هرچی تودلته بریز بیرون7

[مهشید حسن زاده 0]

@mr-perfect سلام

[Mr. Perfect]

این پست پاک شده!

[Zahra.tg]

مهشید حسن زاده 0 شبت بخیر ️
خوب بخوابی ️

[مهشید حسن زاده 0]

@دختر-بهار زهرام اونور؟

[Zahra.tg]

مهشید حسن زاده 0 باشه

[Mr. Perfect]

دوستان به نظرتون خانم ادمین اینجا به پیام پاسخ میدن یا نه؟

یا بزارم در تاپیک راه ابریشم؟

[مهشید حسن زاده 0]

@mr-perfect جفتش میشه

[Mr. Perfect]

مهشید حسن زاده 0 ممنون

ولی میخوام برا یکی بزارم به نظرتون کدوم بزارم؟

[مهشید حسن زاده 0]

@mr-perfect خواهش میکنم
خب درمورد خود راه ابریشم اگه هست همونجا منشن کنیدبنظرم بهتر باشه
چون منشنا تو تودلی ممکنه گم بشن

[Mr. Perfect]

مهشید حسن زاده 0
نه اصلا درباره ی راه ابریشم نیست ولی راس میگین اینجا گم میشه میزارم اون یکی تاپیک.

ممنون ازتون

[مهشید حسن زاده 0]

@mr-perfect خب یوقت؛ اسپم نشه!خواهش میکنم

[Mr. Perfect]

مهشید حسن زاده 0

فرستادم دیگه والا دارم دیونه میشم نمیتونستم نفرستم! جمیلم داره منفجر میشه

[مهشید حسن زاده 0]

@mr-perfect !!مگه چیشده؟

[Opal]

@first در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

قانون لنز تو مغزم نمیره: ||||||||||||

با کدوم دبیر می‌بینی؟ یه دبیر دیگه رو امتحان کن

اگه یه مبحثو هر کاری می‌کنی یاد نمیگیری به شیوه های مختلف ببینی راحت تر یاد می‌گیری مثلا آقای فدایی فرد رو امتحان کن برای این مبحث،
معمولا خیلی آروم و دقیق توضیح میدن.

[Mr. Perfect]

مهشید حسن زاده 0

من یه حساب دیگه داشتم که کلا قفل شده نمیره توش اونموقع به اشتباه همه اعلان ها فعال کرده بودم برا ایمیل بیاد. الان دیگه هیچی چون به اون حساب دسترسی ندارم که غیرفعال کنم چون اون ایمیلم هم خیلی برام مهمه کلی باهاش اطلاعات دارم و نمیتونم حذفش کنم برا همین میخواستم بدونم کاریش میشه کرد یا نه.

هر لحظه نوت... می‌فرسته ایمیلم داره منفجر میشه.

[اهورا]

تا تایپش کردم قورچم در اومد

یا مینویسم رو کاغذ
یا از خود کتاب کمک آموزشی عکس میگیرم

[اهورا]

Sharllot در " مشاعره " گفته است:

• خوش گذشـــــت

عه من اینو الان دیدم

همچنین

[Masoumeh.sh]

ساعت ۶ عصر بود
هوا رو به تاریکی میرفت و رنگ اسمون نیلی و نارنجی بود
نصفش نیلی به خاطر اومدن ماه
و نصفش نارنجی به خاطر رفتن خورشید
خیلی قشنگ بود میشد ساعت ها بشینیو زل بزنی به این ترکیب رنگ ولی چیزی که قشنگ ترش کرده بود
باده خنکه پاییزی بود که اروم صورتمو نوازش میکرد
آروم آروم قدم میزدم تا خونه
فاصله نسبتا زیادی و باید پیاده میرفتم ولی خودم عاشق این قدم زدنا بودم
تو این راه با خودم خلوت میکردم
یه خلوت خودمونی برای دو دوتا چارتا کردن
برای اینکه بفهمم کجام
قراره کجا برم
دارم به مقصد نزدیک میشم
یا نه دارم پا پس میکشم

[اهورا]

تودلی خلوته باز

[اهورا]

نه نه خلوت نیستت

یکی اومده
یکی از اون خوبا