هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@saghi-mortazavi
مثل خون در رگهای من :
آیدا، همزادِ من!
وجود تو در کنار من،
سرچشمهٔ همهٔ شادیها و پیروزیها و کامکاریهاست.
امّا اگر روزی لبان تو را بیخنده،
زبانت را بیسخن
و چشمانت را گریان ببینم،
ماجرای سیل و آتشسوزی در میان
خواهد بود!
بی چشمان تو نمیتوانم زندگی کنم.
قصهٔ من و چشمان آیدا،
قصهٔ درخت و آب است.
به هوش باش که
فقط قطرهٔ اشکی از چشمان تو کافی است
که درخت را،
چون سیل بنیانکنی با خود ببرد!
لبان تو،
آتشی است که چراغ مرا روشن و
اجاقم را گرم نگه میدارد…
فراموش مکن که اگر
ساعتی لبان تو بیخنده بماند،
آتش سراپای وجود مرا
خاکستر خواهد کرد.
یادت باشد.
همیشه یادت باشد که من برای خاطر تو
زنده ماندهام :
کمترین بیمهری تو
حتی به قصد شوخی کافی است
که پشیمانت کند...!ꯁ
| احمد_شاملو |عاخ گلبم🥲
خیلی وقت بود از اینا نخونده بودم ،مخصوصا از اونایی که تو میفرستی 🥲
چقد قشنگ
نشانک زدم🥲@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@saghi-mortazavi
مثل خون در رگهای من :
آیدا، همزادِ من!
وجود تو در کنار من،
سرچشمهٔ همهٔ شادیها و پیروزیها و کامکاریهاست.
امّا اگر روزی لبان تو را بیخنده،
زبانت را بیسخن
و چشمانت را گریان ببینم،
ماجرای سیل و آتشسوزی در میان
خواهد بود!
بی چشمان تو نمیتوانم زندگی کنم.
قصهٔ من و چشمان آیدا،
قصهٔ درخت و آب است.
به هوش باش که
فقط قطرهٔ اشکی از چشمان تو کافی است
که درخت را،
چون سیل بنیانکنی با خود ببرد!
لبان تو،
آتشی است که چراغ مرا روشن و
اجاقم را گرم نگه میدارد…
فراموش مکن که اگر
ساعتی لبان تو بیخنده بماند،
آتش سراپای وجود مرا
خاکستر خواهد کرد.
یادت باشد.
همیشه یادت باشد که من برای خاطر تو
زنده ماندهام :
کمترین بیمهری تو
حتی به قصد شوخی کافی است
که پشیمانت کند...!ꯁ
| احمد_شاملو |عاخ گلبم🥲
خیلی وقت بود از اینا نخونده بودم ،مخصوصا از اونایی که تو میفرستی 🥲
چقد قشنگ
نشانک زدم🥲قابلی نداشت 🥲
-
شبتون بخیر
-
شبتون بخیر
-
@roghayeh-eftekhari
نه بابا ما که نزدیک بود ریه مون شبیه این ریه های رو پاکت سیگار شه
این نی نی ها و مهد کودکی ها همیشه تعطیل بودن -
@saghi-mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@miss-joker در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@saghi-mortazavi
مثل خون در رگهای من :
آیدا، همزادِ من!
وجود تو در کنار من،
سرچشمهٔ همهٔ شادیها و پیروزیها و کامکاریهاست.
امّا اگر روزی لبان تو را بیخنده،
زبانت را بیسخن
و چشمانت را گریان ببینم،
ماجرای سیل و آتشسوزی در میان
خواهد بود!
بی چشمان تو نمیتوانم زندگی کنم.
قصهٔ من و چشمان آیدا،
قصهٔ درخت و آب است.
به هوش باش که
فقط قطرهٔ اشکی از چشمان تو کافی است
که درخت را،
چون سیل بنیانکنی با خود ببرد!
لبان تو،
آتشی است که چراغ مرا روشن و
اجاقم را گرم نگه میدارد…
فراموش مکن که اگر
ساعتی لبان تو بیخنده بماند،
آتش سراپای وجود مرا
خاکستر خواهد کرد.
یادت باشد.
همیشه یادت باشد که من برای خاطر تو
زنده ماندهام :
کمترین بیمهری تو
حتی به قصد شوخی کافی است
که پشیمانت کند...!ꯁ
| احمد_شاملو |عاخ گلبم🥲
خیلی وقت بود از اینا نخونده بودم ،مخصوصا از اونایی که تو میفرستی 🥲
چقد قشنگ
نشانک زدم🥲قابلی نداشت 🥲
-
شبتون بخیر
-
@sania-andiravan الهی جگرم آتیش گرفت برات
ولی خدایی چقدر ما حرص میخوردیم سر این
اصلا بحث ثابت بود@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-andiravan الهی جگرم آتیش گرفت برات
ولی خدایی چقدر ما حرص میخوردیم سر این
اصلا بحث ثابت بودماسک ضامن سلامتی
بعد می دیدی رفتن پارک دارن سرسره بازی میکننبچه جان برو خونه تون
-
شبتون بخیر
-
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-andiravan الهی جگرم آتیش گرفت برات
ولی خدایی چقدر ما حرص میخوردیم سر این
اصلا بحث ثابت بودماسک ضامن سلامتی
بعد می دیدی رفتن پارک دارن سرسره بازی میکننبچه جان برو خونه تون