هرچی تودلته بریز بیرون۶

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@نگین-محمدیان در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری صفت خودت رو به دوست من نسبت نده

zeinab dehghani خودت قبلو نداری پلشتی ؟

آقا این دوست شما واسه من خواهری نکرد پا پیش بذاره
شکست عشخی من فقط به خاطر همین zeinab dehghani (ملقب به پلشت العظم ) بود حالا خودت بگو پلشته یا چی ؟

اون شب مگه کات ندادیم..مگه فیلم تموم نشد؟؟!
مگه کاپ بازیگری رو از دست حاتمی کیا گرفتی
گاااااااااااااااااااااد
دوباره کی استارت رو زد؟!
این لقب رو کی تو انجمن راه انداخت؟!
شکست عشخی هاتون بخوره تو سر یزید
جم کنین خودتونو
@Ermia-Mirzakhani های مستر ارمیا!
ببین صددفعه گفتم اینکاراجلو ملت زشته..اینا بچه ان ..بزار سرشون تودرس و مشقشون باشه..گوش ندادین ک
بیا حالا تحویل بگیر
چپ و راست با شکست عشخی هایِ ارمیا بودیم و حالا شکست عشخیِ ذوالفقاری روهم باید به دوش بکشیم

پلشب فیلم یه پوشش بود که ابروم نره

اره هی حجابشو رعایت نکرد هی لاک زد تا عنان دل از کف بدادم

@Ermia-Mirzakhani راضی شدی مستر که جوون مردم دلش بشکنه؟!
صددفعه گفتم لاک نزن...
فیلم هم حتی جواب گویِ دیونگی هایِ ما نیست چرا؟!

هییییی دهقان
مشکین یه چادر به زور گذاشته سرش فقط دماغش معلومه
اونم به خاطر اینه که زیر چادر دماغش جا نمیشده

+ی
ببین این تخریب صد از صد بود آفرین
Infinitie. A نگفته بودی چادر گذاشتی رو سرت برا دل بردنِ مستر ارمیا
حیف بود این تعریف و تمجید رو از رقیبت نشنوی

نه چادر گذاشته رو سر ارمیا به زور

واییییییییی
من نگرفتم که منطورت باارمیاس
لنتی چراخودی رو تخریب کردی!؟
وایییییییی
امیدوارم این تگ از زیردست مشکین دربره

