هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
گفتم این سونیا کیه اومده همه باهاش جورین انگار خیلی وقته میشناسن
اونطوری گفت یه شکی کردم که با اسم دیگه باشه اینجا
حسین نعمتی
با ی اسم دگ نیستم این همون اکانته فقط اسمش عوض کردم
بعدم گفتم اسم خودم سونیاست اون جیمل مامانم بود -
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ftm-montazeri چه خبر
خبر
امممم
دیشب سردرد و اینا داشتم
ول میکردن منو تا ظهر میخوابیدم
یکمم بی حوصله ام
اعصاب هم ندارم@ftm-montazeri در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@roghayeh-eftekhari در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@ftm-montazeri چه خبر
خبر
امممم
دیشب سردرد و اینا داشتم
ول میکردن منو تا ظهر میخوابیدم
یکمم بی حوصله ام
اعصاب هم ندارمزیبا و بسیار مود
-
@roghayeh-eftekhari
و همچنان داری سفسطه میکنی -
@roghayeh-eftekhari
و سفسطه پشت سفسطه -
@roghayeh-eftekhari
و سفسطه ها ادامه دارد... -
@roghayeh-eftekhari
و سفسطه ها تمومی ندارد... -
رقیه کسی ببینه مارو میگ اینا جفتشون دیوونه شدن بیا پایان بدیم ب این قائله
-
سعید حسینی یادتونه
-
مرغ آمین دردآلودیست که آواره بمانده
رفته تا اون سوی این بیدادخانه بازگشته
رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روز گشایش را در پی چاره بمانده
می شناسد آن نهان بین نهانان
گوش پنهان جهان دردمند ما
جور دیده مردمان را
با صدای هر دم آمین گفتنش
آن آشنا پرور
می دهد پیوندشان در هم
میکند از یأس خسران بار آنان کم
می نهد نزدیک با هم
آرزوهای نهان را
_ فرهاد -
-
-
آه این سخت سیاه
آنچنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
استاد هوشنگ ابتهاج