هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@kosar-mottaghi کدومش ۴سال دیگه حالت ووضعیتتو تو شرایط بهتری قرارمیده؟
-
@kosar-mottaghi کدومش ۴سال دیگه حالت ووضعیتتو تو شرایط بهتری قرارمیده؟
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@kosar-mottaghi کدومش ۴سال دیگه حالت ووضعیتتو تو شرایط بهتری قرارمیده؟
نمیدونم
امسال که موندم ظرفیت زیاد نشد هیچ کمم شد با رتبم که پارسال قبول شده بودن الان هیچی قبول نیستنواقعا تصمیم خیلی سختی
-
amir ahmadi در موسیقی کده
گفته است:
Ali Yasini - Kar Dadeh Dast Man Cheshat.mp3
کار داده دست من چشات
حتی خوده خدام بخواد
تورو بهش نمیدم نمیدم نمیدم
بدون من جایی نری
میخوام داد بزنم ماله منی
به همه میگم به همه میگم به همه میگم
ببین عاشق اون دوتا چشم توام
مگه میشه ازت آخه دل ببرم
کی میخواد تورو اینجوری مثل خودم مثل خودم
.........................
Just For Farمیخوام داد بزنم ماله منی...
-
-
تو هم، همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی !
تو بی برگی و منهم چون تو بی برگم
چو می پیچد میان شاخه هایت هوی هوی باد ـ
بگوشم از درختان های های گریه می آید
مرا هم گریه میباید ـ
مرا هم گریه میشاید
کلاغی چون میان شاخه های خشک تو فریاد بردارد
بخود گویم کلاغک در عزای باغ عریان تعزیت خوان است
و در سوک بزرگ باغ، گریان است
بهنگام غروب تلخ و دلگیرت ـ
که انگشتان خشک نارون را دختر خورشید میبوسد
و باغ زرد را بدرود میگوید ـ
دود در خاطرم یادی سیه چون دود ـ
بیاد آرم که: با « مادر » مرا وقتی وداع جاودانی بود
و همراه نگاه ما ـ
غمین اشک جدائی بود و رنج بوسه بدرود .
تو هم، همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی !
دل هر گلبنت از سبزه و گلها تهی مانده ـ
و دست بینوای شاخه هایت خالی از برگ است
تنت در پنجه مرگ است
مرا هم برگ و باری نیست
ز هر عشقی تهی ماندم
نگاهم در نگاه گرم یاری نیست.
-
همه سلول هام دارن از خستگی ناله میکنن
ولی هنوز تموم نشده کارا.. -
تو هم، همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی !
تو بی برگی و منهم چون تو بی برگم
چو می پیچد میان شاخه هایت هوی هوی باد ـ
بگوشم از درختان های های گریه می آید
مرا هم گریه میباید ـ
مرا هم گریه میشاید
کلاغی چون میان شاخه های خشک تو فریاد بردارد
بخود گویم کلاغک در عزای باغ عریان تعزیت خوان است
و در سوک بزرگ باغ، گریان است
بهنگام غروب تلخ و دلگیرت ـ
که انگشتان خشک نارون را دختر خورشید میبوسد
و باغ زرد را بدرود میگوید ـ
دود در خاطرم یادی سیه چون دود ـ
بیاد آرم که: با « مادر » مرا وقتی وداع جاودانی بود
و همراه نگاه ما ـ
غمین اشک جدائی بود و رنج بوسه بدرود .
تو هم، همرنگ و همدرد منی ای باغ پائیزی !
دل هر گلبنت از سبزه و گلها تهی مانده ـ
و دست بینوای شاخه هایت خالی از برگ است
تنت در پنجه مرگ است
مرا هم برگ و باری نیست
ز هر عشقی تهی ماندم
نگاهم در نگاه گرم یاری نیست.
-
@سجاد-ذوالفقاری
الان با گوشیم
کنار ی فیلم رایگان کلیک راست کن .. نزدیک اون عنوانش .. اس شات بده