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani

سلاااااااااااااام آتنااااااا
اول بگم ک من روی پیامت ریپ زدم به دو دلیل:
۱.همه ببینن که تو چقدر برایِ من تایپ کردی و منو خوشحاااال کردی
۲.بعضی جاهارو یادم میره و باید برگردم بالاو بخونم تاچیزی جانیفته
خب از اینکه حالت اوکی نبوده یه جوری شدم! ولی ازاینکه وقتی داشتی اینومینوشتی؛حالت خوب بوده خیلییییی خوشحالممممم
ایشالله که همیشه حتی از اون حال موقع نوشتنت هم بیشترترترترترترررررر حالت خوب و عالی باشه
پ.ن۱:نخوندم قبلیاتو
از اینکه مثل ادبیات خودم برام مینویسی خیلی باحاله و جالبه برام
دقیقن گفتی عزیزوم و پ.ن استفاده کردی و بگذریم هم گفتیایول!
اون مفهوم شعر رو ک بادل و جون درک کردی واقعن عالیههههههه و خوشحالم برات یه عالمههههه.
اون جواب دادن هم میدونی!حرفت درسته. زوری نیست ولی من یه دیدی دارم ک میگم وقتی یکی منتظر پیام و جوابه توعه،اول کار اون و بعد غرغر خودموخب من توی این بار گذشته ایی برخلافشو عمل کردم و این بده!
اگه دقت کرده باشی من کلن اینجورم ک میام اول تگارو جواب میدم و بعد اگه حرفی به کسی دارم هم تگ میکنم و میگم و بعدش شروع میکنم به خزعبلات نویسیمهمون تودلی هامنظورمه
بگذریم!
ای جان به ساعت آزادهات..
من ساعت ازادای متفاوتی دارم اماخب اینکه صفحه انجمن رو بازکنم و بیام اینجا زورو تاثیر بیشتری داره
پس من خودم رو باهات اوکی میکنم و سعی میکنم وقتایی بیام ک توهستیپنجشنبه هامو سعی میکنم اوکی کنم.
ای قربون شوما که میخواستی شعر رو جواب بدی
نه بابا لازم نیست..من صرفن فقط چون دوسش داشتم بهت گفتم و اصلن ازش انتظار گرفتن شعر نداشتم.
اینکه میگی شعر خوبی پیداکردی منو دوباره تگ میکنی؛خیلی خوشحالم کرد حقیقتن و بگم ک این لطف و مهربونی و بزرگیت رو میرسونه
خب اما اوضاع...
واییی که چقدر حل شدن درگیری های ذهنی خوبنننننننن.
اصنا ادم باید به خودش یه ایول بگه و یه لیوان چایی داغ بریزه و بشینه کنار پنجره و باخودش برا چنددقیقه خلوت کنه و خستگیشو بدر کنه
اماخب من اینجورم که تا یکی فکر و درگیری و دغدغه ذهنیم حل میشه؛سریع یه جدید دیگه به لیستم اضافه میشهلعنتی دودقیقه قابلیت خالی شدن نداره
خدامشکل گشات باشه همیشه
خب اما تو ازمن پرسیدی!
من چطورم!؟
خب زینبیِ الانِ ساعتِ ۲ونیم شب هیچ طورِ خاصی نیست
درصورت عادی و نرمالش باید خواب میبود...
اماخب نزدیک دوساله ک زینبی خوابش یکم داغون شده و این فعل خوابیدن براش درهم برهمه.
نه اینکه شب نخوابم روز بخوابمااااا،نه. کلن خیلی کم شده:")
فکرمیکنم خوبه خواب کم...اماخب اسیب و سختی خودشو داره
خوبیش اینکه میتونم ازسکوتِ بینهایت شب بهره ببرم و اون لحظه ایی که با صدایِ یه ماشین سکوت شب میشکنه به خودم بیام و ببینم ععع من هنوز بیدارم
نه بدون شوخی خوبی داره..
اماخب سختیش هم اینکه هنه خوابن و تو هرکاری بخوای بکنی باید استه و اروم باشی ک کسی بیدار نشه!
یا اینکه گاهن وقتی حالت بده با خوابیدن ارومتر میشی..اماخب منی باید بمیرم تابتونم بخوابم
بگذریم
اینکه اره الکی الان بیدارنیستم
زینبیِ درطول ۲۴ساعت شبانه روز عادیهو از استراحتش اومده بیرون و اندک اندک داره فشار درسارو احساس میکنه
پ.ن۲:استراحت کجایی!؟
پ.ن۳:پیش بینیت تقریبی درسته..من کلن ادمی ام ک سعی میکنه لذت ببره
اعتمادبنفس هم که هیچ به سقفشو من دارم
اره دیگه این دختر حتی از سال کذایی و عذابِ کنکورش هم لذت برد و کِیف کرددیگه اینا ک سهله
پ.ن۴:لطف از توعه
پ.ن۵:ارادت داریم مثل همیشه.
اگه تا اینجای متن رو خوندی از طرف منِ زینبی یه خسته نباشی حسابی بهت
جواب دادنش هم خدا بزرگه

بازم سلام
فکر کنم این همینطوری تا صد تا سلامم ادامه داشته باشه
واقعیتش اصلا متوجه طولانی بودن متنم نشده بودم بعد دوباره اومدم نگا کردم دیدم آره این یکی از بقیشون بلند تر شده
خب اگه این متنای بلند قراره تورو خوش‌حال کنه پس ایندفعه طولانی ترش میکنم

آخه برای چی یطوری شدی‌ اون‌موقع حالم زیاد بد نبود یه طور کسلی بودم که حوصله ی هیچ‌کاریو نداره درحالی که باید می‌رفتم درس بخونم همین ! که خب بین کنکوریا این خیلی رواله
(آری! وی از کلمه ی روال "زینبی" استفاده می‌نماید)
اون حسیم که شب بعدش داشتم، یه حس رهایی و خوبی بود ! که برمیگشت به همون حل شدن درگیری ذهنیم
پ.ن : ولی بهش فکر که میکنم، با خودم میگم چطور شد که اصلا حل شد ؟!! خیلی یهویی و خوب بود.
بگذریم‌ .
(آغااااااا جدی جدی این بگذریم رو اصلا متوجه نشدم از تو تاثیر گرفتم کلا آدم تاثیر پذیری که هستم و اون عزیزوم رو بخصوص استفاده کردم ولی حتی "بگذریم" هم؟ خوبیش اینه تو خوشت اومده خب خدارشکر)

