Skip to content
  • دسته‌بندی‌ها
  • 0 نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
  • جدیدترین پست ها
  • برچسب‌ها
  • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
  • دوره‌های آلاء
  • گروه‌ها
  • راهنمای آلاخونه
    • معرفی آلاخونه
    • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
    • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
    • استفاده از ابزارهای ادیتور
    • معرفی گروه‌ها
    • لینک‌های دسترسی سریع
پوسته‌ها
  • Light
  • Cerulean
  • Cosmo
  • Flatly
  • Journal
  • Litera
  • Lumen
  • Lux
  • Materia
  • Minty
  • Morph
  • Pulse
  • Sandstone
  • Simplex
  • Sketchy
  • Spacelab
  • United
  • Yeti
  • Zephyr
  • Dark
  • Cyborg
  • Darkly
  • Quartz
  • Slate
  • Solar
  • Superhero
  • Vapor

  • Default (بدون پوسته)
  • بدون پوسته
بستن
Brand Logo

آلاخونه

  • سوال یا موضوع جدیدی بنویس

  • سوال مشاوره ای
  • سوال زیست
  • سوال ریاضی
  • سوال فیزیک
  • سوال شیمی
  • سایر
  1. خانه
  2. بحث آزاد
  3. خــــــــــودنویس
روز آخر ❤️
_
سلام به همه رفقای کنکوری اومدم یه تاپیک بزنم برای روز آخر کنکور، اینجا بچه‌هایی که می‌خوان روز آخر رو مفید درس بخونن، بیان برنامه‌هاشونو پارت‌بندی شده بزارن ️ و هم اونایی که تصمیم گرفتن دیگه درس نخونن و فقط ریلکس کنن، اینجا کنار هم باشیم ، حرف بزنیم ، استرسارو بریزیم دور، انرژی مثبت بدیم و بگیریم ... اگه برنامه‌ریزی برای روز آخر داری، بیا پارت‌هات رو بزار و تا لحظه آخر تلاش کن ( مثل خودم ایده همینه چون مجبورم ) ... اگه تصمیم گرفتی دیگه فقط استراحت کنی که خیلیم عالی ... اگه دکترای پارسالی هستی و تجربه شب قبل کنکور رو داری، لطفا بیا راهنمایی کن، آرامش و انرژی بده :)) ‌ فقط یه خواهش کوچولو دارم لطفا فضای تاپیک آروم و مثبت نگه داریم چون قرار نیست با کارای دیگه اتفاق خاصی بیفته اما با اینکارا اتفاق خاصی میفته @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @تجربیا
بحث آزاد
برگ انجیر.... ☘️🍀🌿
______
بِسْم رَبّ النور ️ سلام امیدوارم حال دلتون بهترین باشه..... برم سراغ حرف اصلی.... در فکر تاپیکی بودم که هر روز توش چند تا پست قشنگ بزارم و با چند تا عکس و متن نوشته و دل نوشته...... حالمون خوب بشه، انرژی بگیریم در طول روز.....️️ یه جورایی این تاپیک شبیه کانال یا چنل..... البته پست هایی که قرار بزارم برای خودم نیست و صرفا گلچینی از مطالبی که ممکنه توی فضای مجازی یا کتاب ها ببینم و بارگذاری بکنم..... اگر شما هم دوست داشتید خوشحال میشم همراه من بشید.... ️ [image: 1686940882701-img_-_.jpg] پ.ن:اسم تاپیک برگرفته از اسم یک کانالِ و در آخر دعا میکنم دلتون ذهنتون ابری باشه(:️️
بحث آزاد
رقیب
م
کسی هس ساعت مطالعه بالایی داشته باشه بخونیم این 20 روزو؟ ترجیحا دختر باشه تنهایی نمیتونم اگ یکی بود خیلی بهتر پیش میرفتم
بحث آزاد
خــــــــــودنویس
Dr-aculaD
Topic thumbnail image
بحث آزاد
👣ردپا👣
اهوراا
Topic thumbnail image
بحث آزاد
کنکور1405
M
سلام به همه. من بعد از یه مدت دوباره میخوام کنکور 405 رو شرکت کنم. ولی خب کسی رو پیدا نکردم که برای سال405 باشه. و دوستی پیدا نکردم تو این زمینه. هرکی هست بیاد اینجا حرف بزنیم
بحث آزاد
تروخدا بیاین
م
دیروز اشتبا کردم سلامت نخوندم الان چیکار کنم جزوه ای میدونین یکم جمعو جور باشه کتاب اصلن خونده نمیشه خیلی زیاده
بحث آزاد
دستاورد هایِ کوچکِ من🎈
AinoorA
سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه و خیلی سرحال و شاد باشین خب از عنوان تاپیک یچیزایی مشخصه که قراره در مورد چی اینجا حرف بزنیم ولی بزارین توضیحات بیشتر بدم خیلی از ما یوقتایی هست که ممکنه احساس کنیم هیچ کاری نکردیم یا هیچ کاری ازمون برنمیاد و روزمون رو تلف کردیم و.. و ذهنمون ما رو با این افکار جور واجور و عجیب غریب مورد آزار قرار بده و احساس ناتوانی رو بهمون بده در حالی که در واقعیت اینطوری نیست و ما توانا تر از اون چیزی هستیم که توی ذهنمون هست اینجا قراره از موفقیت های کوچولومون حرف بزنیم و رونمایی کنیم تا به ذهنمون ثابت کنیم بفرما آقا دیدییی ما اینیم هر شب از کار های مثبت کوچولوتون بیاین و بگین و این حس مثبت و قشنگ مفید بودن رو به خودتون بدین مثلا کنکوری ها میتونن تموم شدن یه بخش از برنامه اشون رو بگن ، از انجام دادن کار هایی مثل مرتب کردن اتاق ، از گذروندن امتحانای سخت و آب دادن به گل ها و کلی کار کوچیک و مثبت دیگه منتظرتون هستم آلایی ها موفق باشین🥹️ دعوت میکنم از : @دانش-آموزان-نظام-جدید-آلا @دانش-آموزان-آلاء @فارغ-التحصیلان-آلاء @دانشجویان-درس-خون @دانشجویان-پزشکی @دانشجویان-پیراپزشکی
بحث آزاد
تنهایی حوصله ندارم بیاین با هم نهایی بخونیم
م
سلام بچها هر ساعتی هر درسیو خوندین بیاین بگین این ساعت اینقدر فلان درس رو خوندم انگیزه میگیریم
بحث آزاد
بخدا سوالات اونقد سخت نیستن ولی وقتی میشینم سر جلسه اعداد کوه میشن واسم
م
بچها وقتی میشینم به ارومی حل میکنم سوالاتو میدونم حل میکنم مشکلی ندارم سر جلسه انگار اصن من نخوندم ی جوری میشم میترسم از سوالا مخصوصا سوالاتی ک عدد دارن عددا جلو چشام بزرگ میشن بخدا خنده داره ولی جدی میگم
بحث آزاد
من ِ فارغ 401 هم باید زمین ترمیم کنم؟؟
م
...............
بحث آزاد
شاید شد...چه میدانی؟!
Hg L 0H
مدت هاست که از نشست غبار سرد و تیره به قلبم میگذرد مدت هاست منِ تاریکِ گم شده، در خودم به دنبال روزنه هایی از نور میگردد نفس هایم سخت به جانم می نشینند اشک هایی که سرازیر نمی شوند وجود مرا به ستوه آورده اند دوست دارم بایستم سرم را بالا بگیرم و تا زمانی که صدایم خفه شود فریاد بزنم بماند در پس پرده ی خاکستری غم بماند که چه می شود... شاید شد....چه میدانی؟!
بحث آزاد
بحث آزاد
JaanaJ
دوستان من تازه وارو سایت شدم میخوام بدونم چطوری باید اسمم رو تغیر بدم درست کردم ولی باز دوباره اینو زده چیکار باید کنم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.........
بحث آزاد
تمام رو به اتمام
Hg L 0H
