هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
0-0ftm نه دیگع بهشون فشار میومد از اونا بگیرن
همش از اینا بود
در رنگ های مختلف مخصوصا نارنجی و فسفوریشفک کنم هنوز بقایاش توی اتاقمون باشه
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm نه دیگع بهشون فشار میومد از اونا بگیرن
همش از اینا بود
در رنگ های مختلف مخصوصا نارنجی و فسفوریشفک کنم هنوز بقایاش توی اتاقمون باشه
اطهر همیشه از اینا میپوشید
دلم براش تنگ شد حقیقتا -
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بودنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
-
شنبه ها ناظم میومد تو کلاس اونایی که موهاشو از سر انگشت بالا میزد قیچی میزد :| یجوریم میزد که طرف بره با 4 بزنه
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده@amir-bernousi
شعت
دوازدهم خو همش تو خونه بودیم
برا نهایی که رفتم مدرسه
سر ازمون بودم، مدیر اومد تو کلاس
بعد منو میشناخت، اومد دم گوشم گفت
احساس میکنم، جلوم یه درخت نشسته
بس که موهام بلند بود -
@masoumeh-shokrollahi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi نه بیشتر بحث و فیلم داشتیم تا خوندن کتاب
آره یادش بخیر... کلاسشو دوست داشتم.... فیلم میدیدیم و بعد سوالا رو جواب میدادیم... بحث هم میکردیم درباره مفهومش...
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@kosar-mortazavi اره بد نبود سواد رسانه ایمونو بیشتر کرد
-
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بودنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@mitra-ism-rahmani ما سرایدار مدرسمون پایه بود
برامون میرفت بستنی میگرف یواشکی(البته ک آخرین بار لومون داد دیگه باش قهر کردیم)
یا دبیرو ما مجبور میکردیم بستنی بده اونم همکاری میکرد باهامون میگف میرم ی بستنی خوبشو بگیرم
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
Amir 6 هستم ولی از این نوع صدا زدن بدم میاد
هووووووم خو الان شماره کارتمو میدم ثابت کن حرفتو -
Sharllot نویسنده نمایشنامش
نه اون نویسنده اصلی نراژیدشنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
عا پس نویسنده انخوش بحالت حاجی
-
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
خب آره یه فاطی داشتیم همیشه گوشی میورد مدرسه
البته عطیه و مائده هم میوردن ولی فاطی تو اکیپ ما بود
اون زنگ میزد بعد مثلا راننده تاکسی که سفارشو میورد میگفتن از در پشتی مدرسه که زیرش خالیه سفارشا را بده بیا تو -
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تا من رفتم مدرسه گلستون شد
-
@kosar-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mortazavi
8 تا بودیم بشدت پایه بقیه کلاس فقط نگاه میکردن و خب البته جرئت لو دادن هم نداشتن
مثلا امتحان هم میدزدیدیم یا مثلا از تو مدرسه سفارش پیتزا میدیدم بعد با یسری دزد و پلیس بازی هایی میوردیم تو کلاس کلا دوران باحالی بوداین دیگه ورای تصوراتم بود... پیــــــــــــــتزا سفـــــــارش میدادیـــــــن؟
خب آره یه فاطی داشتیم همیشه گوشی میورد مدرسه
البته عطیه و مائده هم میوردن ولی فاطی تو اکیپ ما بود
اون زنگ میزد بعد مثلا راننده تاکسی که سفارشو میورد میگفتن از در پشتی مدرسه که زیرش خالیه سفارشا را بده بیا تونوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط Opal انجام شده@mitra-ism-rahmani
اوه مـــــــای گاد...
هیچکی نفهمید؟
-
@d-fateme-r اردبیل :|
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۶ آخرین ویرایش توسط انجام شده -
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
0-0ftm
ماها نهایت اقدامشون تهدید بود
اینجا طرف میاد اجرایی میکنه میزنهاونم وقتی یه کمی بلند باشه
نه
ما رو ی بار چون هر چی میگفتن بچها موهاشونو میریختن بیرون هد بند اجباری کردن
ی بارم گفتن خب انگاری مقنعه شلهنخ سوزن آوردن دوختن
-
@mitra-ism-rahmani ما سرایدار مدرسمون پایه بود
برامون میرفت بستنی میگرف یواشکی(البته ک آخرین بار لومون داد دیگه باش قهر کردیم)
یا دبیرو ما مجبور میکردیم بستنی بده اونم همکاری میکرد باهامون میگف میرم ی بستنی خوبشو بگیرم
-
@d-fateme-r
واقعا بهشته
اصن طعم گرما رو فک کنم نچشیدید
این قدر خوبهههه گرمااا
اصن بهشت ما گرم بودنه(وی حسودی میکند)
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده0-0ftm در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@d-fateme-r
واقعا بهشته
اصن طعم گرما رو فک کنم نچشیدید
این قدر خوبهههه گرمااا
اصن بهشت ما گرم بودنه(وی حسودی میکند)
یه طوری که تو دانشگاه دوستام یخ می زدن من میگفتم چقدر سوسولین بابا کجا سرده؟
-
نوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@d-fateme-r خلخال؟
-
@سجاد-ذوالفقاری من آخرین بازدید تو دلیم رو اون صفحه بود همونجورم موند تا دیشب
پست خودم زیرش بوددیگه
ناراضی حذفش کنمنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@narjes-hashemi
اخه بعد این مدت عجیب بودنه ممنون از اطلاعاتی که دادید
دیگه این استیکراز لیست استیکرات باید انصراف بده
-
0-0ftm فقط وقتی برای نهم مدیر عوض شد من معدلم بالا شده بود بهم یه کارت هدیه 20 هزار تومنی داد، خیلی مدیر خوبی بود مدرسه گلستون شد🥺
کل این جوابارو شست بردنوشتهشده در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۲۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده@saghi-mortazavi آفرین ب این مدیر
حیف سال آخر بود
ماهم سال آخر مدیرمون عوض شد
و عمم اومدینی مدیر شد عمه ی من:|تمام خراب کاریام زیر دستش بود
-
@mitra-ism-rahmani ما سرایدار مدرسمون پایه بود
برامون میرفت بستنی میگرف یواشکی(البته ک آخرین بار لومون داد دیگه باش قهر کردیم)
یا دبیرو ما مجبور میکردیم بستنی بده اونم همکاری میکرد باهامون میگف میرم ی بستنی خوبشو بگیرم