مرسی که برام خوش‌حالی️ اینم یکم به همون درگیریم ربط داشت که خب‌حل‌شد
درمورد جواب دادن هم اصلا هیچچ مشکلی نیست همین دیگه دارم سعی میکنم متنه خیلی طولانی نشه که مجبور بشی طولانی جواب بدی
پ.ن : پنجشنبه عصر میام

درمورد اشتراک شعرم... اول بگم کاری که خدانکنه
اتفاقا وقتی شعری رو برای کسی میفرستی قشنگیش بیشتر میشه
درسته انتظارشو نداشتی ولی جاش بود منم در جوابت یه شعر قشنگ بنویسم ولی آه در بساطم نبود

چه قشنگ وصف حال کردی!
حس کردم الان نصف شبه منم بیدار موندم ! چون نصف شبا سر سروصدا نکردن مشکل داشتم همیشه تک تک لحظاتشون یادم اومد.
آخخخ بعد از کنکور حتما دوباره از اینکارا میکنم
جواب پ.ن۲! : استراحت نیست عزیزم! چطور تونستی قدرشو ندونی بچه قهر کرد رفت.
جواب پ.ن۳ : آره آره یکی از دلایلی که دنبالت میکردم که ببینم نتیجه ی کنکورت چی شد اصلا همین ویژگیت بود ! ندیده بودم کسی از سال کنکورش کیف کنه ! چون اکثرا غر میزنن
ولی خب تو فرق میکردی

من باید به تو خسته نباشید بگم از تایپ این متن بلند !! واقعا خداقوت ️
حالا کی بیاد متن خودمو بخونه‍️
ولی متنه قرار بود خیلی طولانی تر بشه من کمش کردم
برو خدارشکر کن

