|
شعردانه
️
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@saghi-mortazavi پیاز به مقدار لازم
@masoumeh-shokrollahi
خب...؟ -
@infinitie-a
اره هنراتو رو نکن
هیچی دیگ بعدش باید با کمپوت بیایم زندان ملاقات
@masoumeh-shokrollahi اره
-
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من فهمیدم هیچجا غیر کرمان درست آدرس نمیدن
شیرازم بد نی
-
@roghayeh-eftekhari
باشهه
اسمارتم من خب -
@infinitie-a آره خب حله ، تو چی به ارث بردی از استعداد گه این دومیش باشه؟
آرهههههههههههه حتما باشه باشه -
@saghi-mortazavi نمک فلفل یک قاشق چایی خوری
به جان خودم همینقد غذای بی توقعیه چیزی نمیخواد
@masoumeh-shokrollahi
عا خب همینا رو سرخ میکنی بعد چه میشه؟ -
قلبم درد گرف
فک کنم از بس خندیدم اکسیژن کم اوردم -
@roghayeh-eftekhari نه حواسم هست
-
@fargol-sh اها
چرا؟اتفاقی افتاده اینجا؟@masoumeh-shokrollahi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@fargol-sh اها
چرا؟اتفاقی افتاده اینجا؟اره
داداشمو گم کردم
تنها بودم و داداش کوچیکم باهام بود
نه اینکه شب تنها بیرون باشم نه
با بابامو و عمم بودیم ولی منو داداشم جداشدیمو من گمش کردم
میزدم تو سر خودم و گریه میکردم
یه پسره هونجا بود دستبند شبرنگ میفروخت اون واسم پیداش کردم -
@saghi-mortazavi هیچی با نون میخوری
@masoumeh-shokrollahi
چقد ساده -
@roghayeh-eftekhari شرفم میره
ببین ت رو که اینجا نمیشناسن تو برو من از پشت ساپورتت میکنم@masoumeh-shokrollahi ببین این داستان انیشتین سرلوحه زندگیت قرار بده
یه مرده یه روز انیشتین با لباس ساده میبینه که یکمم پاره بوده تو یه شهر دیگه بعد بهش میگه انیشتین چرا اینجور پوشیدی؟ میگه اینجا که کسی منو نمیشناسه
بعد همون مرده دوباره انیشتین با همون وضع تو خیابون میبینه میگه دیگه اینجا که میشناسنت چی میگی؟ گفت خب اینجاام دیگه همه منو میشناسن میدونن من انیشتینم چرا خودمو عوض کنم؟
یاد این افتادم
الان توام بیا بریم همراهم حله همه چی -
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من فهمیدم هیچجا غیر کرمان درست آدرس نمیدن
شیرازم بد نی
-
@masoumeh-shokrollahi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@fargol-sh اها
چرا؟اتفاقی افتاده اینجا؟اره
داداشمو گم کردم
تنها بودم و داداش کوچیکم باهام بود
نه اینکه شب تنها بیرون باشم نه
با بابامو و عمم بودیم ولی منو داداشم جداشدیمو من گمش کردم
میزدم تو سر خودم و گریه میکردم
یه پسره هونجا بود دستبند شبرنگ میفروخت اون واسم پیداش کردم@fargol-sh اها خب خداروشکر به پیداش شد
بیا اینجا ادمای خوبی داره یکیش من
-
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@fargol-sh نرفتم متاسفانه
ای داد بی داد
مگه میشه شیراز نیومده باشی؟ -
@fargol-sh اها خب خداروشکر به پیداش شد
بیا اینجا ادمای خوبی داره یکیش من@masoumeh-shokrollahi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@fargol-sh اها خب خداروشکر به پیداش شد
بیا اینجا ادمای خوبی داره یکیش من -
خداروشکر
-
@masoumeh-shokrollahi ببین این داستان انیشتین سرلوحه زندگیت قرار بده
یه مرده یه روز انیشتین با لباس ساده میبینه که یکمم پاره بوده تو یه شهر دیگه بعد بهش میگه انیشتین چرا اینجور پوشیدی؟ میگه اینجا که کسی منو نمیشناسه
بعد همون مرده دوباره انیشتین با همون وضع تو خیابون میبینه میگه دیگه اینجا که میشناسنت چی میگی؟ گفت خب اینجاام دیگه همه منو میشناسن میدونن من انیشتینم چرا خودمو عوض کنم؟
یاد این افتادم
الان توام بیا بریم همراهم حله همه چی
