سلام خسته نباشید دوستان فرق بین مجاز و کنایه مگر این نیست که کنایه یه عبارته و مجاز یه کلمه هست اما پیش اومده که تو متن در پیز دیگه داره میگه مثلا عبارت سر و کله اش پیدا شد رو در نطر بگیرید چون یه عبارته فکر میکنم کنایه باشه اما در واقع مجازه چرا؟
یا مثلا اسم و رسم داشتن یه عبارته درسه؟ولی کنایه در نطر گرفته نشده و مجازه میشه توضیح بدید
ولی مثلا رنگین بودن سفره کنایه از انواع مختلف غذا در نطر گرفته شده
سلام
یه جمع بندی از مثال های اسلوب معادله فارسی۳
چه غم دیدار امت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از امواج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان
مستمع صاحب سخن را بر سرکار آورد / غنچهی خاموش، بلبل را به گفتار آورد
عشق چون آید برد هوش و دل فرزانه را / دزد دانا میکشد اول چراغ خانه را
شانه میآید به کار زلف در آشفتگی / آشنایان را در ایام پریشانی بپرس
عشق بر یک فرش بنشاند گدا و شاه را / سیل، یکسان میکند پست و بلند را
محرم این هوش جز بیهوش نیست / مر زبان را مشتری جز گوش نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد / هر که بیروزیست روزش دیر شد
پ.ن: چند وقت پیش از یه جزوه ای نوشته بودمشون الان pdf ش رو ندارم؛ منبعش هم یادم نیست متاسفانه.
@دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
سلام
یه جمع بندی از آرایه تلمیح کتاب فارسی۳
بعد یدور کامل خوندن درس ها در آخر یک نگاه یکجا میتونه برای مرور خوب باشه ✓
کرم بین و لطف خداوندگار / گنه بنده کرده است و او شرمسار
_ تلمیح به آیهی قرآن ﴿ یا ملائکتی قَد استَحْیَیتُ مِن عبدی و لَیس لَهُ غیری فَقد غَفَرت لَهُ ﴾
در بیت الحزان در آمد و نالید چنانکه هر پرنده بالای سر یعقوب بود بنالید
_تلمیح به داستان حضرت یعقوب(ع) که از پیامبران بود و در خانه ای موسوم به بیت الحزان از دوری یوسف میگریست.
با آنکه جیب و جام من از مال و می تهی است / ما را فراغتی است که جمشید جم نداشت
_تلمیح به داستان جمشید که از پادشاهان اساطیری ایران باستان بود؛ (او جامی جادویی داشت که در آن مینگریست و اطراف گیتی را میدید)
ای دیو سپید پای در بند / ای گنبد گیتی ای دماوند
_تلمیح به هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسی
نی حدیث راه پُرخون میکند / قصه های عشق مجنون میکند
__تلمیح به قصه لیلی و جنون (که عاشق و معشوق بودند و سختی های بسیاری در راه عشق متحمل شدند)
هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش
_تلمیح به این سخن مشهور «کُلُّ شیء یَرجِعُ إلی أصله»
از بیم عقرب جرارۀ دموکراسی قرن بیستم ناچار شده به مار غاشیهی حکومت سرهنگ پناه ببرد
_تلمیح به ضرب المثل « از چاله در آمدن و به چاه افتادن»
آیین طریق نفس پیر مغان یافت / آن خضر که فرخنده پی لش نام نهادن
_تلمیح به داستان حضرت حضر(ع) (که در میان پیامبران خوش قدمی معروف بود و به هرکجا میرفت با خود خیر و برکت به همراه داشته است)
در کنار آن مدینۀ پلید و در قلب آن کویر بی فریاد سر در حلقوم چاه میبرد و میگریست
_تلمیح به گریستن امام علی(ع) در چاه از جور و جهل اهالی کوفه
ز نیرنگ هوا و از فریب آز خاقانی / دلت خُلد است خالی ساز از طاووس و شیطانش
_تلمیح به داستان فریب خوردن آدم و حوا ( طاووس پرنده ای بهشتی بود، شیطان خود را به شکل ماری در آورد ، به دور پای طاووس پیچید و از این طریق به بهشت وارد شد و آدم و حوا را برای چیدن سیب فریب داد)
مشغول تماشای این مخلوق کمیاب و شی عجاب بودم
_« شی عجاب» یک ترکیب قرآنی است.
بوی غاز چنان مستش کند که دامنش از دست برود.
_تلمیح به گلستان سعدی
پ.ن: چند وقت پیش از یه جزوه ای نوشته بودمشون الان pdf ش رو ندارم منبعش هم یادم نیست متاسفانه
@دوازدهم @تجربیا @ریاضیا @انسانیا @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا
معنی بیت
-
سلام دوستان
معنی بیت 《به کام دشمنم ای دوست این چنین مگذار/کس این کند که دل دوستان بیازارد؟》چی میشه به نظرتون؟ -
سلام دوستان
معنی بیت 《به کام دشمنم ای دوست این چنین مگذار/کس این کند که دل دوستان بیازارد؟》چی میشه به نظرتون؟Sara Shafiei معنی شعر اینه که اینقدر به دشمنان محبت نکن که با این کار دوستانتو ناراحت میکنی