سلامِ نمیدونم چندم!
وای آتنا من موقعی که می افتم تو دورِ نوشتن،دیگه اگه به خودم نهیب نزنم که:اویی حواست باشه ملت میخان جواب بدنا!! همینجور مینویسم و مینویسم..
گاهن خواهرم بهم میگه:داری کتاب مینویسی لعنتی؟
یه بار هم درجوابِ سوالِ یکی از بچه های دانشگاه،من بهش جواب دادم وخب جوابم به اندازه یِ هفت خط شده بود...بعد یکی دیگه از بچه ها اومد رویِ پیامم ریپ زد و نوشت:وقتی پیامایِ شمارومیبینم احساس میکنم اتفاق بدی افتاده
پ.ن:ازاین منظر که یکی از نزدیکانش وقتی بخاد بهش خبربدویاناگواری رو برسونه،کامل وجامع و بلندبالا براش مینویسه و توضیح میده )
بگذریم..
وایی اون جمله یِ داخلِ پرانتزت عالی بود
پ.ن: @سجاد-ذوالفقاری من مثل تونیستم اون جمله رو تویِ ریپم درشت کنم و به رخ بقیه بکشم
خب بازهم بگذریم...
اون درگیری ذهنیت که حل شدهفکلن خودش چیز خوبی هست و اینکه الان اینجاهم گفتی که خیلی یهویی و خوب بوده هم که دیگه چقدرعالی
پ.ن:خدایا چی میشه کلید یهویی حل شدن درگیری ذهنیایِ ماروهم بزنی؟
(این کلمه یِ بگذریم برایِ من یکی از کلمه هایی هست که برایِ خودم تویِ موقعیتایِ مختلف میگم...مثلن مثل وقتایی که الکی الکی خودم رو درگیر چیزی کردم و نیاز دارم یکی بیاد بزنه پس گردنم و بهم بگه زینبی بیخیال شو و ول کن؛خودم به خودم میگم بگذریم...یا مثلا موقع هایی که ناراحتی ایی چیزی باشه و کاری از دستم برنیاد؛به خودم میگم بگذریم...یا جاهایی که بایدبرم سراغ مورد بعدی،برایِ اینکه همونجور کار و بحث و رشته کلام ول نشه میگم بگذریم که یعنی خب اون موضوع رو ببندیم بزاریم کنار و حالا بریم سراغ بعدی ومیدونی یه جورایی حسِ خوب دارم بهش،برایِ همین هم معمولن توی چتم استفاده میکنم..ختم کلام اینجاهم اینکه بگذریم )
خب توی پ.ن:برام گفتی که پنجشنبه عصر میای...
من بابت تولد میترا اومدم انجمن و تاپیک زدم و بعد گفتم حالا اینقده اومدم بزار جواب بدم...وبعد تگ تو رو دیدم و خواستم جواب بدم که بچه هایی ک اون شب بودن،همینجورش دراثر دیدن جواب تگام بهم میگفتن چقدر حوصله داری و چقدر تایپ میکنی دیگه اگه همون لحظه تگ توروهم جواب میدادم رسمن دوسه تا سکته یِ ریزو درشتِ ناقص میزدن بچه ها
وخب گفتم دم صبح میام جواب میدم...که خب این هم رفتم بدوم و وقتی برگشتم اصن یادم رفته بود! #صداقت
والان هم بین تایم استراحت کلاسم هستم و اومدم گفتم جواب بدم تاپنجشنبه ک میای!
خب بابت شعر...
حرفی ندارم.
ولی این هم شعری هست که این هفته رویِ تختهِ اتاقم نوشتم...تقدیم بهت:
اِی که یک گوشه یِ چشمت غمِ عالم ببرد
حیف باشد که تــو باشی و مرا غــم ببرد
بگذریم..
خوشحالم که از اون توصیفِ حالِ ساعت سه صبحم لحظاتِ خودت یادت اومد...ولی چه بد که داریم میبینم یکی تصمیم داره بعد از کنکورش به شب بیداری بپردازه
سربه راه باش فرزندم
همینجوری بمون...نزار تغییرت بدن این آدمایِ بد
بگذریم.. (والا حالتی شد برام که هربارمینویسم بگذریم خندم میگیره )
جوابِ پ.ن2:قدرشو ندونستــــــم عالی جواب دادی.
درخواست ویدیوچک دارم ...من به استراحت بدی نکردم..اصن بهش ازگُل بالاتر نگفتم..این حقم نبود که به این زودی منو ترک کنه
جوابِ پ.ن3:من از اعتمادِ به سقف مینویسم و توهم تاکید میکنی
پ.ن:خواهش میکنم...دیدِ تو هم متفاوته و به قولِ میترا رحمانی دریچه ایی که از اون به اتفاقات نگاه میکنی،قشنگه
خب از همینجایِ کار بهت خداقوت میگم که جواب من رو خوندی و برام تایپ کردی

atena abolhasani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

وقتی برمیگردم دوباره میخونمش، جوابای بیشتری میاد تو ذهنم!
ولی اونطوری دیگه مطمئنم زینب جواب نمیداد

همین خوبه دیگه قرار نیست که کمال‌گرا باشیم‍️

درمورد این هم بگم ک هرچقدر متنت طولانی بشه،من بازهم جواب میدم.
اما تو خودت رو اذیت نکن.
برایِ کسی که عادت نداره زیادبنویسه،واقعن سخته..چه نوشتن و چه خوندنش
درهرصورت اولِ اولِ اول به راحتی خودت فکرکن.
توکنکور داری..نه من
خب حالا بگو ببینم این هفته یِ خود را چجوری گذراندی؟!
اوضاع احوالت؟
پ.ن:برایِ خالی نبودنِ عریضه گفتم نه ک عریضه یِ من هم خیلی خالیه

خواستم نقل قول بزنم همهخ ایمان بیارن که تودلی رو زدی به نامت

دهقان بخدا حال ندارم همهشو بخونم
بهم بگو موضوع چیه ؟

مجبور بودی ریپ بزنی پلشت؟!
بعد به من میگین پلشت درحالیکه خودتون پلشت ترینید
هیچی بابا اگه جلو اسمت رو میخوندی...میدیدی نوشتم که من مثلِ تو که میای حرفِ آدمت رو تویِ ریپ درشت میکنی،نمیکنم
پ.ن:حق داری اگه بازهم نفهمی چون مبهم حرف زدم وسط چهار متر پست

اها اوکیه

بازهم ریپ زد و درشت کرد نوشتمو
ای خداع

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری ومن الان بعد از یه هفته
شاید این جواب دادنا افتاد برای بعد از عید..تویِ شلوغی و حسِ عجیبِ اردیبهشت و اینا!!
کسی چه میدونه؟

