هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
0-0ftm نه دیگع بهشون فشار میومد از اونا بگیرن
همش از اینا بود
در رنگ های مختلف مخصوصا نارنجی و فسفوریشفک کنم هنوز بقایاش توی اتاقمون باشه
@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm نه دیگع بهشون فشار میومد از اونا بگیرن
همش از اینا بود
در رنگ های مختلف مخصوصا نارنجی و فسفوریشفک کنم هنوز بقایاش توی اتاقمون باشه
اطهر همیشه از اینا میپوشید
دلم براش تنگ شد حقیقتا -
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بود@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
-
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
-
شنبه ها ناظم میومد تو کلاس اونایی که موهاشو از سر انگشت بالا میزد قیچی میزد :| یجوریم میزد که طرف بره با 4 بزنه
@amir-bernousi
شعت
دوازدهم خو همش تو خونه بودیم
برا نهایی که رفتم مدرسه
سر ازمون بودم، مدیر اومد تو کلاس
بعد منو میشناخت، اومد دم گوشم گفت
احساس میکنم، جلوم یه درخت نشسته
بس که موهام بلند بود -
@masoumeh-shokrollahi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi نه بیشتر بحث و فیلم داشتیم تا خوندن کتاب
آره یادش بخیر... کلاسشو دوست داشتم.... فیلم میدیدیم و بعد سوالا رو جواب میدادیم... بحث هم میکردیم درباره مفهومش...
@kosar-mortazavi اره بد نبود سواد رسانه ایمونو بیشتر کرد
-
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بود -
Amir 6 هستم ولی از این نوع صدا زدن بدم میاد
هووووووم خو الان شماره کارتمو میدم ثابت کن حرفتو -
Sharllot نویسنده نمایشنامش
نه اون نویسنده اصلی نراژیدش -
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
خب آره یه فاطی داشتیم همیشه گوشی میورد مدرسه
البته عطیه و مائده هم میوردن ولی فاطی تو اکیپ ما بود
اون زنگ میزد بعد مثلا راننده تاکسی که سفارشو میورد میگفتن از در پشتی مدرسه که زیرش خالیه سفارشا را بده بیا تو -
@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
خب آره یه فاطی داشتیم همیشه گوشی میورد مدرسه
البته عطیه و مائده هم میوردن ولی فاطی تو اکیپ ما بود
اون زنگ میزد بعد مثلا راننده تاکسی که سفارشو میورد میگفتن از در پشتی مدرسه که زیرش خالیه سفارشا را بده بیا تو -
@d-fateme-r اردبیل :|
-
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
نه
ما رو ی بار چون هر چی میگفتن بچها موهاشونو میریختن بیرون هد بند اجباری کردن
ی بارم گفتن خب انگاری مقنعه شلهنخ سوزن آوردن دوختن
-
@mitra-ism-rahmani ما سرایدار مدرسمون پایه بود
برامون میرفت بستنی میگرف یواشکی(البته ک آخرین بار لومون داد دیگه باش قهر کردیم)
یا دبیرو ما مجبور میکردیم بستنی بده اونم همکاری میکرد باهامون میگف میرم ی بستنی خوبشو بگیرم
-
@d-fateme-r
واقعا بهشته
اصن طعم گرما رو فک کنم نچشیدید
این قدر خوبهههه گرمااا
اصن بهشت ما گرم بودنه(وی حسودی میکند)
0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@d-fateme-r
واقعا بهشته
اصن طعم گرما رو فک کنم نچشیدید
این قدر خوبهههه گرمااا
اصن بهشت ما گرم بودنه(وی حسودی میکند)
یه طوری که تو دانشگاه دوستام یخ می زدن من میگفتم چقدر سوسولین بابا کجا سرده؟
-
@d-fateme-r خلخال؟
-
@سجاد-ذوالفقاری من آخرین بازدید تو دلیم رو اون صفحه بود همونجورم موند تا دیشب
پست خودم زیرش بوددیگه
ناراضی حذفش کنم -
0-0ftm فقط وقتی برای نهم مدیر عوض شد من معدلم بالا شده بود بهم یه کارت هدیه 20 هزار تومنی داد، خیلی مدیر خوبی بود مدرسه گلستون شد🥺
کل این جوابارو شست برد -
@mitra-ism-rahmani ما سرایدار مدرسمون پایه بود
برامون میرفت بستنی میگرف یواشکی(البته ک آخرین بار لومون داد دیگه باش قهر کردیم)
یا دبیرو ما مجبور میکردیم بستنی بده اونم همکاری میکرد باهامون میگف میرم ی بستنی خوبشو بگیرم