حس خفقان، حتی نفس کشیدن هم سخت شده گلویم فشرده تر از قبل راه هوا را بسته پروازی را آغاز کردم که در سرم مقصدش بهشتی برین بود اما اکنون و در این زمان نمیدانم کجا هستم پروازم به سمت جهنم است یا بهشت؟ میشود یا نمیشود تمام وجودم را پر کرده تمام احساسات کودکی از کوچک و بزرگ به مغزم هجوم آورده و دارد تمامِ من را آرام آرام از من میگیرد نکند اینجا جای من است؟ در سرِ کودکیِ من چنین رویایی شکل گرفته بود؟ قلبم سیاه و چشمانم تار شده اند هوای پریدن دارم اما نگار لحظه به لحظه در همان جایی قرار دارم که ایستاده بودم انگار نمیشود قدم از قدم برداشت میخواهم رها باشم از افکاری که مرا خفت میکنند و تا مرز خفه شدن من را به دنبال خود میکشانند میل به رهایی آزادی ام را هم از من گرفته... شوق پریدن آرام آرام گویی دارد تبدیل به میل سقوط میشود مبادا چنین روزی برسد... مبادا....
بحث آزاد
به که باید دل بست؟
blossom.B
به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ سینه ها جای محبت , همه از کینه پر است. هیچکس نیست که فریادِ پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید. نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر , قدمی راه محبت پوید. خط پیشانی هر جمع , خط تنهاییست. همه گلچینِ گلِ امروزند... در نگاه من و تو حسرت بی فرداییست. به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟ نقش هر خنده که بر روی لبی می شکفد, نقشه‌ای شیطانیست. در نگاهی که تو را وسوسه ی عشق دهد حیله‌ای پنهانیست. خنده ها می شکفد بر لبها, تا که اشکی شکفد بر سرمژگان کسی. همه بر درد کسان می نگرند, لیک دستی نبرند از پی درمان کسی. زير لب زمزمه شادی مردم برخاست, هر کجا مرد توانائي بر خاک نشست . پرچم فتح برافرازد در خاطرِ خلق, هر زمان بر رخ تو هاله زَنَد گردِ شکست. به که بايد دل بست؟ به که شايد دل بست؟ از وفا نام مبر , آن که وفا خوست کجاست؟ ریشه ی عشق فسرد... واژه ی دوست گریخت... سخن از دوست مگو...عشق کجا؟دوست کجا؟ دست گرمی که زمهر , بفشارد دستت در همه شهر مجوی. گل اگر در دل باغ , بر تو لبخند زند بنگرش , لیک مبوی ! لب گرمی که زعشق , ننشیند به لبت به همه عمر مخواه ! سخنی کز سر راز , زده در جانت چنگ به لبت نیز مگوی ! چاه هم با من و تو بيگانه است نیِ صدبند برون آيد از آن... راز تو را فاش کند, درد دل گر بسر چاه کنی خنده ها بر غمِ تو دختر مهتاب زند گر شبي از سر غم آه کني. درد اگر سینه شکافد , نفسی بانگ مزن ! درد خود را به دل چاه مگو! استخوان تو اگر آب کند آتش غم, آب شو...آه مگو ! ديده بر دوز بدين بام بلند مهر و مه را بنگر ! سکه زرد و سپيدی که به سقف فلک است سکه نيرنگ است سکه ای بهر فريب من و تست سکه صد رنگ است . ما همه کودکِ خُرديم و همين زال فلک , با چنين سکه زرد , و همين سکه سيمينِ سپيد , ميفريبد ما را . آسمان با من و ما بيگانه زن و فرزند و در و بام و هوا , بيگانه خويش , در راه نفاق... دوست , در کار فريب... آشنا , بيگانه ... شاخه ی عشق شکست... آهوی مهر گریخت... تار پیوند گسست... به که باید دل بست؟ به که شاید دل بست؟... -مهدی سهیلی
بحث آزاد
ای که با من ، آشنایی داشتی
blossom.B
اِی که با من، آشنایی داشتی ای که در من، آفتابی کاشتی ای که در تعبیرِ بی مقدارِ خویش عشق را، چون نردبام انگاشتی ای که چون نوری به تصویرت رسید پرده ها از پرده ات برداشتی پشتِ پرده چون نبودی جز دروغ بوده ها را با دروغ انباشتی اینک از جورِ تو و جولانِ درد می گریزم از هوای آشتی کاش حیوان، در دلت جایی نداشت کاش از انسان سایه ای می داشتی -فریدون فرخزاد
بحث آزاد
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است...
blossom.B
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است اي بس غم و شادي که پس پرده نهان است گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري داني که رسيدن هنر گام زمان است تو رهرو ديرينه سرمنزل عشقي بنگر که زخون تو به هر گام نشان است آبي که برآسود زمينش بخورد زود دريا شود آن رود که پيوسته روان است باشد که يکي هم به نشاني بنشيند بس تير که در چله اين کهنه کمان است از روي تو دل کندنم آموخت زمانه اين ديده از آن روست که خونابه فشان است دردا و دريغا که در اين بازي خونين بازيچه ايام دل آدميان است دل برگذر قافله لاله و گل داشت اين دشت که پامال سواران خزان است روزي که بجنبد نفس باد بهاري بيني که گل و سبزه کران تا به کران است اي کوه تو فرياد من امروز شنيدي دردي ست درين سينه که همزاد جهان است از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند يارب چه قدر فاصله دست و زبان است خون مي چکد از ديده در اين کنج صبوري اين صبر که من مي کنم افشردن جان است از راه مرو سايه که آن گوهر مقصود گنجي ست که اندر قدم راهروان است -هوشنگ ابتهاج (سایه)
بحث آزاد
پروانه‌ی رنگین
blossom.B
*از پیله بیرون آمدن گاهی رهایی نیست در باغ هم پروانه‌ی رنگین گرفتار است این کشور آن کشور ندارد حس دلتنگی دیوار با هر طرح و نقشی باز دیوار است... -محمد‌علی جوشانی*
بحث آزاد
حواست بوده است حتما...
blossom.B
الا ای حضرت عشقم! حواست هست؟ حواست بوده است آیا؟ که این عبد گنه کارت که خود ، هیراد می‌نامد، چه غم ها سینه‌اش دارد... حواست بوده است آیا؟ که این مخلوق مهجورت از آن عهد طفولیت و تا امروزِ امروزش ذلیل و خاضع و خاشع گدایی می‌کند لطفت... حواست بوده است آیا نشسته کنج دیواری تک و تنها؛ که گشته زندگی‌اش پوچ و بی معنا! دریغ از ذره ای تغییر میان امروز و دیروز و فردا... حواست هست، می‌دانم... حواست بوده است حتما! ولیکن یک نفر اینجا، خلاف دیده‌ای بینا، ندارد دیده‌ای بینا -رضا محمدزاده
بحث آزاد
امیدوارم نشناسند مرا... پیش از این، ستاره بودم!
blossom.B
یک سالِ پیش، ستاره‌ای مُرد. هیچ کس نفهمید؛ همانطور که وقتی متولد شد، کسی نفهمیده بود. همه سرگرم خنده بودند؛ زمانی که مُرد. اما یادم نیست زمانی که متولد شد، دیگران در چه حالی بودند. در آن میان فقط من بودم که دیدم که آن همه نور، چطور درخشید و بزرگ شد.... خیلی زیبا بود؛ انگار هر شب درخشان تر می‌شد... پر قدرت می‌سوخت. برای زنده بودن، باید می‌سوخت... من بودم که پا به پای سوختن هایش، اشک ریختم... اشک هایم برای خاموش کردن بی قراری هایش کافی نبود... نتوانستم خاموش کنم درد را که در لا به لای شعله هایش، ستاره‌ام را می‌سوزاند. ستاره مُرد! این آخرین خاطره‌ایست که از او در ذهن دارم... نتوانستم تقدیرش را عوض کنم.‌‌.. سیاهچاله شد... اکنون حتی نمی‌توانم شعله‌ی شمعی در کنارش بگذارم تا او را در میان تاریکی ها ببینم. سیاهچاله ها نور را می‌گیرند... چه کسی گمان می‌کرد آن همه نور ، اکنون‌ این همه تاریک باشد؟ آن زمان که نورانی بود، کسی ندیدش... نمی‌دانم این کوردلان اکنون سیاهچاله بودنش را چگونه می‌بینند که می‌خندند... آری؛ ستاره مُرد.. همه خندیدند. امشب، به یاد آن ستاره، خواهم گریست.
بحث آزاد

