Your browser does not seem to support JavaScript. As a result, your viewing experience will be diminished, and you have been placed in read-only mode.
Please download a browser that supports JavaScript, or enable it if it's disabled (i.e. NoScript).
ولی مردم خیلی هوشمندانه رعایت میکنن
امروز خانمه تو عابر بانک دستکش پوشیده بود و با دکمه ها کار میکرد
بعد کارت رو از عابر بانک گرفت گذاشت دهنش یه کارت دیگه رو وارد کرد
اﺯ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﻭﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﻣﺎ یه ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺩﺍﺩﯾﻢ یه ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺘﻢ بخواﺏ سرطان قیافه می گیری ﺑﺪﺑﺨﺖ
تو خونه ما هروقت یچی میوفته تو گلوی یکی همه حمله میکنن به بهونه اینکه میخوان بزنن پشتش خفه نشه کتکشم میزنن
یبار بابام داشت لگد میزد تو شکمم
ایرانیه و انگلیسیه همدیگه رو میبینن
طرف میگه : اسمت چیه ؟
انگلیسیه میگه : باند هستم ، جیمز باند
شما اسمت چیه ؟
ایرانیه میگه : مَت هستم ، حِش مَت
یه عکس از خودم گذاشتم یکي کامنت داد
چقد زشتي گفتم
از بابات که خوش قیافه ترم گفت
حاجي بابام فوت کرده گفتم معذرت میخوام خدا بیامرزدتش کي فوت کردن؟
گفت همین که عکستو دید سکته کرد مرد
تو مجلس عروسی به ارکست می گن یه جوری. اعلام کن غذا کمه که ضایع نباشه
ارکست میگه:
سیا نرمه نرمه ، سیا غذا کمه ، سیا دو تا یکی ، سیا بچه هیچی سیا خیلی جونه سیا غذا یکی در میونه
ﺯﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺮﺯﯾﻞ ﺗﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺷﻤﺎﻟﯽ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺷﻨﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﺗﺎ ﭘﯿﺎﻡ ﺻﻠﺢ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺪﻩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ...
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﺗﻠﻮﺯﯾﻮﻥ ﺳﻪ ﻣﺘﺮ ﺑﺎﻫﺎﻡ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺘﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ "ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎﺭﻣﻮﻟﮏ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﻣﺎﻥ " ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...
سایز دماغ ما متوسط بود از وقتی شما عروسکی عمل کردید دماغ ما گنده به نظر میاد
با بابام برگشتیم خونه، بوی گاز خونه رو پر کرده بود. گفتم وای مامان داخله،بابام گفت دست به فندکت نزن که خونه رو میفرستی هوا.گفتم من که فندک ندارم.گفت خانم شیر گازو ببند،این دفعه هم نشد مچ این منافقو بگیریم
یه معلم داشتیم میگفت شغل ما شغل انبیاست..منم اومدم خودشیرینی کنم گفتم انبیا که چوپانی میکردن.. معلمم گفت:
خب منم دارم همین کارو میکنم گوسفند... خدا حفظش کنه زیادی رک بود...
امروز رو خواستم با انرژی درمانی و حرفای مثبت شروع کنم، داشتم جلو آینه به خودم میگفتم تو زیبایی، تو خوبی، تو موفقی، تو توانمندی...
که
بابام منو دید گفت: "تو هنوز با ما زندگی میکنی؟
بابام اومده تو اتاقم گفت :چشات چرا قرمزه گفتم همونجا وایسا وقتی سبز شد حرکت کن با چوب افتاد دنبالم
فکر کن وقتی شاعر اون زمان گفته “ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم” منظورش از یار همچین چیزی بوده!
وطنم پاره تنم
به حیف نون یه انگشت نشون می دن می گن این چندتاست؟ می گه یکی. بعد ده تا انگشت بهش نشون می دن می گن این چندتاست؟
می گه: وای! چقدر یک
سر کلاس عربی :
آقای معلم :
اگه ببینم کسی سر کلاس من فارسی صحبت کنه باید بره بیرون
من به دوستم : الخودکار المشکی الداری؟ دوستم : البله الدارم ، البفرمایید!!! نیمکت بغلی : الـــخخخخخخخ کلاس : الــــخخخخخخخخخخخخ معلم: الکصافطان
انگشت دست چپمو میذارم تو دستگاه ۹۶ درصد اکسیژن دارم انگشت دست راستمو میذارم ۹۴ درصد.
یه تنظیم باد باید برم.
فقط شعر بالاش رو
وقتی زنگ آخر میگفتن ساکت بشینین تا زنگ بخوره
شما چیکار میکردین؟