|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
مهشید حسن زاده 0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A آخرینش مثلا این بود ک همین تابستون ی شب دو بار ساعت ۳ تا ۳ونیمو زندگی کردم,خب چون دومی بود و آشنایی داشتم بهتر باش کنار اومدم,,,مجموعا یک ساعت جذابی بود
من نفهمیدم اصن
@Infinitie-A فرداصبحش قرار مهمی داشتم باکسی
وروز قبلشم کلی کار داشتم
پس برای آماده شدن برای قرار و تموم کردن کارام باید زود بیدار میشدم
شب ک رفتم بخوابم زنگ گوشیو گذاشتم روی ساعت۳صبح
خوابیدم و گوشی که زنگ خورد بیدار شدم,طبق روال ساعت۳ بودساعتو برای ۳ونیم گذاشتم تا برم سر کارم(من پاره وقت کار هم میکردم)
رفتم اتاقمو جمع کردم,خواهرم بیدارشد آب خواست بهش آب دادم,میزکارمو چیدم,رفتم حموم دوش گرفتم ,چای ریختم و ساعت۳و۲۰بود که داشتم چای میخوردم و پلنر روزمو پر میکردم,که ساعت گوشی دوباره زنگ خورد
خب طبیعتا انتظار داشتم ساعت ۳ونیم باشه,پس رفتم تو اتاق تا قطعش کنم که دیدم آلارم ساعت ۳ هست!(نه۳ونیم)
رفتم توهال باتعجب و دیدم ساعت هال هم ۳ هست!
من دوش گرفته بودم ولی حموم خشک بود!(توشمال طول میکشه تا خشک شه)
خواهرم دوباره بیدار شدو آب میخواست!
حتی توگوشیم دیگه زنگ ساعت ۳ونیم کوک نبود!پلنرم ک دستم بود نوشته شده بود ولی اتاقم دیگه مرتب نبود!
چای هم داشتم اما سماور نه داغ بود و نه ب برق بود اصا!
خلاصه که نهایتا دوباره اون نیم ساعتو گذروندم و بعد همه چی طبیعی شدبجنگ ولی سیاه وسفیدش نکن😉
-
-
M Tg نه من شاید چیزیو پنهان کنم ولی دروغ(حرفی خلاف واقعیت) نمیگم
-
@Zahra-Zahraii دقیقا
-
@First در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A
خوب: با معرفت
بد: روش اون آزمایشه رو نمیگه
@سجاد-ذوالفقاری
اها اصلا من جغدو بهت میکم تو هم اونو بگو اوکی جغدت واسه خودت
کلی روانشناسی پشتشه اونا@سجاد-ذوالفقاری
-
@Zahra-Zahraii در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
M Tg بلدنیسم
حالا از فردا
باید منتظر یسری ادا و اطوارای جدید از تودلی باشم -
@Infinitie-A فرداصبحش قرار مهمی داشتم باکسی
وروز قبلشم کلی کار داشتم
پس برای آماده شدن برای قرار و تموم کردن کارام باید زود بیدار میشدم
شب ک رفتم بخوابم زنگ گوشیو گذاشتم روی ساعت۳صبح
خوابیدم و گوشی که زنگ خورد بیدار شدم,طبق روال ساعت۳ بودساعتو برای ۳ونیم گذاشتم تا برم سر کارم(من پاره وقت کار هم میکردم)
رفتم اتاقمو جمع کردم,خواهرم بیدارشد آب خواست بهش آب دادم,میزکارمو چیدم,رفتم حموم دوش گرفتم ,چای ریختم و ساعت۳و۲۰بود که داشتم چای میخوردم و پلنر روزمو پر میکردم,که ساعت گوشی دوباره زنگ خورد
خب طبیعتا انتظار داشتم ساعت ۳ونیم باشه,پس رفتم تو اتاق تا قطعش کنم که دیدم آلارم ساعت ۳ هست!(نه۳ونیم)
رفتم توهال باتعجب و دیدم ساعت هال هم ۳ هست!
من دوش گرفته بودم ولی حموم خشک بود!(توشمال طول میکشه تا خشک شه)
خواهرم دوباره بیدار شدو آب میخواست!