نه دیگه زنجیره رو بستم اذت نشی

تازه داشتی منو همدست خودت میکردی تو گرفتن کردن تودلی

هارهارهارهار
ومنی که باز اینارو جواب دادم
تو جواب نده...
بزار برا دفعه های بعدی که میام تودلی قُرُق کنم؛دوباره یهویی تگ میشی و بعدن که بیاین دوباره شروع میشه

[zeinab dehghani]

آنکه رخسارِ تو را رنگِ گل و نسرین داد
صبرو آرام تواند به منِ مسکین داد
"حافظِ جان"

...
واین شعر تو تاپیک دستخط فاطمه بود
@Fargol-Sh
الان برگه ایی که سریع سرِ کلاس این شعر رو نوشتم و عکسشو فرستادم تو تاپیکت،جلویِ رومه
حالِ خوب و انرژی از طرفِ زینبی برایِ روزهات!

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Ermia-Mirzakhani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

مام اصن توجه نمیکنیم که یکی اومده
اصن ندیدم

نعهه
نیومدههه
هیشکییی نیومده

اره دیگه همین منظورم بود اصن کسی نیومده

یاسینی پلی کنید برا من :_)

منو برگردون عقب:)
اگه برگردم عقب
نمیبینمت تو رو قول میدم:)

---

اون حتما بهتر از منه
یه لحطه ام ا تو فکرت نمیره
مث من نیس حرصت نمیده:)

---

من یه درختم که عاشق تبر شده:)
بقیشو نبلدم

واهااااییییی zeinab dehghani ببین منو تک گردهههه

من دستام میلرزه خوبین شما ؟؟:/
آقا ابوالفظل خوبه ؟

وقتی اندازه سر سوزن سیاست نداری و فقط منو حرص میدین
اومده برات با یاسینی نوشته و تگت کرده..
بعد تو میگی آقا ابوالفضل خوبه؟؟
خو خره از خودش بپرس

خو دیگه گفتم نگه پسر مردم چقد بی حیا شده چه میدونستم من که مشاور ندارم

همتون سروته به کرباسین
بیا تویِ زنجیره یِ بعدی درموردش بخندیم

[zeinab dehghani]

ولی الان که دارم جزوه یِ عربیم رو میبینم...
به خودم میگم:ایول! چقدر خوب و عالی جمع کردم و نکته هاشو نوشتم.
فقط بعدش ازخودم سوال میپرسم...حالا چندتامتنِ عربی رو میتونی باشنیدن سریع بصورت عربی جواب بدی!؟(منطور همون عربیِ کتابی ایی که یادگرفتیم،نه عربیه گفتاری)
و خیلی آروم لبخند میزنم و زیرلب برایِ خودم یه قل هوالله میخونم و تودلم میگم:حداقل معنی این قشنگارو که راحت تر ازقبل میفهمم:)

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Ermia-Mirzakhani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@mitra-ism-rahmani ولش کن تازه یکی دیگه هم هست هنوز نمیشناسش فقط دیدش

@Ermia-Mirzakhani
چه خبرررتهههههه
چههههه خبرررتههههههه

اینا که چیزی نیست یه معلم داشت رمضانی یه چنین فامیلی به اونم چشم داشت
@Ermia-Mirzakhani

عههههههه یادتونههههنههههه نباید اینو یادتون میبوددددد
اون هنوزم روش کراششش دارم
جذاب تر اینکه پسرش همکلاسمیهههه
مث خودشه دقیقااااا
ولی هیشکی خودش نمیشع:)

zeinab dehghani مگه تو مشاور من نبودی
چرا نگفتی این انقد بیشعوره ؟؟

یا ابوعلی سینا مشاورِ ذوالفقاری کی شدم که خودم نفهمیدم؟؟
حاجی من معروفم اصن به محرمِ اسرارِ عشخیِ مسترارمیا
بعد بیام بگم به جز تو و مشکین دل بند کیا هست؟؟
بعد اصن تو دنیایِ ارمیا اینا بیشعوری نیس که
تو آروم باش آروم باش....
نفس عمیق

@Ermia-Mirzakhani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Ermia-Mirzakhani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@mitra-ism-rahmani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

