هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@Saghi-Mortazavi بگیم بیان اعتراف کنن
@fatemeh-Ma نمیکنن ک
-
_MILAD_
عجباا فحش دیگ چرا:I
یکی از اون هزار ترفندُ ب ما هم یاد بده -
_MILAD_
عجباا فحش دیگ چرا:I
یکی از اون هزار ترفندُ ب ما هم یاد بده -
-
-
جالبه که یه نفر با یه منظوری برای من ناشناسشو با محتوای « تو زندگیت بخشندهتر باش » برای من فرستاده بود
و منم خودمو زدم به اون راهو گفتم هر کی اینو نوشته بیکار بوده
هعییییییی
میتونم اون فیس پوکرشو بعد دیدن ری اکشنم تصور کنم -
@jahad-128
چیشدههیچی دادشم لج کرده بود با هام. الانم نیمه لجیم
به خاطر ش مییزم اوردم داخل اتاقش بعد تازگی شاید حدود یک هفته هست
اتاقش صبحا نورش خوبه عصر ها یکم نورش برام کمه منم که عینکی نور کم نمی تونم بخونم
لامپ رو زدم لج کرده دستمون گذاشتیم رو پریز
نزاشت روشن کنم.بعدم اتاقم من م ظرف های کمد اشپز رو چیدیم کفش داریم مرتب می کنیم تمریز کاری و..
بعد که لج کردیم برداشته یک چند تا کتاب روی میزم بوده و اینا رو که پاشو برو تو اتاقت.
اتاقم منم همین یک روزی پر طرف
هیچی از اونجا ایی جایگاه بچه اول رو دارم و اکثرن باید کوتاه بیام کوتاه اومدم و جزوه ها نازنیم شیمی
و کتاب زیست و اینا رو دادن بهم و منم در کنار در حال اتراق کردم (املام خوب نیس)
به خاطر حرف ها و قول های ایشون تغییر مکان دادم اومدم اتاقش الانم باید برگردم فردا
خداروشکر کتاب ها و مو از اتاقم کلان نیاوردم این طرف این بشر دم دمی مزاجه.
قول داده با شرایطم کنار بیاد نیمود.بعد حالا من برای چی اومدم اصلان
اقا من فیلم ها مو پشت کاپیوتر می بینم اونم همین طور اکثرن فیلم های الا رو می بینه و حالا یک کلاس کهه به نام منه ولی اونم بهره می بینه و زنده می شینه سر کلاس
بعد وقتی من میومدم فیلم ها مو ببینم جناب بهونه می گرفت که من میز کامپیوتر باید پشتش بخونم و.. هرچی گفتم برو پشت میز بخون گفت نه اونجا ( باید اتاق خودم باشم) یاد نمی گیرم
بهونه بنی اسرائیل ی
فکر ها ریختم رو هم گفتیم باشه من میزم میارم
تو اتاقت که تو اتاق خودت بخونی و..این شد نقل مکان کردم
حالا هم گفتن برم. گفتم چشم.
️
️
️
️
️
بعد دیگه قانون های خاصی پایداره
در زمان های مشخص می تونیم بریم پشت کامپیوتر و هرکی زمان خودش که هفته ای یک بار می چرخهکتاب هاهمم که می تونه بهره ببره. اینکه همیشه خدا بوده هیچ وقت نباید تستی علامت می ردم که بتونه استفاده کنه..
دیگه الان کنار تستا هم که علامت می زنم کدوم غلط بوده برای دور ها...
اینا هم می گفت نباید بزارم یا بشرطی که اونم غلط هاش بزاره.
گفتم باشه با یک رنگ دیگه بزار.. -
هیچی دادشم لج کرده بود با هام. الانم نیمه لجیم
به خاطر ش مییزم اوردم داخل اتاقش بعد تازگی شاید حدود یک هفته هست
اتاقش صبحا نورش خوبه عصر ها یکم نورش برام کمه منم که عینکی نور کم نمی تونم بخونم
لامپ رو زدم لج کرده دستمون گذاشتیم رو پریز
نزاشت روشن کنم.بعدم اتاقم من م ظرف های کمد اشپز رو چیدیم کفش داریم مرتب می کنیم تمریز کاری و..
بعد که لج کردیم برداشته یک چند تا کتاب روی میزم بوده و اینا رو که پاشو برو تو اتاقت.
اتاقم منم همین یک روزی پر طرف
هیچی از اونجا ایی جایگاه بچه اول رو دارم و اکثرن باید کوتاه بیام کوتاه اومدم و جزوه ها نازنیم شیمی
و کتاب زیست و اینا رو دادن بهم و منم در کنار در حال اتراق کردم (املام خوب نیس)
به خاطر حرف ها و قول های ایشون تغییر مکان دادم اومدم اتاقش الانم باید برگردم فردا
خداروشکر کتاب ها و مو از اتاقم کلان نیاوردم این طرف این بشر دم دمی مزاجه.