حتی توگوشیم دیگه زنگ ساعت ۳ونیم کوک نبود!پلنرم ک دستم بود نوشته شده بود ولی اتاقم دیگه مرتب نبود!
چای هم داشتم اما سماور نه داغ بود و نه ب برق بود اصا!
خلاصه که نهایتا دوباره اون نیم ساعتو گذروندم و بعد همه چی طبیعی شد -
@First در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A
خوب: با معرفت
بد: روش اون آزمایشه رو نمیگه
@سجاد-ذوالفقاری
اها اصلا من جغدو بهت میکم تو هم اونو بگو اوکی جغدت واسه خودت
کلی روانشناسی پشتشه اونا -
@Saghi-Mortazavi شعت
مثلا
موقع احوالپرسی، اگر کسی حالش خوب نباشه، به طور عادی، باید ازش بپرسم چرا حالت بده و اینا!
ولی خب خودم که میدونم، ته دلم نگران اون ادم نبودم!
این بده
اینکه واسه یکی دلسوزی میکنم، ولی گاهی وقتا واقعا نگرانش نیستم، و ذهنمو درگیر نمیکنه، این بده
یا اینکه ،گاها توی طومارام، یه سری حرفایی میزنم از خودم، که شاید به ظاهر درست باشه، ولی توی باطن ماجرا، بحث چیز دیگه ایی بوده!
این بده این خوب نیست -
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A
@سجاد-ذوالفقاری
خوب: خیلی شبیه منه
بد: یه ذره گنداش زیاده، و مث خودم گند میزنهالبته داره درستشون میکنهاینا هر دو بد بودن
عهه، ترنج خانم از شما بعید بودواقعا که اصنترنج نگو
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A
@سجاد-ذوالفقاری
خوب: خیلی شبیه منه
بد: یه ذره گنداش زیاده، و مث خودم گند میزنهالبته داره درستشون میکنهاینا هر دو بد بودن
عهه، ترنج خانم از شما بعید بودواقعا که اصنترنج نگو
باشه ترنج خانم
-
مهشید حسن زاده 0 واااااو
واقعا ؟چقدر عجیب !
حتی نشنیده بودم از اینا
-
@Infinitie-A فرداصبحش قرار مهمی داشتم باکسی
وروز قبلشم کلی کار داشتم
پس برای آماده شدن برای قرار و تموم کردن کارام باید زود بیدار میشدم
شب ک رفتم بخوابم زنگ گوشیو گذاشتم روی ساعت۳صبح
خوابیدم و گوشی که زنگ خورد بیدار شدم,طبق روال ساعت۳ بودساعتو برای ۳ونیم گذاشتم تا برم سر کارم(من پاره وقت کار هم میکردم)
رفتم اتاقمو جمع کردم,خواهرم بیدارشد آب خواست بهش آب دادم,میزکارمو چیدم,رفتم حموم دوش گرفتم ,چای ریختم و ساعت۳و۲۰بود که داشتم چای میخوردم و پلنر روزمو پر میکردم,که ساعت گوشی دوباره زنگ خورد
خب طبیعتا انتظار داشتم ساعت ۳ونیم باشه,پس رفتم تو اتاق تا قطعش کنم که دیدم آلارم ساعت ۳ هست!(نه۳ونیم)
رفتم توهال باتعجب و دیدم ساعت هال هم ۳ هست!
من دوش گرفته بودم ولی حموم خشک بود!(توشمال طول میکشه تا خشک شه)
خواهرم دوباره بیدار شدو آب میخواست!
حتی توگوشیم دیگه زنگ ساعت ۳ونیم کوک نبود!پلنرم ک دستم بود نوشته شده بود ولی اتاقم دیگه مرتب نبود!
چای هم داشتم اما سماور نه داغ بود و نه ب برق بود اصا!
خلاصه که نهایتا دوباره اون نیم ساعتو گذروندم و بعد همه چی طبیعی شدمهشید حسن زاده 0
لرزیدم حقیقتا -
مهشید حسن زاده 0
لرزیدم حقیقتا
باید جدی میگفتید
