هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Fargol-Sh
-
ZDM سلاممم تولدتون مبارک مشاور جان
-
fateme.shafeie فارغ التحصیلان آلاءreplied to z Gheibi on ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ۵:۱۸ آخرین ویرایش توسط انجام شده
-
ZDM تولدت مبارک عزیزم انشالله همیشه سلامت وشاد باشید و به آرزو های قشنگت برسی
-
کله صبح ی دل درد بشدت شدید رو مخمه
تازه ازمونم هس -
دارم میمیرم از خستگیییی
ولی خدایا شکرت(:
امشب رو دوست داشتم.. -
اممم برا نوشتن این پست مردد بودم...
میخواستم تو روز تولدم بنویسمش اما دیدم اون روز خ نزدیک ب کنکوره:|️
خب چند روز دیگه 18 سالم تموم میشه و وارد 19 اُمین سال زندگیم میشم
18سالگی واقعا عجیب بود برام
ب معنی واقعی کلمه بحران بود
کلی اتفاق عجیب غریب اوفتاد برام
با اولین شکست جدی زندگیم مواجه شدم
خیلی چیزا یاد گرفتم...خیلییی چیزا
آدمای دورمو بهتر شناختم
معنی واقعی تلاش کردنو فهمیدم ک چیه
و در کل انگار این ی سال قدِ چند سال بزرگتر شدم(:
دوسداشتم ب همین بهونه ی سری از دوستامو تگ کنم
و ازشون تشکر کنم ک کنارم بودن(:
مست ۲۳۸.mp4
m.hmt خودت میدونی دیگه ک چقد لازممی(:
از ته قلبم امیدوارم خوشبخت ترین باشیو این مدتِ باقی مونده ب مراسمت و خودِ مراسمت ب بهترین نحو ممکن پیش بره
و بعدشم زود تر نی نی دار شی من خاله شم بیام بهشون فحش یاد بدم
خدایی مبی اولین کلمه ای ک باید یادشون بدی اینه ک بگن خاله
Dr-eam ...نمیدونم چرا هر وقت میخوام شمارو تگ کنم خنده م میگیره...خب جدی باش زهرا
ازتون ممنونم ک وقتی هیچ کس نبود شما بودین
وقتی هیچ کس درکم نکرد شما درک کردین
وقتی همه زدن تو ذوقم شما نزدین
وقتی شکست خوردم ترغیبم کردین ک ی بار دیگه تلاش کنم واسه ش
همیشه چرت و پرتامو شنیدین و دممم نزدین
شبایی ک میترسیدم آرومم کردین
بقیه ش دیگه باشه آهنگ ی مکث
خانومِ_دوست_داشتنی
نرگسِ عزیزم(((:
باکلاسِ مهربون
میتونم بگم آشنا شدن با تو یکی از بهتریـــــن اتفاقایی بود ک توی این سال زندگیم برام اوفتاد
و واقعا فهمیدم و بهم ثابت شد ک صمیمیت اصلا ب زمان نیست
ی آدم میتونه توی کمتر از چند ماه جوری تو دل آدم جا بگیره
ک وقتی نگا میکنی با خودت فک کنی چندیــــن ساله ک با این آدم رفیقی ((((:
ازت ممنونم ک تو این شرایط سخت و حساس کنارمی و هُلم میدی رو ب جلو و نمیذاری ک متوقف شم
تو اوج ببینمت رفیق
Hoorieh sh
دوستای واقعی کسایین ک ممکنه ی مدت هم از هم دور باشن
اما وقتی بازم پیش هم برمیگردن مثه همون سابق با هم گرم صمیمین
دلم برات تنگ شده حقیقتا)):
ولی خب چیز زیادی دیگه نمونده، تابستون شهرو ب آتیش میکشیم
مرسی ک خیلی جاها تو خیلی از جمعا پشتم بودی و
حمایتم کردی و نذاشتی بهم زور بگن((:
امیدوارم ک از کنکور نتیجه ی دلخواهت رو بگیری و همیشه خوشحال باشی
@دختر-بهار
تو = کلــــــي حس خوب و آرامش
انقدر از وجودت، حرف زدنت و ب طور کلی خودت وایب خوبی میگیرم ک
دوسدارم حرف زدن رو هی کشش بدم ک 24 ساعت روز باهات حرف بزنم
کسی ک با ((خوبین؟!)) گفتنات حتی اگه خوب هم نبودم خوب میشدم
کسی ک ثابت کرد برام ی آدم چقدر میتونه قوی باشه
میدونم و مطمعنم ک موفق میشی زهرا
ینی بایـــد بشی
خودت ک در جریانی..
کلی انرژی مثبت از طرف من ب سمتت
ramses kabir
نمیدونم اوایل چ فعل و انفعالاتی تو ذهنم ب وجود میومد ک فک میکردم تو حاجی هستی
از تو هم متشکرم پسر((:
بخاطر اینکه بعضی اوقات ک بدعنق و بی حوصله بودم ب غرغرام گوش کردی
و بخاطر اینکه برام از نوازندگیای قشنگت فرستادی
امیدوارم همیشه موفق و شاد و سالم ببینمت حاج ممد
.
