هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
گلی بی تو همه، با من بدن
یه سر بهم بزن، کی همرنگته؟
بی تو پر غمه گل خونمون
برگرد بمون، دلم تنگته
مگه میشه تو رو یادم بره؟
این آدم گره به چشمات زده...
دلی رو که بهت دادم بره
به دادم برس که حالم بده -
ZDM سلام ابجی زهرا خوبی
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۱ آخرین ویرایش توسط انجام شدهFarideh Khangah
عه سلام چطوری تو؟(:
نمیدونم حقیقتا خنثی م -
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
موزیک تنها دلداری منه
11228 -
موزیک تنها دلداری منه
11228نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهsina bigdeli میدونی خار که میگن چیز بدی نی کارش محافظت از گله
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با تو انگار خدا هست هوا هست تو نیستی همه چی نیستو شدم من به شما وصل
-
sina bigdeli میدونی خار که میگن چیز بدی نی کارش محافظت از گله
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۵ آخرین ویرایش توسط انجام شدهsina bigdeli اما خب بازم خاره میفهمی خار
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فاز غروب جمعه دارم...
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۷ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
فشار اومد به گردنم........
..
.....
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
بارون اومد و یادم داد تو زورت بیشتره ممکنه هردفعه اونطوری که میخواسی پیش نره خاطره هام داره خوابو میگیره ازم
دوری و من دیگه ته دنیام قلبت دیگه نوک قله قافه
-
Gharibe Gomnam وای شبیه این فیلما شد
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده@GHAZAL-DALVAND
از این خاطره ها زیاد دارم
یه بار یکی اشتباهی به داییم زنگ زده بود ما همه خونه مادربزرگم جمع بودیم
یهو دیدیم داییم دستشو گذاشته رو بینیش که یعنی هیس
همه تعجب کردیم دیدیم گوشیو گذاشته رو بلندگو
یه خانمه زنگ زده بود به گوشیش اشتباهی زنگ زده بود ولی داییم میگفت بله بفرمایید و...
اشکمون در اومده بود نیم ساعت داشت باهاش حرف میزد بعد گفت که من فلانی نیستم
حالا من خودمم میدونستم کارش درست من اکثرا به ۱۱۰ و ۱۱۵ و اینا زنگ میزدممم به راه راست هدایت شدم
ولی اینا نه -
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
تنها دعام اینه که بمونی برام با حرفات و صدات روحو نوازش میکنی
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۵۹ آخرین ویرایش توسط انجام شده
@m-hmt
هوم البته همچین چیز مهمیم نیست:| -
@GHAZAL-DALVAND
از این خاطره ها زیاد دارم
یه بار یکی اشتباهی به داییم زنگ زده بود ما همه خونه مادربزرگم جمع بودیم
یهو دیدیم داییم دستشو گذاشته رو بینیش که یعنی هیس
همه تعجب کردیم دیدیم گوشیو گذاشته رو بلندگو
یه خانمه زنگ زده بود به گوشیش اشتباهی زنگ زده بود ولی داییم میگفت بله بفرمایید و...
اشکمون در اومده بود نیم ساعت داشت باهاش حرف میزد بعد گفت که من فلانی نیستم
حالا من خودمم میدونستم کارش درست من اکثرا به ۱۱۰ و ۱۱۵ و اینا زنگ میزدممم به راه راست هدایت شدم
ولی اینا نهنوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شدهGharibe Gomnam
وای چقدر خوبین شما
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۰ آخرین ویرایش توسط انجام شده
چشات دنیامه هر صب تا همه دنیامو بازش میکنی
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
اینجوری نکن با من هی دوری نکن با من این شوخی خوبی نیس من بی تو میمیرم واقعا
اینجوری نرو سخته چرا قلب تو بیرحمه؟!کی غیر تو و قلبش این حال منو میفهمه؟! -
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خامش میکنی
-
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۱ آخرین ویرایش توسط انجام شده
حالمو ببین؛ بیا سراغمو بگیر
واسه یه بار جامون عوض… تو جلو راهمو بگیر!
تو که نبودی ببینی؛ توی این شبا چقدر تنگه دلم… -
Gharibe Gomnam
وای چقدر خوبین شما
نوشتهشده در ۲۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۲ آخرین ویرایش توسط انجام شده@GHAZAL-DALVAND
قربون شما چاکریم
اگر بخوام خاطره و اینا تعریف بکنم خیلی زیادن کلا کسی هم نباشه من خودم واسه خودم خاطره میسازم
انقدر دوستامو اذیت میکنم
مادرم یه بار کارم داشت
بعد من با یه لحنی گفتم
جااااانممممم؟
یه اخمی کرد حالا مگه من کوتاه میام؟