هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Ali-Valicheki
جواب من رو جوری دادی، که از روند حرف خودت دور شد...
پس تو به مسیر توجه میکنی... و ازش لذت میبری.
خب... حالا بیا فرض کنیم به مقصد نرسیدیم.
به هر دلیلی!
مهم نیست... ولی به مقصد نرسیدیم.
ولی ما از مسیر لذت بردیم... از سفرمون راضیایم...
آره شاید میخواستیم به یه مقصدی برسیم و نرسیم و جای دیگهای اتراق کردیم. ولی... فقط همین اهمیت داره که از خودمون راضیایم...
علی، تلاشت رو بکن همیشه. جوری تلاشت رو بکن، که حتی اگه نهایت راه به مقصد نرسیدی، از خودت راضی باشی.
آخرش برگردی بگی:«نشد. ولی من تمام تلاشمو کردم...»
و با یا غرور خاصی بری و ادامه بدی.
من یه بار یه سیزدهی گرفتم، که از خیلی از بیستایی که گرفته بودم برام لذتبخشتر تموم شد.
سیزده نمرهٔ کمی بود. درسته... من هدفمم بیست بود. شاگرد اول کلاس بودم... ولی سیزده شدم. اما برگهمو که گرفته بودم، از خودم راضی بودم... و همین رضایتِ خیلی طعم لذیذی داره...
همیشه جوری تلاش کن که اگه نتیجه چیزی که میخواستی نشد، از خودت راضی باشی. -
سلام دوستان کسی میدونه که میشه گوشی برد داخل آزمون سنجش؟
منظور تو جیبمون باشه
والاذموقع برگشت من اسنپ نگیرم باید کلی مسیر برم وایسام تاکسی:(((Punisher میشه ببرین
برا ماک میزارن
حالا بستگی ب حوزه هم داره
شما ببرین فوقش گیر دادن خب میدین دست مراقبا
بعد اتمام ازمون بهتون میدن -
یدفعه نهایی
یدفعه کنکور
یدفعه آزمون
یدفعه رفع اشکال
یدفعه جمع بندی
به والله از مامانم پیگیر تری -
سلام دوستان کسی میدونه که میشه گوشی برد داخل آزمون سنجش؟
منظور تو جیبمون باشه
والاذموقع برگشت من اسنپ نگیرم باید کلی مسیر برم وایسام تاکسی:(((Punisher
ما رفتیم اونجا، گوشی رو قبل ورود تحویل دادیم و رفتیم داخل. -
@Ali-Valicheki
موفق باشی... -
سلام دوستان کسی میدونه که میشه گوشی برد داخل آزمون سنجش؟
منظور تو جیبمون باشه
والاذموقع برگشت من اسنپ نگیرم باید کلی مسیر برم وایسام تاکسی:((( -
@danial-hosseiny
Tragic Girl
@ali-valicheki
مرسی ممنون:)) -
سلام بچه ها
امیدوارم خوب باشید و خوب بمونید
فقط نتونستم از تک تکتون خداحافظی کنم
ببخشید
اگر شرایطم دوباره جور شد حتما حتما بر میگردم پیشتون
امیدوارم زودتر این شرایط فراهم بشه
از تویی که خیلی دوست دارم و نتونستم یه دل سیر ازت خدا حافظی کنم بیشتر معذرت میخوام
شرمندتم بی نهایت
مراقب حال دلت باش که حال من بنده به احوالت
مراقب خودت باش بهترین من
دلم برات تنگ میشه بی حد و اندازه
حلالم کن خیلی اذیتت کردم گاهی تحمل اخلاق من سخت میشه ولی تو خیلی صبوری کردی️
️
دلم برای دعوا کردن باهات تنگ میشه
بازم میگم شرمندتم
خیلی مراقب خودت باش
امید دارم به روز دیدار پس نمیگم خداحافظ
به امید دیدارت آرامش نفس -
چیقیلی چیقیلی دو چای قوی
آقای اکبری باورم نمیشه واسه اینو خوندنت دلم تنگ شده باشه
.