خــــــــــودنویس

زمان بندی شده سنجاق شده قفل شده است منتقل شده بحث آزاد
1.7k دیدگاه‌ها 248 کاربران 79.2k بازدیدها 213 Watching
  • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
  • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
  • بیشترین رای ها
پاسخ
  • پاسخ به عنوان موضوع
وارد شوید تا پست بفرستید
این موضوع پاک شده است. تنها کاربرانِ با حق مدیریت موضوع می‌توانند آن را ببینند.
  • S آفلاین
    S آفلاین
    Succinate
    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
    #1476

    IMG_20211101_102442.jpg

    1 پاسخ آخرین پاسخ
    4
    • amir bahramiA amir bahrami

      امروز پدرم با برادرم کلی دعوا کردن کلی به هم توهین کردن نزدیک بود فیزیکی هم درگیری پیش بیاد. این یه عادت شده برام دیدن دعواهای اینا. همیشه از بچگیم تو ارزوی این بودم که کاش میشد توی یه خانواده دیگه بزرگ میشدم. خانواده من و کلا فامیلای ما ادمای بی فرهنگ و بیشعوری هستن (روک و روراست گفتم) یه خانواده و فامیل بی فرهنگ و تحصیل نکرده و قشر کم درامد.

      نمیدونم خودمم نمیدونم شاید اینکه هی ایده هایی بزرگ میان تو ذهنم هم به خاطر این ماجرا و استرسش باشه.

      پدرم وقتی بچه بود پدر مادر (لعنتیش ) مرده بودن. ازدواج کرده بود با مادرم و سه برادریم و یه خواهر که من اخریشون هستم.

      خواهرم و برادر بزرگتر ازدواج کردن و یه برادر بزرگتر از خودمم دارم که اونم ازدواج کرد ولی الان داره طلاق میگیره به خاطر بی پولی .پدرم از زمانی که من چشمامو باز کرده بودم قرص اعصاب میخورد. دایم برادر بزرگتر رو میزد دایم مادرم رو میزد دایم اون یکی برادرم خواهرم رو میزد منو فقط میترسوند نمیزد نمیزد که نه کم میزد 😕

      همیشه ارزو داشتم اونقدر قوی باشم که تنها بتونم سرمایه جمع کنم بتونم کار کنم بتونم از این جا یعنی از خانوادم و ادمایی که تو این کشور هستن و فکرشون فقط پیش خدا و 2000 سال پیشه خلاص بشم. همیشه دوست داشتم و دارم که یه روز توی لباسی که میخوام یعنی کت و شلوار شیک توی خیابون های نیویورک راه برم.

      همیشه توی پس زمینه ذهنم فکرم پیش 15 سال دیگه هست که صبح ساعت 8.45 دقیقه هست و طلوع خورشید رو میبینم وقتی توی خیابون دارم به طرف یه قرار مهم میرم و سمت چپم bank of america هستش و هوا خیلی خنک وعالیه و من دارم ساعتم رو نگاه میکنم که ببینم چنده 8:45 دقیقه و من یه کت و شلوار خیلی شیک با یه کراوات شیک قرمز پوشیدم و همه چی عالیه یه ادم با شخصیت و مرتب.

      از شما چه پنهون اینو میخواستم بگم که راستش من هیچ شکی ندارم 15 سال دیگه 20 سال دیگه اینطوری ام یعنی اون موقعیت دقیقا پیش میاد اصلا شکی ندارم چون تلاش کنی میشه حتما.

      چندین بار خواستم خودکشی کنم یکی 16-17 سالگیم که دعواها متمرکز شده بود روی من به خاطر وضعیت درسی بدم که به خاطر عمل نتونسته بودم مدرسه برم و افسرده شده بودم. دعواهای خانوادم بیشتر و بیشتر افسرده ام کرد و فقط تحمل کردم و رفتم پیش دکتر مغز و اعصاب و قرص بازی شروع شد ولی یه سال بعد تموم شد و دیگه نرفتم.

      نمیدونم غصه چی رو بخورم برادر بزرگتر که الان کارگری میکنه با اینکه ذهن عالی و ابتکاری داره چون پدرم نذاشت درس بخونه.

