هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@farzam-yousefi مفید باشه استرس چیزی نداری گل!
-
@farzam-yousefi مفید باشه استرس چیزی نداری گل!
-
@سجاد-ذوالفقاری در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@Saghi-Mortazavi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
نه دیگه میگم گیراییت از مشکینم پایین تره میگی نه
اونو باید یه سره توضیح میدادم اینجا بعد هر پیام نفس میگیرم انرژیم برمیگردهاسم اون اسمشو نیار رو به من نیار
خب نه قطعه قطعه توضیح بده اوکیهخط اول درکش خیلی سخ بود
جهت پیچوندن: قطعه قطعه موضوع نصفه میمونه -
@farzam-yousefi عزیزی من ک کاری نمیکنم ولی خب از من میشنوی تو ذهنت از کنکور نه غول بساز نه بزار بقیه بسازن، به قول مریم خانوم اینم یک ازمونه مثل بقیه ازمون ها،کنکور بخشی از زندگی ماست نه همۀ زندگی ما
-
@mitra-ism-rahmani
اره ،خیلی وقتا داشتم اتفاقا زیادم پذیرفته نمیشه
ولی نمیتونم بگم کامل بهش رسیدم
مثلا من از بیان یه سری حرفا بدم میاد و یا انجام یسری رفتارا مثل نظر دادن بیجا یا لینکه میگن رکن ولی در عین حال بی ادبیه ،اونارو خودم ندارم، کسیم در مقابلم انجام بده واکنش نشون میدم اینم اگه تا حد زیادیش باشه ،بعضی چیزارو فقط ایگنور میکنم
کامل نمیتونم بگم خب میدونی ،بعضیاش گفتنی نیست و بعضیاش نباید گفت -
@farzam-yousefi عزیزی من ک کاری نمیکنم ولی خب از من میشنوی تو ذهنت از کنکور نه غول بساز نه بزار بقیه بسازن، به قول مریم خانوم اینم یک ازمونه مثل بقیه ازمون ها،کنکور بخشی از زندگی ماست نه همۀ زندگی ما
-
@حمید-صباحی نسبت ب سالای قبل همهی درسا ساده بود
جز شیمی ک اونم ص اولش خیلی راحت بود
ولی من سر کنکور حالم بد ششد و نیم ساعت سر دفترچه دو بودم دسشویی
خون دماغ شدم و ریفلاکس
دیگه هرچی خودش بخواد همون میشه...
راضی بودی؟؟mahsaaa rezaeee
راستش عمومیا بد نبود ولی زیست نتونستم خوب بزنم چون که من فصل ۴ و ۳ دوازدهم رو حذف کرده بودم و فصل ۷ و ۸ دوازدهم هم نتونسته بودم بخونم به خاطر همین زیست برام مشکل ساز شد در رابطه با فیزیک خوب خونده بودم ولی فرمول های یازدهم رو یادم رفته بود نتونستم بزنم شیمی هم که گفتین طبق روال سخت بود
کلا سوالا یکم چالشی شده بود از مشتق فقط یدونه داده بودن هر سال ۳یا دو تا میدادن
هندسه مربوط به قسمت تالس و تشابه هر سال حداقل سه تا میدادن اما اینسال یدونه داده بودن که در نهایت نتونستم حتی به پاسخش برسم با اینکه کار کرده بودم
عربی تو ترجمه بین دو گزینه واقعا گیر میکرد آدم و یدونه هم سوال قواعد مربوط به اسم مکان بود که نتونستم جواب بدم چون به نظرم حداقل دو تا گزینه نداشت دینی هم مثلا از درس ۶ به بعد دوازدهم نداده بودن -
@yasin-sheibak
تو ذهن من این کد نوشته شده
کنکور همه زندگی ماست نه بخشی از زندگی ما
باید درستش کنم@farzam-yousefi اشتباه برو کارخونه بگو کامپیوتر بزنن این خطارو پاک کنن،
به منم خانواده میگه بخون که قبول شی بخون که فلان شی و... -
@yasin-sheibak
تو ذهن من این کد نوشته شده
کنکور همه زندگی ماست نه بخشی از زندگی ما
باید درستش کنم -
@mitra-ism-rahmani من این یک مورد رو درک میکنم خداروشکر
-
@farzam-yousefi در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-Andiravan
دارم از تایمم استفاده مفید میم
خداکنه به نتیجه برسمحتما حتما
غیر از درس خوندن نگه داشتن روحیه و اعتماد به نفس و دوری از انرژی منفی خیلی مهمه -
@farzam-yousefi اشتباه برو کارخونه بگو کامپیوتر بزنن این خطارو پاک کنن،
به منم خانواده میگه بخون که قبول شی بخون که فلان شی و... -
@sania-Andiravan چنان حجم عظیمی از جزوه نویسی به سمتت نازل بشه تو دانشگاه، که تا عمر داشته باشی دلت بخواد برگردی کنکور بدی
