هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
Amirreza Vafaei Moghadam بله یکم فاصله افتاد من فراموش کردم!!بازم ممنون
و اینکه با کلمات فارسی شکل جدید نسازید
بسرچ دیگه چی بود اون وسط، چاقو غلاف کنم برا شماهم؟
والبته ببخشید!@narjes-hashemi
به جوونیم رحم کن اون چاقو رو بغلافش -
دیدین یه سری اوقات
با خودتون میگین
اه، نباید این حرفو اینجا میزدم
نباید اینجا واکنش نشون میدادم
نباید این کارو میکردم و
این حرف و درد و دل و به این آدم میگفتم
اذیت کنندست....!
اما دقیقا از همینجا رشد و شکل گیری تفکرات بیشتر میشه
اینکه یه سری شرایط برات میشه مثل عملکرد لنفوسیت های خاطره اگر دوباره اتفاق بیوفته و توی اون شرایط باشی میتونی اونارو کنترل شده بگذرونی....
برا همینه هر اتفاق و هر حرفی یه تجربه محسوب میشه، میشه از کوچکترین اونا هم درس گرفت... -
@سجاد-ذوالفقاری
آلبوم موزیکش از هانس زیمر هم فوق العاده بود
Amirreza Vafaei Moghadam
ندیدمش یا نشنیدمشولی خوب همه کاراش قشنگن
-
@سجاد-ذوالفقاری رواله ممنون
-
چه مثال جالبی
-
ولی امشب شب عجیبیه!!!
-
قشنگ ۹۹/۹۹۹۹ درصدمون، داریم آبپز میشیم
ولی کاری نمیکنیم...
گرچه خیلیا هم میدونن دارن آب پز میشن، ولی خودشونو دارن مصون میکنن خداروشکر -
جالبه بدونید تو کره شمالی حتی خودکشی هم نمیشه کرد
-
ولی امشب شب عجیبیه!!!
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی امشب شب عجیبیه!!!
سخت ترین شب تاریخ توهمچین شبی رقم خورده بوده...
همیشه فکرمودرگیرمیکنه
جداازتموم ایده آل ها وشعارها
اگه بودم تواون تاریکی چه میکردم.... -
جالبه بدونید تو کره شمالی حتی خودکشی هم نمیشه کرد
@infinitie-a این جالب بود
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی امشب شب عجیبیه!!!
سخت ترین شب تاریخ توهمچین شبی رقم خورده بوده...
همیشه فکرمودرگیرمیکنه
جداازتموم ایده آل ها وشعارها
اگه بودم تواون تاریکی چه میکردم....مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی امشب شب عجیبیه!!!
سخت ترین شب تاریخ توهمچین شبی رقم خورده بوده...
همیشه فکرمودرگیرمیکنه
جداازتموم ایده آل ها وشعارها
اگه بودم تواون تاریکی چه میکردم....یجوررستاخیز عقیدتی بوده
دیگه هرکی بودی هرجوری بودی با هرشرایطی
باید مهمترین تصمیمو میگرفتی
نه برای خودت
برای تاریخ
برای آینده ای که در هرصورت نمیدیدیش... -
یه حسی مثل حس اِریک فینچ، توی فیلم وی فور وِندِتا، وقتی که آخر داستان، فهمید اکثر همکارانش یه خیانت بزرگ انجام دادن، و اونم فقط در کمال ناآگاهی باهاشون همراهی کرد، رو دارم...
-
وباز کنجکاوی من گل کرد
-
اها
فهمیدم در مورد چی حرف میزنین
-
چراا
؟
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی امشب شب عجیبیه!!!
سخت ترین شب تاریخ توهمچین شبی رقم خورده بوده...
همیشه فکرمودرگیرمیکنه
جداازتموم ایده آل ها وشعارها
اگه بودم تواون تاریکی چه میکردم....یجوررستاخیز عقیدتی بوده
دیگه هرکی بودی هرجوری بودی با هرشرایطی
باید مهمترین تصمیمو میگرفتی
نه برای خودت
برای تاریخ
برای آینده ای که در هرصورت نمیدیدیش...مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی امشب شب عجیبیه!!!
سخت ترین شب تاریخ توهمچین شبی رقم خورده بوده...
همیشه فکرمودرگیرمیکنه
جداازتموم ایده آل ها وشعارها
اگه بودم تواون تاریکی چه میکردم....یجوررستاخیز عقیدتی بوده
دیگه هرکی بودی هرجوری بودی با هرشرایطی
باید مهمترین تصمیمو میگرفتی
نه برای خودت
برای تاریخ
برای آینده ای که در هرصورت نمیدیدیش...بعد آخه جنسشم فرق میکنه
نه منطقش بامنطقامون یکیه
نه احساسش...
خیلی فراترازحدتصورمونه...
ینی توباهررررمنطقی بخوای رفتن رفته هارو توجیه کنی باز یه منطق محکمتربرا موندن هست
وباهررررر سطحی ازحس ترس بخوای بگی حالاترسیدن رفتن؛یه عشق محکم تر برا موندن هست! -
وای من اصلا نمیتونم تصور کنم
چطور یه سریا همه چیو گل و بلبل میبینن
حالا درسته توهم توطئه، در حد زیادیش، باعث پایین آوردن ارزش صحبت ها میشه
ولی، والا بِلا به همین سادگی نیست!
تا چند وقت پیش(حدود یه سال پیش) که از فضای اصلیه خودم خارج شده بودم و وارد فاز کنکور شده بودم، خیلی سخت میگرفتم همه چیزو،. بعد یه مدت تو فکر فرو رفتم که نکنه کارم اشتباهه!
ولی الان کاملا مطمئنم که کارم درست بوده، و همیشه اون سختگیری، نتیجه داده و خواهد داد... -
چون نه طرفو میشناسم
نه فیلمه رو دیدم
نه داستانشو میدونم!
بعد الان واقعا نمیتونم بفهمم این حسی که بهتون دست داده چه حسیه
چرا روپستتون مترجم نصب نیست عاخه -
احتمالا الان یه حسی پیدا کردید که وارد عمق اون شب شدید، و الان خیلی بحث در اون زمینه رو دوست دارید
و خب خوبه
خواستم بزنم تو ذوق، ولی گفتم بیخیال -
نه فقط حرف زدم باتودلی
مثل قبل
توذوق من؟گفته بودم که دراین موارد زیاد مجازیوجدی نمیگیرم