      این یکی برادرم که بازم نذاشتن درسش رو ادامه بده و تو همون لیسانس موند. اون خواهرم که زود ازدواج کرد و رفت. از خواهر زاده ام که افسرده شده و تنها رفیقمه. یادم رفت بگم من 6-7 سالی میشه هیچ دوستی ندارم. تنهام همیشه ولی از تنهایی لذت بردم ولی همین وقتا مثل الان بهتر بود ادمی باشه که میتونستم حرف بزنم. از دو سال پیش تا الان تو وضعیت خیلی بدی بودم و فقط ادم مجازی کنارم بود ولی تو بدترین لحظات منو تنها گذاشتن تو بدترین لحظات زندگیم. نمیگم بدن به هر حال از اینکه تا جایی که از دستشون برمیومد کمک کردن ممنونم.

      پدرم دایم مادرم رو میزد الان بعده مدت ها دوباره میزنتش و من خسته شدم از این خانواده و واقعا دیگه برام مهم نیست کی کی رو میزنه و کی داره میکشه و کی داره کشته میشه. همه چی مثل یه توهم شروع شد و مثل توهم ادامه پیدا کرد.
      دل نوشته از طرف یه ادم با حال بد.

      _Biliifti__ آفلاین
      _Biliifti__ آفلاین
      _Biliifti_
      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
      #1477
      این پست پاک شده!
      1 پاسخ آخرین پاسخ
      0
      • اهوراا آفلاین
        اهوراا آفلاین
        اهورا
        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط اهورا انجام شده
        #1478

        گفتم که نمیشه همون قبلی رو درست کرد
        ولی میشه روی خرابه های قبلی یکی جدید ساخت !

        شاید همین چند روز پیش مشغول همین کار بودم

        که یهو شهرداری درست 17آبان 1400 اومد به دلیل اینکه شهرداری

        باید درگیر کارای دیگه ای باشه زد و ساختمونو تخریب کرد

        شهرداری وعده داد که وقتی سرش خلوت شد دوباره برگرده

        شهرداری نمیدونه که ممکنه که با همون تخریب

        انگیزه سازنده واسه ساختن دوباره از بین بره

        حتی اگه بار دوم خودش وام بده واسه ساخت و ساز !!!

        به نظرتون شهرداری نامرده ؟

        یا چون ساختمون سازای زیادی رو داره

        واسش مهم نیست یکیشونو از دست بده ؟

        نکنه شهرداری دوست داشت التماسش کنم ؟

        اما شهرداری دلیلی اورد که ترسیدم التماسش کنم

        اون موقه باید واسه ضرر هایی که به شهرداری وارد میشد

        خودم رو مقصر میدونستم

        یا اینکه اگه التماسش میکردم

        فکر شهرداری درگیر میشد

        اخه کارای مهم تری هم داره !

        اگه دلیل دیگه ای بود غررمو زیر پا میذاشتم

        و راحت التماسش میکردم

        مهم ترین دلیلم این بود که فکرش درگیر نشه

        و به کارای مهمی که داره برسه

        و هنوز به وعده شهرداری امید دارم حتی اگه وام هم نده حتی اگه بیاد و دوباره تخریب کنه !!!

        1 پاسخ آخرین پاسخ
        3
        • Dr-aculaD Dr-acula

          %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

          سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
          همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
          هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
          حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

          همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
          بخصوص (:
          🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
          🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
          🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
          🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
          ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
          💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
          ....................................
          ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
          %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
          %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

          0_1534586548670_coke-smiley.gif

          خ آفلاین
          خ آفلاین
          خانوم لوبیا
          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط خانوم لوبیا انجام شده
          #1479

          xt992u_500x625_1024x1280_mckphzlg_1972238_1620930471470342319_4do.jpeg
          ایـــن ماییم!=)✨
          نسل عجله و عادت‌های بیمارگونه،نسل بسته به سرم هندزفری نام، نسل معتاد مخدر آهنگ.. این ماییم! همان جسوران ترسو، پنهان‌شده پشت عکس‌های ویرایش شده؛ همان احساسات محدود شده کامپیوتری؛ همان‌ها که اشک ریختند و تایپ کردند خوبم، همان‌ها که خندیدند و پیام همدردی فرستادند.. این ماییم! نسل ماشینی، نسل فاصله؛ دهه درگیری‌های سیاسی و خودزنی، میان خرافات و علم و شک! این ماییم.. تربیت‌شده همان‌ها که بر سرمان میزدند، نه با چماق و فلک، که با جیغ و فریاد.. این ماییم، نسل پزشک‌های زوری، نسل آزادی در قفس، نسل بی‌حد و مرز محدود؛ بچه‌هایی که زود بزرگ شدند، و کودک باقی ماندند که کودکی نکنند..این ماییم!نسل تفنگ‌های موزیکال،نسل عروسک بمب به دست!ما همینیم!دهه دیوانه‌وار جنگیدن،دهه اشک‌های نیمه شب،دهه ضعیف بودن‌های قوی..این ماییم،که سرکوب شدیم برای سال تولدمان! که دست خودمان نبود این ماییم!که جنگیدیم برای همه بی‌ارزش‌ها،و هزینه جنگمان شد کودکیمان!ما همینیم؛ما که هر چه هستیم،انسانیم!نسلیم!آینده‌ایم!این ماییم که هر چه هستیم،نخواستیم و بودیم..نخواستیم و شدیم!

          15:23:тнє ωαт¢н

          • بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
          1 پاسخ آخرین پاسخ
          8
          • Dr-aculaD Dr-acula

            %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

            سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
            همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
            هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
            حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

            همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
            بخصوص (:
            🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
            🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
            🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
            🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
            ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
            💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
            ....................................
            ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
            %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
            %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

            0_1534586548670_coke-smiley.gif

            خ آفلاین
            خ آفلاین
            خانوم لوبیا
            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط خانوم لوبیا انجام شده
            #1480

            متاسفانه ما قبل اینک ببینیم چ اتفاقی افتاده اول میبینیم طرف دختره یا پسر اگه پسر بود میگیم عیب نداره پسره،اگه دختر بود میگیم تو دختری چرا همچین کاری کردی میشه یه سوال بپرسم؟!عدالت حرفی از جنسیت زده؟؟کسی که کار زشتی انجام میده اون کار هم واسه پسر زشته هم واسه من زشته هم واسه صدنفر دیگه زشته چه فرقی میکنه که انجام دهندش کی باشه؟هرچی اتفاق میوقته اول میگیم کرم از خود درخت بود کرم از خود درخته؟اره کرم از خود درخته ولی من درخت نیستم،من انسـانم پسرامون عوض اینکه هوای دخترا رو داشته باشن بهمون کمک کنن بدتر مارو تخریب میکنن،مگه مُسابقس؟؟برنده ای نداریم اینجا برنده اونیه که با انسانیت آخربازی شناخته بشه ازش بپرسن تو دنیا تا حالا اشک کسیو دراوردی بگه نـه بگن تا حالا کسیو اذیت کردی بگه نـه هوای همو داشته باشیم آخرش انسانیت میمونه=)✨

            • بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
            هویجججه 1 پاسخ آخرین پاسخ
            5
            • سارا M 0س آفلاین
              سارا M 0س آفلاین
              سارا M 0
              خیرین کوچک دریا دل
              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط سارا M 0 انجام شده
              #1481

              گاهی یهو به خودم میام و میگم منی که این همه روی خودم کار کردم، منی که به اوجِ آسمونِ رویام رسیده بودم چیشد یهو؟! یعنی تمامِ نتیجه تلاش من اینقد سست بود که یهو خراب شه؟!
              چیشد که حسش نیست شد وردِ زبونم؟!
              چیشد که از ی جایی به بعد دیگه اون حس و حال مودِ لحظه ای نبود..... شده بود خلق و خو و اخلاقم؟! شده بود خوده من؟! باعث شد از خودم بپرسم من واقعا اینجوریم؟! بعد قلبم بگه نه! خودت خودتو اینجوری کردی....
              تهش هم شد آدمی که با اصلِ خودش در تضاده و این تضاد در اوجِ ریلکسی و بیخیالی باز اذیت کنه، باز فشارِ روحی وارد کنه ... آدمی که میگه من اینجوری نبودم🙂
              تهش هم ی تجربه میشه برات:)) هر روز چیزایی رو درست میکنیم که در نهایت مجبوریم تو خرابه های خودمون زندگی کنیم اما فرصتا از دست میرن و گاهی ممکنه
              بازسازی اون چه خراب شده ممکن نباشه ... یا چون از دورانِ طلاییش فاصله گرفته، بازسازیش کسل کننده باشه و طول بکشه...و حتی امکان تخریب شدنش بیشتر!
              اینم از تجربه:))هرچند تلخ! ولی حق! هرچند سنگین! ولی نتیجش قوی کردنِ تو!
              یادمه ی نفر میگفت..... خدا به نتیجه تو نگاه نمیکنه!!... به پیروزی و شکستت در برابرِ قول هایی که به خودت و خدا دادی و عهد بستی نگاه نمیکنه!!... به تلاش هایی که کردی نگاه میکنه:)) به تلاش ها و بلند شدنا بعد از هررر بار شکست خوردن، ناامیدی و..... نگاه میکنه :))
              خدایا؟؟ تلاش کردن های من رو میبینی؟:))♡
              میبینی بازم بعد از هر بار زمین خوردن، محکم تر پا میشم، چون تو رو دارم؟!:))♡
              چون امیدِ منی؟:))♡
              https://uupload.ir/view/9adf5fed74633dd63348cc7fdf09290036070657-144p_ti47.mp4/
              #دل_نوشته♡

              اگ ب قیمت از دست دادنِ آرامشته زیادی گرونه!
              پس رهاش کن بره؛)

              1 پاسخ آخرین پاسخ
              3
              • ramses kabirR آفلاین
                ramses kabirR آفلاین
                ramses kabir
                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                #1482

                InShot_۲۰۲۱۰۹۲۳_۰۰۳۴۳۶۴۹۷.mp4
                کی ارزو کرد امشب گریه ام بگیره
                به آرزوش رسید داره گریه ام میگیره
                .....
                امیدوارم خوشتون بیاد:))
                دانش-آموزان-آلاء

                اگ کامل نیستی
                مثه ماه بدرخش

                1 پاسخ آخرین پاسخ
                5
                • ramses kabirR ramses kabir این تاپیک را در ارجاع داد
                • _Biliifti__ آفلاین
                  _Biliifti__ آفلاین
                  _Biliifti_
                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                  #1483

                  جهان یک لحظه هایی می ایستد...
                  برای ایستادنش هم قاعده و قانون دارد ؛
                  قاعده ی ایستادنِ جهان، بی قاعدگیِ دنیاست.

                  یعنی بی قاعدگیِ های دنیا یک قاعده است برای ایستادنِ جهان...

                  و جهان حتی در این قاعده مندی هم، قاعده دارد؛
                  یعنی همه جا نمی ایستد! و برای همه ی چیزهایِ بی قاعده ی دنیا هم نمی ایستد...
                  مِدیوم باید خیلی سنگین و غیرقابل هضم باشد و بی قاعدگیِ دنیا باید خیلی نامتوازن و نامرد باشد، که در آن لحظه، یک جهــــان بایستد.

                  مکثِ جهان، فقط و فقط یک معنی دارد: نگاهِ متعجبِ کائنات به حرکتِ بعدی خدا
                  و عمق و فاجعه مندی وجود خدا
                  ...و دوباره به جریان افتادنِ جهان....

                  یک جاهایی که بازی های دنیا در هیچ قاعده و چارچوب حداقلی هم نمی گنجد، جهان برای چند لحظه و حتی چند ثانیه می ایستد و همه چییییز یکهو سرد می شود...

                  مثل اینکه جایی در زیر یک پل، در کنارِ یک اتوبان، یک پیرمردِ کارتون خواب، به کارتون خوابی دیگر از رسیدن به آرزوهایش می گوید؛ همین کافی است تا دنیا برای لحظه ای برود رویِ یک بی قاعدگیِ وقیح؛ تا جهان چَـــــــــند ثانیه مابینِ بالا آمدنِ کلماتِ دیالوگ، از حلقومِ آن پیرمرد کارتون خواب ، سرد بشود و بایستد...

                  بی قاعدگیِ وقیحِ دنیا، شاید یک دیالوگ کوچک باشد...
                  بی قاعدگیِ وقیحِ دنیا شاید یک دردِ عمیق باشد در سینه ی یک نفر...
                  بی قاعدگیِ نامردِ دنیا شاید یک آرزویی باشد که یک لحظه در دل یک نفر شکل می گیرد و آه می کشد و جهان چند لحظه می ایستد، کائنات به بالا نگاه می کنند و دوباره جهان حرکت می کند...

                  تصور کنید، تمامِ قامتِ ایستاده ی محبت را، در یک لحظه ای که زیر پا لگدمال میشود... جهان چه استُپی می زند...

                  تصور کنید لحظه ای را که یک دل، به یک شکلِ بدی می شکند...

                  تصور کنید فقط همان چند لحظه ای را که یک آدم نا امید می شود...

                  آغوش؟!

                  جهان، با تمامِ جهانی اش،در تمامِ این لحظات، سکته میزند، بُهتَش میگیرد، می ایستد، و چند لحظه قفل میشود و علی القاعده ی خلقت، باااااید دوباره به جریان بیوفتد و بِرود...

                  وگرنه، جهانِ ما این چند وقت، دستی اش را کشیده بود ایستاده بود و برای همیشه از تاریخ پیاده شده بود؛ زیر ننگِ تمامِ بی قاعدگی های نامردِ دنیا...