.
.
کوچولو کوچولو پاشو چای دم کن(بخشی از یه شعر مثل یه توپ دارم) -
@Ali-Valicheki در
شعردانه
گفته است:
طولانیه...ولی قشنگه
از کنارش رد نشید....بخونیدش=)))
.
آسمان مثل ماست دلگیرست
به گمانم تگرگ می آید
راستش را بگویم این شبها
از جهان بوی مرگ می آیدبوی مرگ کسی که در دل جنگ
وقت جنگیدنش بهانه نداشت
مردِ تنهای خستهای که شبی
گریه بسیار داشت، شانه نداشتبه گلو بغض و دیده پر اشک است
بسته اما هنوز هم دهنم
چون لباس گشادِ موروثی
زندگی، زار میزند به تنمبخت با هر که یار شد اما
هیچ دم پیش من نمیاید
مرگ را، مرگ را صدا بزنید
که به ما زیستن نمیایدپیش آیینه، با خودم گفتم:
باز امسال خستهتر شدهای...
چین به پیشانیت نشسته، ببین
مرد شاعر، شکسته تر شدهای...شادمانی، قطار در سفر است
دائما از تو دور خواهد شد
پا به سن میگذاری و کم کم
آرزویت به گور خواهد شد...زندگی سیر مضحکی دارد،
همهاش پای توست، میفهمی؟
باعث خندههای امروزت،
غم فردای توست، میفهمی؟عشق در بند واقعیتها
به گمانم اسیر خواهد شد
گوشهای، از تو دور، محبوبت
آخر قصه پیر خواهد شدهر که درگیر عشق شد، حتما
از خوشی بی نصیب میماند
تو که دیوانهاش شدی آخر
می روی و رقیب می ماند...زندگی اینچنین اگر باشد
اینهمه دردسر نمیارزد
شبِ یلدا کشیدن اینگونه
به امید سحر، نمیارزدهمه گفتند هی بخند بخند...
زندگی لایق تبسّم نیست
بگذارید در خودم باشم
عشق، دیوانگان، توهم نیست...در خودم غرق میشوم هر روز
خانهام را که سیل شک برداشت
یک نفر در من آن طرف از عشق
گرم شد، سرد شد، ترک برداشت...یک نفر در من است، بی سر و پا
کولیِ خستهای که غمگین است.
یک نفر در من است، آشفته
سینهاش از گلایه سنگین است(:آرزوهای مرده را تنها
گوشهای خاک میکند... اما...
مینویسد به گریه، محبوبم
من تو را ... پاک میکند اما ...باید از این به بعد، بر دوشش
اینهمه درد را کجا ببرد؟
با غرورِ شکستهاش باید
دل این مرد را کجا ببرد...خسته از خود، ملول از دنیا
قدمی توی برف خواهم زد
برف گفتم، تو آمدی یادم
بعد از این با تو حرف خواهم زد ...آی محبوب من، سلام، منم
بغض پنهان پشت لبخندت
داغِ در سینه و لبِ خاموش
منم آری، منم، دماوندت ...آنکه دیوانه وار دل به تو بست
سر به راهت، شناختی یا نه؟
شاعر عاشقانههات، منم
اشتباهت، شناختی یا نه؟شمس با مولوی چهها میکرد؟
قلبِ ما هم شهود کرد تو را
به خودم گفتم این سیه گیسو
چقدر هم حسود کرد تو را...گرچه در پستی و بلندی عشق
هر کسی ممکن است قد بکشد
درد عشق تو را ولی باید
یک نفر آدم بلد بکشدهمه مستند؛ شرط میبندم
آنکه چشمش فساد کرده تویی
آنکه بازار قند را از دم
خندههایش کساد کرده تویی...آنچه صیاد را پشیمان کرد
چشم یار است، چشم آهو نیست
این سیاه پر از پریشانی
روزگار من است، گیسو نیستدل ببندیم و هی بهم نرسیم
زندگی شیوهای خودآزاریست
عشق من، خنده نیست بر لبهام
جای یک زخم کهنهی کاریستگفتم این چشمها ولی روزی
با نگاهی قیام خواهد کرد
باز معشوقهای که مختار است
صحبت از انتقام خواهد کردجز همینکه کنار هم باشیم
هیچچیز آنقدر ضروری نیست
حق ما هر چه باشد از این عشق
اینهمه دوری و صبوری نیست...تو در آغوش من بیا، اصلاً
سوختن در جهنّمش با من...