قول داده با شرایطم کنار بیاد نیمود.بعد حالا من برای چی اومدم اصلان
اقا من فیلم ها مو پشت کاپیوتر می بینم اونم همین طور اکثرن فیلم های الا رو می بینه و حالا یک کلاس کهه به نام منه ولی اونم بهره می بینه و زنده می شینه سر کلاس
بعد وقتی من میومدم فیلم ها مو ببینم جناب بهونه می گرفت که من میز کامپیوتر باید پشتش بخونم و.. هرچی گفتم برو پشت میز بخون گفت نه اونجا ( باید اتاق خودم باشم) یاد نمی گیرم
بهونه بنی اسرائیل ی
فکر ها ریختم رو هم گفتیم باشه من میزم میارم
تو اتاقت که تو اتاق خودت بخونی و..این شد نقل مکان کردم
حالا هم گفتن برم. گفتم چشم.
️
️
️
️
️
بعد دیگه قانون های خاصی پایداره
در زمان های مشخص می تونیم بریم پشت کامپیوتر و هرکی زمان خودش که هفته ای یک بار می چرخهکتاب هاهمم که می تونه بهره ببره. اینکه همیشه خدا بوده هیچ وقت نباید تستی علامت می ردم که بتونه استفاده کنه..
دیگه الان کنار تستا هم که علامت می زنم کدوم غلط بوده برای دور ها...
اینا هم می گفت نباید بزارم یا بشرطی که اونم غلط هاش بزاره.
گفتم باشه با یک رنگ دیگه بزار..@jahad-128
چندسالشه؟ -
هیچی دادشم لج کرده بود با هام. الانم نیمه لجیم
به خاطر ش مییزم اوردم داخل اتاقش بعد تازگی شاید حدود یک هفته هست
اتاقش صبحا نورش خوبه عصر ها یکم نورش برام کمه منم که عینکی نور کم نمی تونم بخونم
لامپ رو زدم لج کرده دستمون گذاشتیم رو پریز
نزاشت روشن کنم.بعدم اتاقم من م ظرف های کمد اشپز رو چیدیم کفش داریم مرتب می کنیم تمریز کاری و..
بعد که لج کردیم برداشته یک چند تا کتاب روی میزم بوده و اینا رو که پاشو برو تو اتاقت.
اتاقم منم همین یک روزی پر طرف
هیچی از اونجا ایی جایگاه بچه اول رو دارم و اکثرن باید کوتاه بیام کوتاه اومدم و جزوه ها نازنیم شیمی
و کتاب زیست و اینا رو دادن بهم و منم در کنار در حال اتراق کردم (املام خوب نیس)
به خاطر حرف ها و قول های ایشون تغییر مکان دادم اومدم اتاقش الانم باید برگردم فردا
خداروشکر کتاب ها و مو از اتاقم کلان نیاوردم این طرف این بشر دم دمی مزاجه.
قول داده با شرایطم کنار بیاد نیمود.بعد حالا من برای چی اومدم اصلان
اقا من فیلم ها مو پشت کاپیوتر می بینم اونم همین طور اکثرن فیلم های الا رو می بینه و حالا یک کلاس کهه به نام منه ولی اونم بهره می بینه و زنده می شینه سر کلاس
بعد وقتی من میومدم فیلم ها مو ببینم جناب بهونه می گرفت که من میز کامپیوتر باید پشتش بخونم و.. هرچی گفتم برو پشت میز بخون گفت نه اونجا ( باید اتاق خودم باشم) یاد نمی گیرم
بهونه بنی اسرائیل ی
فکر ها ریختم رو هم گفتیم باشه من میزم میارم
تو اتاقت که تو اتاق خودت بخونی و..این شد نقل مکان کردم
حالا هم گفتن برم. گفتم چشم.
️
️
️
️
️
بعد دیگه قانون های خاصی پایداره
در زمان های مشخص می تونیم بریم پشت کامپیوتر و هرکی زمان خودش که هفته ای یک بار می چرخهکتاب هاهمم که می تونه بهره ببره. اینکه همیشه خدا بوده هیچ وقت نباید تستی علامت می ردم که بتونه استفاده کنه..
دیگه الان کنار تستا هم که علامت می زنم کدوم غلط بوده برای دور ها...
اینا هم می گفت نباید بزارم یا بشرطی که اونم غلط هاش بزاره.
گفتم باشه با یک رنگ دیگه بزار..@jahad-128
اینم از شرایط منو قسمتی از شیمی های خوشکل
️
-
@jahad-128
چندسالشه؟ -
@Elham650
برادرم. خواهر ندارم