                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                  10
                  • ramses kabirR ramses kabir این تاپیک را در ارجاع داد
                  • kimia_es_afsharK آفلاین
                    kimia_es_afsharK آفلاین
                    kimia_es_afshar
                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                    #1484

                    مردِ میدان ، میدان تو را کم دارد و از دردِ نبودنت خون گریه می کند !!!

                    سردار دلها ، دلها هنوز سیه پوش سردارشان اند و شیون می کنند !!!

                    از غمِ چشمان یتیمان نگویم بهتر است ؛ که هر سنگی را آب می کند ، سرهایشان در عطش بوسه های پرمحبت دستانت می سوزند .
                    آخ دستانت،
                    آخ !!!!

                    این کوچه و خیابان ها بوی عطر سربازشان را کم دارند، کم ! و حالا فقط عطر آگین دلتنگی هستند .

                    چشمان شهرها ، به راه کوفه خشک ماند که بیایی و بگویی :" کمتر از ۳ ماه دیگر پایان ویروس مملوس کرونا را اعلام میکنم ."

                    آه کوفه
                    آه کوفه ، که بی وفا بودی و ماندی !!!

                    سردارهای زمانت را به حرف های بی سر و ته روزگار فروختی ،
                    بی وفایی در عهدت را به زمین و زمان ثابت کردی،
                    چگونه از دلت آمد که " رقیه " های دیگری را بی پدر کنی ؟؟!!!!
                    حالا چه داری بگویی !!؟؟

                    داغی دگر را بر روی دلمان گذاشتی و نقره داغمان کردی !!!!
                    بوی دلتنگی ، بوی فراق یار را از دیارمان می شنوی ؟؟؟؟!!!!

                    آه کوفه، از بی وفایت !!!!!
                    آه کوفه !!!!
                    .
                    .
                    .
                    .
                    مالک اشتر ، عجیب دلتنگتیم ؛
                    عجیب دلمان هوای " حاج قاسم " مان را کرده است ....

                    #نویسنده_دل

                    اندازه تهران حالم ترافیکه :):

                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                    8
                    • ramses kabirR آفلاین
                      ramses kabirR آفلاین
                      ramses kabir
                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                      #1485

                      1640868249959-vid-20211230-wa0003.mp4
                      رفتی و شدی یه امید محال...
                      امیدوارم که خوشتون بیاد:))

                      اگ کامل نیستی
                      مثه ماه بدرخش

                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                      4
                      • Dr-aculaD Dr-acula

                        %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                        سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                        همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                        هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                        حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                        همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                        بخصوص (:
                        🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                        🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                        🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                        🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                        ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                        💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                        ....................................
                        ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                        %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                        %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                        0_1534586548670_coke-smiley.gif

                        S.daniyal hosseinyS آفلاین
                        S.daniyal hosseinyS آفلاین
                        S.daniyal hosseiny
                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                        #1486
                        این پست پاک شده!
                        اهوراا 1 پاسخ آخرین پاسخ
                        18
                        • bahar mohammadi 0B آفلاین
                          bahar mohammadi 0B آفلاین
                          bahar mohammadi 0
                          فارغ التحصیلان آلاء
                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط bahar mohammadi 0 انجام شده
                          #1487
                          این پست پاک شده!
                          1 پاسخ آخرین پاسخ
                          0
                          • Gharibe GomnamG آفلاین
                            Gharibe GomnamG آفلاین
                            Gharibe Gomnam
                            نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                            #1488

                            چیست مرا تا به اینجا اورده است
                            کیست مرا انچنان مجنون ساخته است
                            بی شک عشق است
                            عشقی که در اغاز کار مارا اینجا اورده است
                            عشقی که از ازل ابد را ساخته است
                            عشقی که بود و نبود بوده و هست
                            اری عشق است
                            عشق است که اینگونه مارا زنده نگه داشته است
                            این روح پرتلاطم نا آرام را دیوانه نگاشته است
                            این قلب شوریده‌، اشفته و شیون را سامان داده است
                            نقطه ای از نور در کورسوی امیدم ساخته است
                            آری
                            عشق است
                            که مارا تا به اینجا کشانده است
                            قلبی شوریده اما آرام به ما هدیه داده است

                            نقطه . سرخط

                            1 پاسخ آخرین پاسخ
                            6
                            • S.daniyal hosseinyS S.daniyal hosseiny

                              این پست پاک شده!

                              اهوراا آفلاین
                              اهوراا آفلاین
                              اهورا
                              نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                              #1489
                              این پست پاک شده!
                              1 پاسخ آخرین پاسخ
                              0
                              • S.daniyal hosseinyS آفلاین
                                S.daniyal hosseinyS آفلاین
                                S.daniyal hosseiny
                                نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                #1490

                                سقوط

                                لب درهٔ فکر ایستاده بودم پایم لیز خورد افتادم توی دره غلت غلت غلت خوردم یادم آمد که چقدر دورم شلوغ بود و خوش بود دلم لم لم داده بودم روی مبلِ گوشهٔ حیاط و کتاب تاب تاب تاب عباسی سی سیصد هزار بار گفتم اگر میخواهی بروی اصلا نیا یا یااااااادم هست که چطور قولِ بیخود خود خودم کردم که لعنت بر خودم باد باد بادِ سردی می‌وزد زد زدم؟ نمیدانم ولی زدی جای خنجرت هنوز نوز نوزده بار زنگ زدم جوابم این نبود بود بودم بودم بودم ولی تو حتی برای یک لحظه کنارم بودی؟ بودی؟ بووودی؟ دی دییییدی گفتم آخرش یک روز خسته می‌شوی؟ وی ویار حلیم بادمجان زن همسایه چیست دیگر نصفه شبی بی بیست هزار آرزو بود مرا پیش ازین زین زینهار که دارم می‌میرم و تو نوش دارو رو روی خوش سکه را ببینم؟ سکه‌ام دو رویش یکیست کیست کیست که به در می‌کوبد این وقت شب شب شبی باز از آن کوچه گذشتم تم تماااااااام شده‌ام دیگر اثری از من نیست نیست نیست شدم افتادم گوشهٔ زندگی گی گیر بی‌خود ندهم؟ من که سکوت کوت کوته‌نظری باشد رفتن به گلستان‌ها ها ها می‌کنم روی شیشه یک قلب قلب قلبم در آمد از پا پا پایم را از زندگی‌ات بیرون بکشم؟ باشد شد شَدهٔ مویت چه می‌کند با دل غمگینم نم نمِ باران می‌زند کوچه خیس شده زمین لیز لیز لیز خوردم افتادم توی دره غلت غلت غلت غلت غلت غلت خوردم آنقدر که وقتی بلند شدم سرم سرم سرم چقدر درد می‌کند از تمام بلند حرف‌نزدن‌های بلندِ مکرر در سرم سرم سرم انگار به سنگ خورده، گیج گیج گیج می‌رفت تار تار تار می‌دیدم. تاریک ریک ریک بود و فریاد یاد یاد زدم دم دم. صدا دا دا می‌پیچید چید چید و انگار گار گار دیگر جز من من من آنجا جا جا هیچ شخص دیگری ری ری نبود بود بود...
                                نبود بود بود...
                                نبود؟ بود؟ بود؟...
                                ‌
                                ...سید دانیال حسینی...
                                10 اسفند 1400