بین ما هر چه اتفاق افتاد
خوشیاش مال تو، غمش با من...عشق زیبای من، چه باید کرد؟
آخر قصّه زشت بود، نبود؟
این جداییِ بعد از آنهمه عشق
بازی سرنوشت بود، نبود؟خسته از این مصاف میبینم
ملک مرگ را که لنگ من است
باز در ساحلت، همان اطراف
آنکه جان میدهد نهنگ من است ...بی تو من کله شق و مغرورم
از کنارم سرنگ را بردار...
شعر تنها سلاح عشاقست
نازنینم تفنگ را بردار..زنده میخواهیم، تو هم باید
دور دیوانهات قفس بکشی
باید این شعر تلخ غمگین را
بس کنم، تا کمی نفس بکشی...بگذریم ای عزیز از گلهها...
گفته بودی که شعر مطلوب است
هر چه گفتم تو هم ندیده بگیر
فکر کن حال و روز من خوب است.خستهای مثل من، قبول اما
شعر باید که راه حل باشد
باقیِ داستان مان شاید
بهتر این است که غزل باشدبیقراریم، در جنون توییم
گریهدار ایم، سووشون توییمسخت با ما کنار میآیی
طالع نحس بدشگون توییمدل به دستت خطاب کرد: کِهای؟
گفت: آلودگان به خون توییماز تو کندن به ما نمیآید
همچنان گرم بیستون توییمگه به شوق و گهی به غم ما را
مینوازی و ارغنون توییم...لالهای، آنچنان که از داغت
چون هلالیم و واژگونِ توییمبا توییم و کسی نمیداند
راز ناگفته در درون توییمنامهام را نخوانده میدانی
یک کلاماست؛ ما بدونِ توییم#شعر :سجاد شهیدی
علی آقا واقعا شعر خوبی بود بسی لذت بردم
دمه شاعرش گرم که کلی انرژی و حال گذاشته پاش.
-
ویرژینی دپانت یه جا میگه: “یک روز صبح بیدار میشوی و میفهمی که در سکوت و بی اختیار، به فرد دیگری تبدیل شده ای” عمیقا میفهمم از چی صحبت میکنه.
》اُرنج اِلف 《
-
ولی درکل هیچوقت توی یه زندگی رو سرهم دیگه منت نزارید
نه اون مرده به زنش بگه که اط صبح تا غروب جون میکنم تو چه غلطی میکنی؟
نه اون زنه به مردش بگه که من از صبح تا شب بچه هارو نگه میدارم و...
کار هردو قابل ارزش و احترامه
تازه خانمایی هستن که هم کار میکنن هم خانه داری
درهرصورت
کار هردو قابل ارزش و احترامه
هیچوقت توی یه زندگی حق نداری بگی دارم واسه کی میکنم واسه تو دیگه
هیچوقت حق نداری تو زندگی منت بزاری -
اینجا شیرازی داریم
چرا بازار خلیج فارستون انقد دوره
چرا اینجا انقد گرمه
چرا همه چی انقد گرونه@m-hmt
داریم
چون زمین نداشتن دور ساختنش
چون تابستونه
چون همه جای ایران گرونه