maryam111 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@sania-Andiravan چنان حجم عظیمی از جزوه نویسی به سمتت نازل بشه تو دانشگاه، که تا عمر داشته باشی دلت بخواد برگردی کنکور بدی
نه کنکور نههههه
مسئول جزوه میشم تو دانشگاه -
@Infinitie-A خب اینم یه درگیری دیگمم هست . سازش یا قاطعیت ؟ اینو خیلی ها بهم گفتن که باید حد وسط و میانه رو باشم یه جاهایی سازشم مهمه یه جاهایی قاطعیت باید خرج بدم ولی واقعا گاها نمیدونم باید کدومو انجام بدم
اره درسته جدیدا بیشتر سازش میکنم انگار راحتتره
ولی یه مدتیه که رسیدم و با خودم میگم که باید یه اصولی داشته باشم که آسمون به زمین هم برسه زیرش نزنم که میشه همون خط قرمزا
حالا یه دوره ای هم مال 15 سالگیم خیلی قاطع بودم که میشد خشک مذهبی یا تعصب /:@mitra-ism-rahmani اگه من درست فهمیده باشم، با توجه به شناختی که ازت دارم
جواب این سوالت با سوال قبلیت یکیه
از دید من البته
جوابشم یچیزه
️
من همش میخام بحثو مذهبی ببرم جلو ولی میببنم با محیط انجمن نمیخونه خیلی
ولی خب بخوایم غیرمذهبی جلو بریم
اینطور میشه
ببین، یه طرف بوم، قاطعیت سفت و سخته
یه طرف دیگش، مدارا و سازشه
اینجا ما سه تا حالت کلی پیش میاد برامون، واسه عمل کردن
۱.کامل تو همه چی قاطع و سفت باشیم بدون سازش
۲.با همه مدارا کنیم و از خطوط خودمون بگذریم و قاطع نباشیم
۳.میانه روی کنیم!(که البته باز میانه روی هم باز درصد بندی داره! که چقد باید قطعیت نشون داد و چقد مدارا)
ببین، اگه قراره کار خودمون رو راحت کنیم
یکی از اپشنای یک یا دو میتونه کار مارو راه بندازه
چیزی که امروزه خیلی شاهدشیم!
یه سریا هستن مثلن از دوستاشون زخم میخورن، بعد دیگه کلا عهد میکنن که با هیچکی رفیق نشن که دیگه زخم نخورن(قطعیت)
یه سریام برعکس، سعی میکنن با همه جور ادمی ارتباط داشته باشن(مدارا)
دسته اول رو احیانا عام مردم بهشون لقب متعصب یا تندرو رو میدن
و به دسته دوم باز همون عاام مردم، بهشون لقب دورو و منافق رو میدن!
متوجهی چی میگم؟.
خب پس راه حل چیه؟
سوال اینه اصن ایا واقعن اینا منافقن یا واقعا تندرو ان؟
اگه یکی افراطه یکی تفریط، پس حد وسط همیشه خوبه؟
این سوالاست که بنظرم ذهنتو مشغول کرده
و خب من در حد علم خودم جواب میدم
ببینید
درستش اینه که ادمی، به هر سه تا اپشن توی زندگیش نیاز پیدا میکنه
و شرایط مختلف و حالات مختلف، واکنش های متفاوتی رو میطلبه
اکثر ما احتمالن ترسی که روبرومونه همون حرف مردمه
که بگن ما فلانیم الیم بلیم
خب حقم داریم، بالاخره هنوز علم نداریم زیاد
ولی نباید بزاریم اینطور بمونه
ببین، چندتا نکته توی اینکه نظر مردم رو ادم داره میشنوه خیلی مهمه، وقتی ادم هر لحظه حواسش به این نکات باشه، میتونه به خودش اجازه بده که سفت و سخت رو خطوط قرمزش بمونه و یا مدارا کنه!
اون نکات یه سری نکاتین که ادم بفهمه حرف عامه مردم چقدرررر بی ارزشه! و بتونه راحتتر با این عامل که مانع تحرک ادمیزاده کنار بیاد!
۱.مردم به سردرد خودشون بیشتر از حرف من و شما و افکار ما اهمیت میدن! مخصوصا عامه مردم(اغلب ماها) که معمولن فکرو ذهنمون با کتاب پر نشده! و دغدغه ی باقی افراد رو نداریم!
۲.مردم فراموشکارن! ادما یادشون نمیاد صبحونه امروز صبح چی خوردن، اونقد گاها درگیر چیزای الکین که به احتمال فراوان، اختلافی که احیانا ممکنه بین شما با بقیه پیش بیاد، اصن دغدغه اون مردم نباشه! لذا دو سوته فراموشش میکنه!
۳.پیوسته فکر کردن به ضررای عمل کردن جوری که مردم خوششون میاد! اگه ادمی بخواد به ساز هرکی برقصه، علاوه بر اینکه اصن همچین چیزی غیرممکنه، باعث میشه اون ادم بی مردم منفور بشه!
یا اگر قاطع بدون مدارا باشه، سبب میشه ادما ازش دور شن!