                                1 پاسخ آخرین پاسخ
                                10
                                • S.daniyal hosseinyS S.daniyal hosseiny این تاپیک را در ارجاع داد
                                • maryam111M maryam111 این تاپیک را در ارجاع داد
                                • -Dr_Ugger-- آفلاین
                                  -Dr_Ugger-- آفلاین
                                  -Dr_Ugger-
                                  نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط -Dr_Ugger- انجام شده
                                  #1491

                                  اشک آنگاه از کاسه غمِ شهناز لبریز شد، که فهمید؛ چهره معشوقش، چیزی بیش از پنیرِدایره‌ای‌شکلی نبود. البته شاید آن‌قدر‌ها هم برایش بد نباشد.

                                  مثل چند‌بار قبل، به سمتِ سوراخِ چشم‌مانندِ پنیر، دست کشید؛ اما این‌بار به جایِ نوازشِ چشمِ‌پنیر، تکه‌ای از آن را کَند و آن را مزه کرد. مزه‌ای جدید داشت. مزه‌‌‌‌‌‌ای دیگر برای عشق!

                                  نیم‌ساعت بعد، شهناز بود و خرده‌هایی از پنیری که قبلاً به آن عشق می‌ورزید. آین کار هر روزش بود. قبلاً هم این اتفاق چندبارِ دیگر رخ داده بود. امروز پنیر، دیروز فنجانی قهوه، پریروز برگی کاهو و روز های قبل تر هم چیز های دیگر... . هربار نزدیکِ آن‌ که به این باور دست پیدا کند که این، دیگر عشقی تمام نشدنی است، ناگهان خود را درحالی می‌یافت که آن را از قلبش به معده‌اش کشانده است.

                                  عشق برای شهناز هرروز مزه‌اش تغییر می‌کرد. شور، تند، شیرین، تلخ و... . گاهی اوقات با خوردن معشوقش دهانش تا مدتی خشک می‌ماند، گاهی برعکس دهنش را تر می‌کرد، گاهی معده‌اش را به قاروقور می‌انداخت گاهی قلبش را سبک می‌کرد، گاهی سردش می‌شد گاهی گرمش می‌شد، گاهی به آن انرژی می‌داد گاهی خسته‌اش می‌کرد... . ولی چیزی که در میان همه این ها مهم بود؛ این بود که با خوردنش حسی به شهناز دست‌می‌داد که هرگز ثابت نبود. هرگز!

                                  دارم به این فکر میکنم احتمال دارد فردا پس‌فردا هم، عاشق من و تو شود. چه تضمینی داری که این اتفاق نخواهد افتاد؟ این‌که بگوییم شهناز گوشت خوار نیست، تضمین منطقی است بنظرت؟ هه. معلومه که نه! عینک‌ِعشقی که شهناز به چشم دارد، آن‌قدر فریبنده است که با آند می‌شود، من و تو را هم به چشم خوراکی هایی که به آن ها علاقه دارد ببیند.

                                  شاید باید عینکش را شکست تا هم ما آسوده شویم و هم او جهان را بهتر ببیند، البته به شرط آن‌که بدون عینک بتواند ببیند.

                                  بگم شهناز یک گوریل بود یا هنوز زودِ؟

                                  • چرت و پرت های خودم 1

                                  به‌راستی بحال پروانه چه فرقی می‌کند که شمع سیاه باشد یا سفید؟ هدف فقط سوختن است. چه با این چه با آن. شعله که یکیست، هدف هم یک‌چیز است.

                                  • چرت و پرت های خودم 2
                                  1 پاسخ آخرین پاسخ
                                  7
                                  • A آفلاین
                                    A آفلاین
                                    Alzahra
                                    نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                    #1492

                                    %(#ff0000)[خدا.....]

                                    قلمم هنگام نوشتن همراهی ام نمی‌کند، کلمات قصار و کوتاه از پس این همه احساس برنمی آیند و فقط می توانم کاغذی بردارم و خط خطی اش کنم .بعضی وقتها آنقدر از احساس لبریزی که حتی نمی توانی فکر کنی چه برسد به نوشتن.....
                                    بعضی وقتها که میخواهی از کسی بنویسی که هم داری و هم نداری اش ؛ بغض گلویت را می بندد و اشک سدی می شود برای دیدن و فقط یک اسم تار در ذهنت قندیل می بندد تا تو ناتوان تر و عاجز تر از قبل به دنبال کلمات بدوی تا یکی از آنها را بگیری و در خط دفترت بگنجانی .
                                    وقتی از همه می نویسی به هیچ میرسی و از هیچ به همه ؛ انگار هرآنچه که می خواهی بنویسی و نمی خواهی ؛
                                    برمی‌گردد به وجود وجودی که پیدایش نمی کنی......

                                                                                  دست نوشته های مغز گنگ من 
                                                                                             ۲۲ / ۱۲ / ۱۴۰۰
                                    

                                    اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

                                    1 پاسخ آخرین پاسخ
                                    5
                                    • MSinaM آفلاین
                                      MSinaM آفلاین
                                      MSina
                                      فارغ التحصیلان آلاء
                                      نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                      #1493

                                      دل من خیال رستن دارد
                                      دوری از جفا و خستن دارد
                                      روزگاری در این بادیه خوش بودیم
                                      بار غم بر سرمان، سر نشستن دارد
                                      ساقی ار کرده لبالب پرِ می عمر گران
                                      اینک او مراسم جام شکستن دارد
                                      مرغ امید چو در دل بنشست
                                      او هم اکنون خیال خاستن دارد
                                      امیدم تار شد و قضا رشته به دست
                                      دست او دشنه ی رشته گسستن دارد
                                      رو به یار آمدم و دست به دستش دادم
                                      علت و درد در او ، روی شکستن دارد
                                      جان فدا و دل به کف داده امو
                                      تا که بینم او مجال باززیستن دارد
                                      .

                                      بماند
                                      .