@mitra-ism-rahmani ولش کن تازه یکی دیگه هم هست هنوز نمیشناسش فقط دیدش

@Ermia-Mirzakhani
چه خبرررتهههههه
چههههه خبرررتههههههه

اینا که چیزی نیست یه معلم داشت رمضانی یه چنین فامیلی به اونم چشم داشت
@Ermia-Mirzakhani

عههههههه یادتونههههنههههه نباید اینو یادتون میبوددددد
اون هنوزم روش کراششش دارم
جذاب تر اینکه پسرش همکلاسمیهههه
مث خودشه دقیقااااا
ولی هیشکی خودش نمیشع:)

zeinab dehghani مگه تو مشاور من نبودی
چرا نگفتی این انقد بیشعوره ؟؟

پوششیو جواب بدم
برادر من کدوم محرم اسراریو دیدی از طرفش بد بگه؟
من و میس زینب هوا همو داریم🦥

پ.ن: وقتی میام بالاتر و میبینم مسترارمیا هم جوابی مثلِ جوابِ خودم داده
ایول ایول خوشم اومد..
مستر ارمیا قرار نبود این مورد رو همگانی اعلام کنی!!
یادت رفت سر رمضان چه بَل بَشویی به پا انداختن حسودا؟؟؟
حالا دوباره برا پسرش که به زور به گردِ پا باباش میرسه هم میخوای دوباره اینکار رو بکنی؟؟
ــــ
خدایا!
ماها گناه داریم! شفامون بده

خدایا راست میگه من واسطه میشم شفاشون بده

ذوالفقاری هم دیگه دلش سوخت...
آیا کافی نیست!؟

[zeinab dehghani]

Sharllot در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

Sharllot در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

با ذکر " یا مقلب الانگشت الی احسن الربات " میرم منشنامو جواب بدم

سر راهت یه چسبِ ضدِ درد برا من بگیر بیار

چسب!؟
کار از کار گذشته بیا بریم گچ بگیریم خواهر من

باچی میای دنبالم!؟
تو رو خوداع فقط با پیکانِ نرجس نیا

[zeinab dehghani]

رحمانی میگفت:بعضی وقتا صفحه انجمن رو که باز میکنم بیام توش..خودش خودکار ، تو یه صفحه هایِ دیگه ای برام بالا میاد...و درست همونجا پستی رو میبینم که درمورد من توش گفتن!
خواستم بگم الان که یه دور برگشتم...
رفت توی یه صفحه و دیدم یکی تو پستش درمورد من و بعضی نوشته هام نوشته
خواستم بگم ممنون که حرفِ دلت رو گفتی
ولی نفهمیدم خوشت میاد یانه!؟
اگه خوشت میاد که خب خداروشکر و انشالله که مفیدهم باشه برات...فقط اینکه چرا منشنم نکردی که بدونم!؟
اگه هم بدت میاد که خب بازهم خداروشکر که بازهم میبینم همه چی بایدهم جاذبه و هم دافعه داشته باشه...فقط اینکه بازهم چرا تگم نکردی که بدونم خوشت نمیاد و سعی کنم وقتی توهسی نفرستم پستی رو!
خواستم تگت کنم! ولی میدونی تاریخش برا چندماه پیشه...وشاید مورد دوم بوده باشه و بلاکم کرده باشی ک راحت باشی
کارخودم هم اینجا خلافه حرفِ الانیه که بهت زدمه
ولی خب بزارین پایِ اینکه ساعت چاروربعِ صب زینبی گرسنشه و خوب مخش کارنمیکنه

[zeinab dehghani]

@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:

zeinab dehghani

نخ به پاي بابادك هاي كم طاقت مبند
زندگي را هر چه آسانتر بگيري بهتر است

فاضل نظری

متشکرم
برام ارزشمنده
فاضل الان تو ذهنِ من داره میگه:
ای خیالِ خوابِ خوش!
بگذر که بیداریم ما..

[zeinab dehghani]

@First (۹+۲۸+۱)سلام
که من" طومار نویس ترین در شیفت شب" هستم!؟
خواستم بگم الان سحره(بامداد)
پ.ن:ممنون بابت اینکه به یادم بودین و تگم کردینبرام ارزشمنده.
یادم بمونه منم‌تگ میکنم

[zeinab dehghani]

گر مرد رهی میان خون باید رفت
وز پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه در نه و هیچ مپرس
خود راه بگویدت که چون باید رفت
|عطار|
@M-Zngne سلام وقتتون بخیر
یکی از بچه هایِ قدیمیِ انجمن بهم گفت تگتون کنم و این شعر رو براتون کپی کنم و بگم:لیاقتِ اینو داری که برسی به هرچیزی که میخای...پس کم‌نخاه!
همین.
پ.ن:امیدوارم خوب و درست پیام رو رسونده باشم!
اوقات به کام.

