هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جان فروش سر راهم که خریدار من آیی

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

[Narges Azadmanesh]

عشق را از تیغ و

خنجر باک نیست

اصل عشق از آب و

باد و خاک نیست

در جهان هم صلح و

هم پیکار عشق

آب حیوان تیغ

جوهر دار عشق

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
مـاهـم کـه هـالـه ای بـه رخ از دود آهـش اسـت
دائـم گـرفـتـه چـون دل مـن روی مـاهـش است

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
تو بودی که دل من را خودت پرواز میدادی
پناهِ آخری ای عشق،بالت را نگیر از من

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
نرگس که نظر باز بود در صف گلها
چون روی تورا دید نظر سوی تو دارد

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
در درگه خلق بندگی مارا کشت
از بهر دونان دوندگی مارا کشت
گه منت خلق گه منت روزگار
یارب این زندگانی ماراکشت

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
همان به کاین نصیحت یادگیریم
که پیش از مرگ یک نوبت بمیریم:(

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
منم عاشق مرا غم سازگار است

تو معشوقی تو را با غم چه کار است ؟

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
تا توانی پیش کس مگشای راز
  بر کسی این در مکن زنهار باز

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
زود بودش سفر مرگ ، ولی

گل مگر دیر تواند پژمرد

[Narges Azadmanesh]

زهرا چه فرشته است ؟ خدا میداند

او از چه سرشته است ؟ خدا میداند

بین در و دیوار از آن ضرب لگد

براو چه گذشته است ؟ خدا میداند

[Mahan Xodayi 2]

Narges Azadmanesh
دست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بسته ای که بگذری ز ابروی خویش

[Narges Azadmanesh]

Mahan Xodayi 2
شنیدم سخنی خوش که پیر کنعان گفت
فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

[خانوم لوبیا]

Narges Azadmanesh
دل شکسته حافظ به خاک خواهد برد
چو لاله داغ هوایی که بر جگر دارد

[Mahan Xodayi 2]

@fatemeh-Ma
دل گرچه دراین بادیه بسیار شتافت
یک مور ندانست ولی موی شکافت

[خانوم لوبیا]

Mahan Xodayi 2
تا نزند بر سرم دست اجل آستین
کیست که بر گیردم روی از این آستان:)

[Narges Azadmanesh]

@fatemeh-Ma
در شبي پر ستاره و آرام دختري در عذاب مي ميرد
دختري در عذاب تنهايي غرق در التهاب مي ميرد

[خانوم لوبیا]

Narges Azadmanesh
دامنی دارم پر از خون چون نگفتم شکر وصل
کنار خویشتن دیدم سزای خویش را