|
شعردانه
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@F-Seif-0
ی چی میخام بگم میترسم دعوا کنه ی بنده خدایی
خب خب
پس ولش دعا میکنم یکی بیاد ک اخلاقش شبیه خودت باشه همو بکشین -
@F-Seif-0 اها پس تو هم میکنی از بقیه؟
yasin sheibak بحث اشپزی شوهرا بود؟!
ارع هدا قسمت کنه اقامون کد بانوعه
-
yasin sheibak کوفتههه
بگو ببینم چی میخاستی بگی -
وقتی من اشپزی بلد نیستم
باید تو بلد باشی
که گشنه نمونی
بمنچه ایش -
yasin sheibak بحث اشپزی شوهرا بود؟!
ارع هدا قسمت کنه اقامون کد بانوعه -
@F-Seif-0 هیچی بیخیالل میترسم بگم
-
yasin sheibak بفرما بگو نترس
-
@F-Seif-0 انقد ک ی بنده خدایی گند اخلاقه ولی ت نیسی
میترسم اون بکشتتتTragic Girl
ارع برا همین باید طرف اروم ریلکس باشه
وگرنه یا من اونو میکشم یا اون منو -
Tragic Girl
ارع برا همین باید طرف اروم ریلکس باشه
وگرنه یا من اونو میکشم یا اون منو@F-Seif-0
زندگی ب همین کشتنه هم دیگس -
@F-Seif-0 نه بحث این بودش که این بنده خدا از برادرشوهر کار کشیده بود گفتم بهش شام بده میگه دیشب شام درست کرده به منم داده
yasin sheibak بسیااار کار عالیی انجام داده دستشم درد نکنه به این میگن زن زندگی
-
@F-Seif-0 نه میترسم از تو!
yasin sheibak بمیر دیگه کنجکاو شدم
پیوی بگو -
ولی من امشب قرار بود براخودم پارتی بگیرم
معدم یاری نمیکنه وگرنه یخچال رو خالی میکردما -
تو فکرم بودی ک یهو پیدات شد:|
-
تو فکرم بودی ک یهو پیدات شد:|
Tragic Girl من؟! :|
-
Tragic Girl من؟! :|
@F-Seif-0 ن بابا
یکی همسایه هارو میگم -
@F-Seif-0 ن بابا
یکی همسایه هارو میگمTragic Girl هاا
-
لحظه‌ای نادر است آن‌گاه که
دستِ معشوق در دستان‌مان غنوده
وقتی خسته از شتاب و خیرگیِ ساعات پرملالِ طولانی
چشمان‌مان، چشمانِ دیگری را به روشنی می‌خوانَد
وقتی گوشِ به دنیا ناشنوای‌مان
با آوایِ نوایی عاشقانه نوازش می‌شود
تیری بر نقطه‌ای از سینه‌مان می‌نشیند
و نبض گمشده‌ی احساس، تپیدنی دوباره می‌آغازد؛
چشم‌ها می‌آسایند و قلب آرام می‌گیرد،
و آنچه می‌خواهیم، می‌گوییم و می‌دانیم چه می‌خواهیم.
در این لحظه نادر آدمی از گردش زندگی‌اش آگاه می‌شود. -
اوکی بای
-
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من لر به غیرت شدم، باید این کل رو بندازم، و ببرم
پیامتو اماده کن
مژگان هم داور@zahra-forouzanfar در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Infinitie-A در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
ولی من لر به غیرت شدم، باید این کل رو بندازم، و ببرم
پیامتو اماده کن
مژگان هم داورداری کاری میکنی واقعنی برم