.
و خب تولـــــــــــدم مبارک همه تون باشه
بمونین برام
این گلبا لینکن بزنین روشون تا باز شه️ -
@Fargol-Sh دفاع همه جانبه
-
فردی در ترافیک جلوی ما بپیچد:«احمق»
ما که جلوی دیگران میپیچیم:«زرنگ»کسی جواب تلفن ما را ندهد:«بیمعرفت»
ما که جواب ندهیم:«گرفتار»فرد بلندتر از ما:«دراز»
کوتاهتر از ما:«کوتوله»همکار جزئینگر:«ایرادگیر و وسواسی»
ما جزئینگرتر باشیم:«دقیق»فردی لیوان آب ما را چپه کرد:«کور»
پای ما به لیوان دیگری خورد:«شعور ندارد؛لیوان را سر راه قرار داده است»دنیای قضاوتها یعنی:تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزشهای خودمان...:))
-
Punisher خواهش میکنم
-
fateme.shafeie فارغ التحصیلان آلاءreplied to m.hmt on ۲۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۹:۴۴ آخرین ویرایش توسط انجام شده
m.hmt
داریم
چون زمین نداشتن دور ساختنش
چون تابستونه
چون همه جای ایران گرونه -
ولی درکل هیچوقت توی یه زندگی رو سرهم دیگه منت نزارید
نه اون مرده به زنش بگه که اط صبح تا غروب جون میکنم تو چه غلطی میکنی؟
نه اون زنه به مردش بگه که من از صبح تا شب بچه هارو نگه میدارم و...
کار هردو قابل ارزش و احترامه
تازه خانمایی هستن که هم کار میکنن هم خانه داری
درهرصورت
کار هردو قابل ارزش و احترامه
هیچوقت توی یه زندگی حق نداری بگی دارم واسه کی میکنم واسه تو دیگه
هیچوقت حق نداری تو زندگی منت بزاری -
ویرژینی دپانت یه جا میگه: “یک روز صبح بیدار میشوی و میفهمی که در سکوت و بی اختیار، به فرد دیگری تبدیل شده ای” عمیقا میفهمم از چی صحبت میکنه.
》اُرنج اِلف 《
-
@Ali-Valicheki در شعردانه گفته است:
طولانیه...ولی قشنگه
از کنارش رد نشید....بخونیدش=)))
.
آسمان مثل ماست دلگیرست
به گمانم تگرگ می آید
راستش را بگویم این شبها
از جهان بوی مرگ می آیدبوی مرگ کسی که در دل جنگ
وقت جنگیدنش بهانه نداشت
مردِ تنهای خستهای که شبی
گریه بسیار داشت، شانه نداشتبه گلو بغض و دیده پر اشک است
بسته اما هنوز هم دهنم
چون لباس گشادِ موروثی
زندگی، زار میزند به تنمبخت با هر که یار شد اما
هیچ دم پیش من نمیاید
مرگ را، مرگ را صدا بزنید
که به ما زیستن نمیایدپیش آیینه، با خودم گفتم:
باز امسال خستهتر شدهای...
چین به پیشانیت نشسته، ببین
مرد شاعر، شکسته تر شدهای...شادمانی، قطار در سفر است
دائما از تو دور خواهد شد
پا به سن میگذاری و کم کم
آرزویت به گور خواهد شد...زندگی سیر مضحکی دارد،
همهاش پای توست، میفهمی؟
باعث خندههای امروزت،
غم فردای توست، میفهمی؟عشق در بند واقعیتها
به گمانم اسیر خواهد شد
گوشهای، از تو دور، محبوبت
آخر قصه پیر خواهد شدهر که درگیر عشق شد، حتما
از خوشی بی نصیب میماند
تو که دیوانهاش شدی آخر
می روی و رقیب می ماند...زندگی اینچنین اگر باشد
اینهمه دردسر نمیارزد
شبِ یلدا کشیدن اینگونه
به امید سحر، نمیارزدهمه گفتند هی بخند بخند...
زندگی لایق تبسّم نیست
بگذارید در خودم باشم
عشق، دیوانگان، توهم نیست...در خودم غرق میشوم هر روز
خانهام را که سیل شک برداشت
یک نفر در من آن طرف از عشق
گرم شد، سرد شد، ترک برداشت...یک نفر در من است، بی سر و پا
کولیِ خستهای که غمگین است.
یک نفر در من است، آشفته
سینهاش از گلایه سنگین است(:آرزوهای مرده را تنها
گوشهای خاک میکند... اما...