                                      1 پاسخ آخرین پاسخ
                                      8
                                      • Mr. WickM آفلاین
                                        Mr. WickM آفلاین
                                        Mr. Wick
                                        دانش آموزان آلاء
                                        نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                        #1494

                                        وقتی میبینم که بعد این همه سال خیلی چیزا تغییر کرده و گذشته و هنوزم به عقاید و باور هایی که تو این مدت،خودم بهشون رسیده بودم ولی گذاشته بودمشون کنار گوشه قلبم و ازشون استفاده نمیکردم و بعد از هر شکست برگشتم سمتشون و متوجه شدم که نباید میذاشتمشون کنار به این باور بیشتر پایبند میشم که هیچوقت چیزایی که یاد گرفتی رو کنار نذار به خاطر آشنایی با چند آدم جدید!
                                        چون اساس و پایه زندگی رو این قانون میچرخه.
                                        به هیچکس بیشتر از خودش نباید بها داد و اعتماد کرد،چون کسی تحربه های تورو نداره تو خودت اونارو تجربه کردی شاید اگه فرد دیگه ای جای تو بود تو اون شرایط جور دیگه ای رقتار میکرد و تجربه ای متفاوت بدست میاورد از اون،ولی تو جای خودت بودی و تو بدستش آوردی،این یک موضوع تبدیل به یک اصل در زندگیم شده و همین که دوست دارم افکارمو رو کاغذ ترسیم کنم یا شکل بدم بهشون باعث میشه احساس متفاوت بودن کنم...

                                        می ترسم از ارتباط مجدد با افرادی تازه به دوران رسیده که فکر میکنند همه چیز را میدانند در صورتیکه الگوی زندگیشان تو هستی و از تو چیز یاد میگیرن...ولی آخرش میبینی طوری باهات برخورد میکنن که انگار تو افتادی دنبال اونا و داری ازشون التماس موندن میکنی!
                                        هنوز یادم نرفته روزی رو‌که از تبریز پر از نفرت و خشم خارج می شدم...هنوز یادم نرفته چه ها بر سرم اومد سر اعتماد به یک انسان دوست نما
                                        و هیچوقت هم از یادم نخواهد رفت...آری این است هزینه اعتماد به فردی تازه به دوران رسیده!

                                        یه جا متن قوی خوندم نوشته بود

                                        وقتی حس بی‌قدرتی می‌کنی برای این است که دیگر به حرف قلبت گوش نکردی‌،
                                        چون از آنجاست که قدرت می‌آید.
                                        از طرف پدر بزرگ.
                                        1400/12/22
                                        22:15
                                        مستر ویک

                                        1 پاسخ آخرین پاسخ
                                        9
                                        • Dr-aculaD Dr-acula

                                          %(#c5e7fa)[به] %(#4fcdf3)[نام] %(#26b6f3)[خالق] %(#18a6f2)[زیـبــــــــــــــــــآیی] %(#007ec2)[ها]

                                          سلام به خـودتــــــــــــــ(: 0_1534586486711_balloons-smiley.gif
                                          همه ی ما هنرها و استعداد هایی رو توی وجود خودمون داریم که تا به سمتشون نریم و ازشون بهره نبریم ، شکوفا نمیشن ! ):
                                          هدف این تایپیک اشتراک گذاری تولیدات ذهنی خودمون هست %(#ff0000)[(] تاکید میکنم خودمون %(#ff0000)[)] ، اینجا هر چیزی که منشاش خود شما باشید ارزش داره نه کپی کار های بقیه 😒
                                          حتی میتونید فیلمی ک دیدید یا کتابی رو که خوندید رو با قلم و فکر خودتون نقد کنید و اینجا قرار بدید (:

                                          همه به اینجا دعوت هستن دانش-آموزان-آلاء
                                          بخصوص (:
                                          🍃@zedtwo / بهاره / FLY -----> طراحان فوق العاده انجمن 0_1534586514665_scrap-books-smiley.gif
                                          🦋@SOBHAN-1999 / najafiali78 / sattaralipour -----> خوشنویسان خوش قلب 😘
                                          🍄negaarin / @M-an / chakame / دکتر علی ----->نویسندگان عجیب الفکر ! 🤖 🧠
                                          🍁@njzamin / revival / @_Ata_ / @javadm328 ----> شاعران شهره انجمن 👳🏻♂ 👳🏼 👳♂ 👳🏼♂
                                          ⚡@faezeh-r / blue ----> دو عدد عکاس تیز بین 🧐 🤩
                                          💧 @zedtwo / Vezra / @Dr-Bernosi / بهاره ----> گرافیک بازان 😉 😂 🕸
                                          ....................................
                                          ازتون خواهش میکنم 😥 به پست ها ریپلای نزنید تا یه مجموعه خوب و یک دست از هنر های آلایی ها رو داشته باشیم (:
                                          %(#6bffe6)[توجه !] این تایپیک شعبه دیگری ندارد 😒😂
                                          %(#ff0000)[پ ن] : اگه پستای هنریتون رو توی تایپیک دیگه ای جز اینجا ببینم مورد پیگیریتون قرار میدم تا اخراج کامل هم دست بردار نیستم 0_1534586535363_cowboy2-smiley.gif 😂 😂

                                          0_1534586548670_coke-smiley.gif

                                          A آفلاین
                                          A آفلاین
                                          Alzahra
                                          نوشته‌شده در آخرین ویرایش توسط انجام شده
                                          #1495

                                          آدمای رویا پرداز رو هیچ جوره نمی تونین شکست بدین مگر اینکه رویا هاشونو اَزشون بگیرین اونوقته که دیگه به هیچ وجه اون آدم سابق نمیشن دیگه نمی خندن دیگه برای کسی غصه نمیخورن دیگه مهربون نیستن دیگه حوصله هیچ کسو ندارن و کلا میشن یه تیکه سنگ ...
                                          رویا برای این آدما حکم جَو رو داره اگه رویاشون نابود بشه میرن تو خَلاء ، همین قدر سردرگم ، همین قدر مبهم و همین قدر خالی.

                                          1400/12/23
                                          دست نوشته های مغز گنگ من

                                          اخر یه شب این گریه ها سوی چشامو میبره ...

                                          هویجججه 1 پاسخ آخرین پاسخ
                                          8
                                          پاسخ
                                          • پاسخ به عنوان موضوع
                                          وارد شوید تا پست بفرستید
                                          • قدیمی‌ترین به جدید‌ترین
                                          • جدید‌ترین به قدیمی‌ترین
                                          • بیشترین رای ها


                                          • 1
                                          • 2
                                          • 73
                                          • 74
                                          • 75
                                          • 76
                                          • 77
                                          • 83
                                          • 84
                                          • درون آمدن

                                          • حساب کاربری ندارید؟ نام‌نویسی

                                          • برای جستجو وارد شوید و یا ثبت نام کنید
                                          • اولین پست
                                            آخرین پست
                                          0
                                          • دسته‌بندی‌ها
                                          • نخوانده ها: پست‌های جدید برای شما 0
                                          • جدیدترین پست ها
                                          • برچسب‌ها
                                          • سوال‌های درسی و مشاوره‌ای
                                          • دوره‌های آلاء
                                          • گروه‌ها
                                          • راهنمای آلاخونه
                                            • معرفی آلاخونه
                                            • سوال‌پرسیدن | انتشار مطالب آموزشی
                                            • پاسخ‌دادن و مشارکت در تاپیک‌ها
                                            • استفاده از ابزارهای ادیتور
                                            • معرفی گروه‌ها
                                            • لینک‌های دسترسی سریع