[zeinab dehghani]

خب این هم از این
ساعت رو نگاه میکنم و به خودم میگم بگذر دیگه لنتی

[zeinab dehghani]

یکی دو روز دیگه سالِ ۱۴۰۰ تموم میشه!
تویِ این دو روزِ باقی مونده انتقامِ خودتون رو از ۱۴۰۰ بگیرین...
بگیرینننننننننننن انتقاممممممم رووووو..
هرجوری که خودتون میدونید!

[zeinab dehghani]

اگه جایی بوده که باید میخندیدین و نخندیدین؛یکم بخندین این دو روز رو.
اگه جایی بوده که دلتون میخاسته گریه کنین و گریه نکردین؛اگه هنوز دلتون اون گریه کردن رو میخاد،گریه کنین.
اگه جایی میخواستین برین و نتونستین برین؛اگه تویِ این دو روز میشه برین،برین.
اگه با کسی میخواسین حرف بزنین و نزدین؛اگه هنوزهست و میشه؛برین حرف بزنین.
اگه باید معذرت خواهی ایی میکردین و نکردین،اگه هنوزمیشه؛برین معذرت خواهی کنین.
اگه به کسی باید میگفتین تو ارزشمندی و نگفتین؛برین بگین..و بدونید گفتنش هیچوقت دیر نیست!
برین انجام بدین کارایی که انجام ندادین رو...
تا اونجایی که میتونید انتقامِ ۱۴۰۰ رو بگیرین...
تا اونجایی که میتونینننننن...
هرجاییش که نشد...هرجاییش که دیگه وقت تموم شده...دیگه فایده نداره..دیگه نمیشه...
اونجاهاروهم برگردین به خودتون بگین:فدایِ سرممم.
اره حرصش رو نخورین که انتقامتون هم شبیه انتقام نشد
مهم نیته...
مهمه اینه که به خودتون نشون بدین که براخودتون ارزش قائلین
خودتون رو اول به خودتون ثابت کنین...بعد خودبه خود به بقیه هم قابت میشین!

[zeinab dehghani]

این دو روز رو درکنارِ انتقام گرفتنون؛درستون روهم محکم بچسبین
تاقبل نشستن کنارِ سفره هفت سین(که انشالله برایِ همه رنگی باشه و دورتادورش آدمایِ عزیزِ زندگیشون باشه)
تکلیفتون رو باخودتون معلوم کنین.
بچه ها!
دستِ پر از ۱۴۰۰ بیاین بیرون.
هرکی دستِ خالی بره،چیزی رو از دست نداده ها
پ.ن:چیه!؟فکر کردین درگاهِ خدا و اهلِ بیته که دست خالی برگرده،ضررِ فجیع ناک کرده باشه!؟
نخیرم ک
هیچ ضرری نکرده..
فقط هیجانِ انتقام گرفتن رو ازدست میده
که خب این هم باز فدایِ سرش
برا سالِ بعد جبران میکنه
ولی بدونِ شوخی...
این دو روزتون رو باهربدی و ناراحتی و سختی و هلاکت و زلزله و سیل و بلایی،عالی بگذورونید
ارادت داریم

[zeinab dehghani]

اذان هم گفتن...
پس دیگه رسمن روزِمون شروع شد.
روزِ عالی ایی داشته باشین
فعلا

[AmirBarsam]

Sharllot پادگان داریم تا پادگان حالا سر به سر سینا هم میذارم وگرنه اونم زیاد راحتش نیست

[AmirBarsam]

zeinab dehghani زینب دهقانی چیست؟
موجودیست که روز ها بخواب پرداخته(انجمن نمیادش)و در شب ها به دنبال طعمه میگردد
پ.ن:مثل حیات وحش شبکه مستند شد

[AmirBarsam]

تو رو اون لحظه که دیدم به بهانه هام رسیدم
از تو تصویری کشیدم که اونو هیچ جا ندیدم
تو رو از نگات شناختم قصه از عشق تو ساختم
تو رو از خودت گرفتم با تو یک خاطره ساختم