|
شعردانه
شــآدکــَــده ی جــوکــیـســـــم
-
-
البته دارم شوخی میکنما
ببخشید اگه بعضیا ناراحت شدن⚘ -
@Ali-Valicheki
حالا این عکسشه
ویدیوش باحاله خخ -
@Ali-Valicheki
حتمن خخ -
- بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
-
@fatemeh-Ma چشم نقولی
-
@fatemeh-Ma چشم نقولی
- بەها بە کوڕێکی خوێڕی مەدە کە قەدڕت نازانیت🗿🫴🏻
-
@fatemeh-Ma
-
-
منو یاد اون زمانی انداخت که تو دبیرستان هر زنگی که فیزیک داشتیم این حرکتو معلم میزد رو من
ان شاءالله هرجا که هست خدا لعنتش کنه،بدترینا واسش رقم بخوره.کاری کرد از فیزیک تنفر داشته باشم.
کلا از قیافم خوشش نمیومد@Mr-Wick غمتون نباشه نسل ما هم پیرو شماست
-
این پست پاک شده!
-
تو پاساژ راه ميرفتم که يهوخوردم به يه نفرو افتادزمين..
سريع رفتم بلندش کردم و گفتم: واقعا عذرخواهى ميکنم!وقتى دستشو گرفتم ديدم طرف مانکن جلوى مغازه است..
اطرافمو که نگاه کردم ديدم يه يارو داره بهم نگاه ميکنه و يه لبخند تمسخر هم رو لباشه!
بهش گفتم:خنده داره؟خب من فکر کردم آدمه!
اما يارو چيزى نگفت!خوب که دقت کردم ديدم اونم يه مانکن ديگست!
-
معلم به جففففر گفت :
اگه سه بسته خرما داشته باشی و میرزاقلی یک بسته از آن را ببرد
چه چیزی می ماند؟؟جففففر گفت:
جنازه ی میرزاقلی و سه بسته خرما...
-
زنه به شوهرش میگه:
از حاج رحمان یاد بگیر، از بس زنشو دوست داره؛
بعد از فوت زنش مسجد ساخت به نام زنش
شوهره میگه:
عزیزم منم زمینشو خریدم، آماده‌ست؛
منتها تاخیر از خودته
-
از پسری که عرضه نداره اخمتو باز کنه
توقع نداشته باش که بختتو باز کنه
یا صاحب الزززززززززززمااااان عجب جمله ای گفتم
مرگ بر آمریکا...
-
یه سری رفتم کافه گفتم یه قهوه میخوام تلخ مثل زندگیم
️یه چیز آورد انقدر تلخ بود که دیدم من تو زندگیم روزای شیرین هم داشتم
سریع توش شکر ریختم
-
اینایی که به اسماعیل میگن اسى!
به ابراهیم میگن ابى!
به کامران میگن کامی!
به نازنین میگن نازى!
به آزاده میگن آزى!
به فاطمه میگن فاطیو کلاً تنبلیشون میاد یه اسمُ کامل بگن!
از همینجا آرزومندیم که :
همسرى خوب و زیبا و پاکدامن به نام :”"” گوهر “”"
نصیبشون بشه
