستین ،
هر چقدر که میتونید،
اما شروع کنید -
بعضی از مردم اصرار دارند
که خود را به دیگران بشناسانند
و ثروت خود را به رخ آنها بکشند.
اما
این نوع آدمها
در درون خود زجر می کشند
زیرا
شادی آنها وابسته به تفکر دیگران است.
“مهم بودن”
را فراموش کنید تا آرامش نصیب تان شود.
هر چه کمتر نیازمند تحسین دیگران باشید،
بیشتر تحسین می شوید. -
مواظب همدیگه باشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه بزرگ نمیشیم؛ پیر میشیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُرّیم !
از یه جایی بــه بعد دیگه تکراری نیستیم؛ زیادی هستیم !
پس قدر خودمون ، خانواده مون ،
دوستانمونو، زندگیمونو
و کلا حضور خوشرنگ مون رو تو صفحهء دفتر وجود بدونیم…
محبت تجارت پایاپای نیست
چرتکه نیندازیم که من چه کردم و تو در مقابل چه کردی!
بیشمار محبت کنیم.
حتی اگر به هردلیلی کفه ترازوی دیگران سبک تر بود -
دل آدم،گاهی گرم می شود چه ساده،به یک دلخوشی کوچک…
به یک احوالپرسی ساده…
به یک دلداری کوتاه..به یک “تکان سر”یعنی تو را می فهمم…
به یک گوش دادن خالی بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک…به حتی یک همراهی کوتاه ممتد..
به یک پرسش “روزگارت چگونه است؟”..
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه..
به یک وقت گذاشتن برای تو…به شنیدن یک”من کنارت هستم”…
به یک هدیه ی بی مناسبت…به یک غافلگیری..به یک خوشحال کردن کوچک..
به یک شاخه ی گل…
دل آدم گاهی چه شاد است…به یک فهمیده شدن درست….!
به یک لبخند..به یک سلام..
به یک تعریف.. به یک تایید.. به یک تبریک…
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را ازهم دریغ می کنیم و تمام محبت و دوست داشتنهایمان را گذاشته ایم کنار، تا به یک باره آنها را از پس مرگ نثار هم کنیم …چه بی رحمانه…
-
ما هرکسی را طوری می کُشیم،
بعضی ها را با گلوله
بعضى ها را با حرف
وبعضی هارا باکارهایی که کرده ایم
و بعضی هارا باکارهایی که تابه امروز
برای آنهانکرده ایم…! -
با همهی بی سر و سامانیام
باز به دنبال پریشانیام
طاقت فرسودگیام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنیام
آمدهام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظهی طوفانیام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمدهام تا تو بسوزانیام
آمدهام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانیام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانیام
خوبترین حادثه میدانمت
خوبترین حادثه میدانیام؟
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانیام
حرف بزن، حرف بزن، سالهاست
تشنهی یک صحبت طولانیام
ها به کجا میکشیام خوب من؟
ها نکشانی به پشیمانیام! -
یه سفره ی ساده نه آب پرتقال و نه نوشیدنی های بالا شهری که چایی خودمون ؛
رنگارنگی سفره مهم نیست ،
مهم چندنفری هستن که دورش نشستن ، پر از عشق ، پر از محبت …
چایی تلخ رو که با عشق دم کنی ، شیرین ترین نوشیدنی دنیا میشه حتی بدون قند !
-
گفت جبران میکنم…………
گفتم کدام را؟
عمر رفته را؟
دل مرده اما تپیده را؟
حالا من هیچ.. جواب این تارهای سفید مو را میدهی؟
نگاهی به سرم کرد و گفت چه پیر شده ای..؟
گفتم جبران میکنی..؟
گفت.. کدامش را؟…….
-
تو چه گفتی سهراب؟
قایقی خواهم ساخت …
با کدوم عمر دراز؟
نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد
سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب … شعر نو خواهم ساخت
بیخیال قایق ….
یا که میگفتی ….
تا شقایق هست زندگی باید کرد؟
این سخن یعنی چه؟
با شقایق باشی…. زندگی خواهی کرد
ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی …
تا شقایق هست، حسرتی باید خورد
جمله زیباتر میشد
تو ببخشم سهراب …
که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم
بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا
بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم
زندگی رویا نیست
زندگی پردرد است
زندگی نامرد است!
-
احساس خوبی دارم
همه چیز درست می شود
تو خواهی آمد
و دهان تاریک باد را خواهی دوخت
آمدن تو یعنی
پایان رنج ها و تیرهروزی ها
آمدن تو، یعنی آغاز روزی نو
-
رنگین کمون پیداش میشه
بعد ی بارون خون -
این پست پاک شده!