قطعن منظور تو افراط و تفریط محض نبوده، ولی من دارم مطلق میگم که جای بحث نمونه
۴.وقتی از دید مردم به ماجرا نگاه کنیم، تاثیر حرف مردم برامون کمتر میشه! یعنی چی؟
فرض کن با یکی یه اختلافی پیدا میکنی تو انجمن
و اون بحث مورد اختلاف، دغدغه تو هست، ولی اونی که باهاش بحث میکنی دغدغه اش نیست!
(یعنی مثلا یه مثال که به فکر ربط نداشته بزنم، این میشه: فرض کن تو طراح لباسی، بعنی دغدغه ذهنیت تمام و کمال لباسه، و معمولن ادم وقتی هی راجع به یه چیزی که دغدغه اشه، حرف بشنوه، معمولن حساس میشه، یعنی ممکنه تو دیگه عصبی بشی از یه مخالفتی که یه پسر(کسی که دغدغه اش هرگز نمیتونه به اندازه یه خانم لباس باشه) که اصن دغدغش لباس نبوده!
حس میکنم گنگ گفتم
میخوام بگم که مردم اصن خیلیاشون بی فکر حرف میزنن
و چیزی که میگن دقیق نیست
و نمیدونن حرفشون چه تاثیری روی مخاطبشون داره
واس همین چون دغدغشون نیست، پس خیلی نمیخواد ادم از مخالفتمون یا نیش و کنایه اشون جوش بزنه!
چون اون اصن تو افسایده(دغدغه اش که این نیس، علمی هم راجبش نداره و همینطور یچی که احتمالن اشتباهه میگه و میره!)
خب همچین ادمیو که نمیخواد ذهنمونو بخاطر حرفش درگیر کنیم!خب حالا این از نکات
بریم سراغ بحث اصلی
بحث اینجاست که کجا باید مدارا کرد میانه روی کرد یا قاطعیت به خرج داد
خب ببین، این به تجربه برمیگرده و به علم کتاب ها هم برمیگرده
مثلامن همش چندروزه دارم در مورد کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی حرف میزنم(بچه های گروه میدونن چی میگم)
خب؟ این کتاب میدونی مزیتش چیه؟
اینکه میاد حالات مختلف رو میگه
مثلن میگه خانما نیاز به حرف زدن دارن وقتی عصبین
پس مرده اگه خانمش داره پرحرفی میکنه، بهتر اینه که این تفاوت ذاتی خانمارو درک کنه و کمکش کنه و حرف بزنه باهاش
یا میگه اگه مرده دیر اومد خونه، بدترین حالت جروبحث زن و مرد و روش بهتر جرو بحث چیه! میگه که مثلن خانمه بحای اینکه بگه:تو اصن به من اهمیت نمیدی و اصن خونه نیستی!
بیاد بگه: من دوست دارم تو بیشتر با من وقت بگذرونی!
خب!؟
اون چیزی که شما دنبالشی اینه که بدونی تو حالات مختلف چه واکنشی باید داشت
اون کتاب شهید مطهری که گفتم هم تو این زمینه کمک میکنه
ولی خب حالا
ببین توی حالت عادی، ادما همون میانه روی رو معمولن دارن
چون ادم از دعوا مرافعه خوشش نمیاد ذاتی
واس همین، تا حدودی مدارا در همه هست
ولی نکته اینجاست که ما کی باید خطوط قرمزو گوشزد کنیم و کی نباید!
این مسئله تا حد زیادی ، به درک و فهم ما نسبت به محیط و مخاطب وابسته اس!
مثال میزنم
تو انجمن به طور عادی داریم حرف میزنیم(همون مدارایی که تو همه هست)
یهو یه پسر غریبه، میاد برای شما مثلن قلب میفرسته
خب اینجا وضع چیه؟
شما احتمالن خط قرمزت اینه که از پسر غریبه قلب برات بفرستن!(حتی به اشتباه)
خب اینجا شما اگه مدارا کنی، اشتباه کردی!(اگه قصدت حفظ خطوط قرمزت باشه و قصد دیگه ایی نداشته باشی!)
و باید همون بار اول به اون طرف تذکر بدی که دستش بیاد کسی که داره باهاش حرف میزنه، هرکسی نیست!
حالا شاید تو از پسرعمه هات اگه قلب مثلن برات بفرستن، اونجا دیگه خط قرمزت نیست! و اونجا نیازی به تذکر نیست!
ولی درک و فهم ما از محیط و مخاطب میگه چی؟!: میگه:
جایی که(انجمن) میدونی اگه یه نفر حد خودشو رعایت نکنه(قلب بفرسته) یهو ممکنه بقیه هم روشون باز بشه(مخصوصا پسرا که معمولن پایبندی ندارن) اونوقت اگه این موضوع زیاد بشه، جمع کردنش با سختی و ناراحتیه بیشتره، پس باید همون اول جلوش گرفته بشه!
مخصوصا اینکه باید دقت کنیم خطوط قرمز هامون درست باشن که مطمين باشیم از داشتنشون و براشون حتی المقدور با دلیل و مدرک صحبت کنیم که بتونم علاوه بر اینکه بقیه رو منطقی قانع کنیم، بتونیم خطوط و عقاید خودمون هم سفت و سختتر و محکم تر کنیم!
نمیدونم حق مطلب ادا شد یا نه