مینویسد به گریه، محبوبم
من تو را ... پاک میکند اما ...باید از این به بعد، بر دوشش
اینهمه درد را کجا ببرد؟
با غرورِ شکستهاش باید
دل این مرد را کجا ببرد...خسته از خود، ملول از دنیا
قدمی توی برف خواهم زد
برف گفتم، تو آمدی یادم
بعد از این با تو حرف خواهم زد ...آی محبوب من، سلام، منم
بغض پنهان پشت لبخندت
داغِ در سینه و لبِ خاموش
منم آری، منم، دماوندت ...آنکه دیوانه وار دل به تو بست
سر به راهت، شناختی یا نه؟
شاعر عاشقانههات، منم
اشتباهت، شناختی یا نه؟شمس با مولوی چهها میکرد؟
قلبِ ما هم شهود کرد تو را
به خودم گفتم این سیه گیسو
چقدر هم حسود کرد تو را...گرچه در پستی و بلندی عشق
هر کسی ممکن است قد بکشد
درد عشق تو را ولی باید
یک نفر آدم بلد بکشدهمه مستند؛ شرط میبندم
آنکه چشمش فساد کرده تویی
آنکه بازار قند را از دم
خندههایش کساد کرده تویی...آنچه صیاد را پشیمان کرد
چشم یار است، چشم آهو نیست
این سیاه پر از پریشانی
روزگار من است، گیسو نیستدل ببندیم و هی بهم نرسیم
زندگی شیوهای خودآزاریست
عشق من، خنده نیست بر لبهام
جای یک زخم کهنهی کاریستگفتم این چشمها ولی روزی
با نگاهی قیام خواهد کرد
باز معشوقهای که مختار است
صحبت از انتقام خواهد کردجز همینکه کنار هم باشیم
هیچچیز آنقدر ضروری نیست
حق ما هر چه باشد از این عشق
اینهمه دوری و صبوری نیست...تو در آغوش من بیا، اصلاً
سوختن در جهنّمش با من...
بین ما هر چه اتفاق افتاد
خوشیاش مال تو، غمش با من...عشق زیبای من، چه باید کرد؟
آخر قصّه زشت بود، نبود؟
این جداییِ بعد از آنهمه عشق
بازی سرنوشت بود، نبود؟خسته از این مصاف میبینم
ملک مرگ را که لنگ من است
باز در ساحلت، همان اطراف
آنکه جان میدهد نهنگ من است ...بی تو من کله شق و مغرورم
از کنارم سرنگ را بردار...
شعر تنها سلاح عشاقست
نازنینم تفنگ را بردار..زنده میخواهیم، تو هم باید
دور دیوانهات قفس بکشی
باید این شعر تلخ غمگین را
بس کنم، تا کمی نفس بکشی...بگذریم ای عزیز از گلهها...
گفته بودی که شعر مطلوب است
هر چه گفتم تو هم ندیده بگیر
فکر کن حال و روز من خوب است.خستهای مثل من، قبول اما
شعر باید که راه حل باشد
باقیِ داستان مان شاید
بهتر این است که غزل باشدبیقراریم، در جنون توییم
گریهدار ایم، سووشون توییمسخت با ما کنار میآیی
طالع نحس بدشگون توییمدل به دستت خطاب کرد: کِهای؟
گفت: آلودگان به خون توییماز تو کندن به ما نمیآید
همچنان گرم بیستون توییمگه به شوق و گهی به غم ما را
مینوازی و ارغنون توییم...لالهای، آنچنان که از داغت
چون هلالیم و واژگونِ توییمبا توییم و کسی نمیداند
راز ناگفته در درون توییمنامهام را نخوانده میدانی
یک کلاماست؛ ما بدونِ توییم#شعر :سجاد شهیدی
علی آقا واقعا شعر خوبی بود بسی لذت بردم
دمه شاعرش گرم که کلی انرژی و حال گذاشته پاش.
-
سلام بچه ها
امیدوارم خوب باشید و خوب بمونید
فقط نتونستم از تک تکتون خداحافظی کنم
ببخشید
اگر شرایطم دوباره جور شد حتما حتما بر میگردم پیشتون
امیدوارم زودتر این شرایط فراهم بشه
از تویی که خیلی دوست دارم و نتونستم یه دل سیر ازت خدا حافظی کنم بیشتر معذرت میخوام
شرمندتم بی نهایت
مراقب حال دلت باش که حال من بنده به احوالت
مراقب خودت باش بهترین من
دلم برات تنگ میشه بی حد و اندازه
حلالم کن خیلی اذیتت کردم گاهی تحمل اخلاق من سخت میشه ولی تو خیلی صبوری کردی️️
دلم برای دعوا کردن باهات تنگ میشه
بازم میگم شرمندتم
خیلی مراقب خودت باش
امید دارم به روز دیدار پس نمیگم خداحافظ
به امید دیدارت آرامش نفس -
چیقیلی چیقیلی دو چای قوی
آقای اکبری باورم نمیشه واسه اینو خوندنت دلم تنگ شده باشه
.
.
.
کوچولو کوچولو پاشو چای دم کن(بخشی از یه شعر مثل یه توپ دارم) -
danial hosseiny
Tragic Girl
@ali-valicheki
مرسی ممنون:)) -
@Ali-Valicheki
موفق باشی...
پست 630698 از 1000113