شعردانه
|
هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
@m-hmt
من دگ حرفی ندارم 
-
حوصلم اما...
-
@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری کار زندگی نداری اول صبی اینجایی؟
سجاد جات خالی دیشب یکیو اسکل کردم
️نه بیکارم
ببین رفیقای مردم تو مهمونی و سفر خارج جای رفیقشونو خالی میکنن
این منو تو اسکل کردن مردم 🥲حالا بیشعوریت به کنار
چطور ؟@سجاد-ذوالفقاری
بابا ی یارویی اومد اینستا دایرکتم
بعد همینجور‌پیام‌میداد درمورد رتبم اینا میپرسید بعد یهو گف
من دوتا خواهر دارم گیر دادن با کی داری حرف میزنی حواست اینجا‌نیست
بعد یهو خواهرش اومد دایرکتم و کل امار خودمو دراورد ینی تا شجره نامه هف نسل قبلو پرسید
یهو جفتشون اف شدن
بعد ساعتا یک اومد دوباره پسره هی نخ داد هی نخ داد
اومدم پسورد رو دادم امیر اومد تو چت
اخ من داشتم جر‌میخوردم از خنده حالا اونم حرصش گرفته بود هی جا‌من بهش تیکه مینداخت مسخرش میکرد
بعد پسره ول کن نبود که
از شامش برام عکس فرستاد از چمیدونم هرچی بگی‌چرت و‌پرت بافت به هم
بعد امیر بهش گف اقای محترم‌من فردا با نامزدم قرار دارم باید بخوابم شب بخیر
یارو دررفت
و اصن اسکل بوداااا یچیزی میگم‌یچیزی‌میشنوی
خیلی خندیدم بهش ولی بهم نمیسازه به کسی‌بخندم‌بعدش با امیر‌دعوام‌شد
مژده ای دل…🌱💚
-
-
@سجاد-ذوالفقاری
بابا ی یارویی اومد اینستا دایرکتم
بعد همینجور‌پیام‌میداد درمورد رتبم اینا میپرسید بعد یهو گف
من دوتا خواهر دارم گیر دادن با کی داری حرف میزنی حواست اینجا‌نیست
بعد یهو خواهرش اومد دایرکتم و کل امار خودمو دراورد ینی تا شجره نامه هف نسل قبلو پرسید
یهو جفتشون اف شدن
بعد ساعتا یک اومد دوباره پسره هی نخ داد هی نخ داد
اومدم پسورد رو دادم امیر اومد تو چت
اخ من داشتم جر‌میخوردم از خنده حالا اونم حرصش گرفته بود هی جا‌من بهش تیکه مینداخت مسخرش میکرد
بعد پسره ول کن نبود که
از شامش برام عکس فرستاد از چمیدونم هرچی بگی‌چرت و‌پرت بافت به هم
بعد امیر بهش گف اقای محترم‌من فردا با نامزدم قرار دارم باید بخوابم شب بخیر
یارو دررفت
و اصن اسکل بوداااا یچیزی میگم‌یچیزی‌میشنوی
خیلی خندیدم بهش ولی بهم نمیسازه به کسی‌بخندم‌بعدش با امیر‌دعوام‌شد -
@سجاد-ذوالفقاری
بابا ی یارویی اومد اینستا دایرکتم
بعد همینجور‌پیام‌میداد درمورد رتبم اینا میپرسید بعد یهو گف
من دوتا خواهر دارم گیر دادن با کی داری حرف میزنی حواست اینجا‌نیست
بعد یهو خواهرش اومد دایرکتم و کل امار خودمو دراورد ینی تا شجره نامه هف نسل قبلو پرسید
یهو جفتشون اف شدن
بعد ساعتا یک اومد دوباره پسره هی نخ داد هی نخ داد
اومدم پسورد رو دادم امیر اومد تو چت
اخ من داشتم جر‌میخوردم از خنده حالا اونم حرصش گرفته بود هی جا‌من بهش تیکه مینداخت مسخرش میکرد
بعد پسره ول کن نبود که
از شامش برام عکس فرستاد از چمیدونم هرچی بگی‌چرت و‌پرت بافت به هم
بعد امیر بهش گف اقای محترم‌من فردا با نامزدم قرار دارم باید بخوابم شب بخیر
یارو دررفت
و اصن اسکل بوداااا یچیزی میگم‌یچیزی‌میشنوی
خیلی خندیدم بهش ولی بهم نمیسازه به کسی‌بخندم‌بعدش با امیر‌دعوام‌شد@F-Seif-0
-
@M-Zngne در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
روال به نسبت.
روالی شما؟اره خداروشکر خوبم
-
@M-Zngne در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری
این خوبه.!بله دقیقا
راستی چرا بع من میگی فیک ؟ -
@F-Seif-0 در هرچی تو دلته بریز بیرون 5 گفته است:
@سجاد-ذوالفقاری حیف نمیتونم تو اینستا وویس سیو کنم‌ورگنع‌میفرستادم تو‌گروه مستفیض شین
مشاور رو ببین تو اصن -
@M-Zngne
خب عادیه نه؟
باید اینطور باشه اصن اینجوری برا ارامش خودمونم بهتره
