شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
راوی : مجید مرادی
بعد از جنگ مرتب می رفتم سپاه همدان و به علی آقا سر می زدم.
یک روز از باغچه محوطه یک شاخه گل محمدی چید و بعد از کمی ناز و نوازش کردن داد دستم و گفت:
مجید این گل بوی خوشی داره، عمیق بو بکش.هنوز نفس اول به اتمام نرسیده بود که چشمانم شروع کرد به سوزش و بی اختیار اشکم جاری شد.
علی آقا از ته دل می خندید.
متوجه شدم گاز اشک آور روی گل پاشیده است.#شوخ_طبعی
-
اگر براتون سواله که چطور ممکنه وقتی قیامت میشه مادر بچشو ول کنه و هر کسی به فکر خودش باشه، روزایی که تهدیگ داریم بیاین خونه ما
-
این پست پاک شده!
-
بسته نامحدود شبانه گرفتم يه جوری هرچی ميومد دانلود ميكردم كه پيام اومد
"داداش بيا اين پولت ولی خلاصه ی برنامه های شبكه چهار اخه؟"
-
نمي دونم چرا هر وقت مي خوام در مرسدس بنزم رو بازكنم
از روي تخت ميفتم پايين
-
پشه ها یجور نیش میزنن
انگار ما رفتیم اتاق اونا
-
-
این پست پاک شده!
-
سجاد جان هستن اسطوره صبر و بردباری -
سلام دوستااااااااان این تاپیک واسه اینه که تا میتونیم شاد باشیم،هرکی از درس خسته شد یا چیز دیگه،واسه زنگ تفریح بیاد اینجا شاد بشه انرژی بگیره،جوک یا سوتی های خنده دار یا هرچیز خنده دار دیگه رو اینجا بنویسیم :smiling_face_with_open_mouth_smiling_eyes:
:| -
-
-
-
انواع سر درد -
کوچولووو
موچولووو
لولووو
مولووو
هلووو
نونووو
جووووووووون
این پیام صرفا جهت غنچه کردن لب های شماست
و فاقد هرگونه ارزش دیگری میباشد