هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
چه قشنگ بود
-
Zeinab Siri تبریک میگم من خیلی بایوتک دوس دارم ولی خانواده ندوس ان شاء الله موفق باشید احتمالا بعدا بازم درباره رشتتون برا راهنمایی بپرسم
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Zeinab Siri تبریک میگم من خیلی بایوتک دوس دارم ولی خانواده ندوس ان شاء الله موفق باشید احتمالا بعدا بازم درباره رشتتون برا راهنمایی بپرسم
تشکر
️
عه چه جالب که به این رشته علاقه دارید
انشالله اگر دانش کافی رو کسب کنم جواب میدم
پیمتون رو دیدم اما متاسفانه فراموش کردم جواب بدم
-
@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
Zeinab Siri تبریک میگم من خیلی بایوتک دوس دارم ولی خانواده ندوس ان شاء الله موفق باشید احتمالا بعدا بازم درباره رشتتون برا راهنمایی بپرسم
تشکر
️
عه چه جالب که به این رشته علاقه دارید
انشالله اگر دانش کافی رو کسب کنم جواب میدم
پیمتون رو دیدم اما متاسفانه فراموش کردم جواب بدم
Zeinab Siri ممنونم لطف میکنید
-
Zeinab Siri در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@mitra-ism-rahmani بیوتکنولوژی
آها شما بودی بایوتک قبول شدی.
تبریک مجدد@kosar-mortazavi
ممنونم
پیم شما رو هم فراموش کردم جواب بدم
-
Zeinab Siri ممنونم لطف میکنید
@mitra-ism-rahmani
خواهش میکنم️
-
شیخی به زنی فاحشه گفتا: مستی.
هر لحظه به دام دگری پابستی؛
گفتا؛ شیخا، هر آنچه گویی هستم،
آیا تو چنانکه مینمایی هستی؟ -
@kosar-mottaghi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
نامه ای به خدا :
گاهیزندگی خیلی سخت می شود نجاتم میدهی؟🤍🫂برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.
این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرابا قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد.پ.ن:ببخشید ریپ زدم به تودلی ات ولی یاد این شعر افتادم
-
@kosar-mottaghi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
نامه ای به خدا :
گاهیزندگی خیلی سخت می شود نجاتم میدهی؟🤍🫂برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.
این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرابا قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد.پ.ن:ببخشید ریپ زدم به تودلی ات ولی یاد این شعر افتادم
-
گر این سلطان مارا بنده باشی
همه گریند و تو در خنده باشی
و گر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و سرزنده باشی