هرچی تو دلته بریز بیرون 5
-
باید نشست
باید نشست و به خود خیره شد
به دشمن ترین دشمنانت خیره شو... -
حرکاتش رو بپا
ببین چطور نقشه ای دیگه برای هوس میکشه... -
برای اماده کردن یه بند دیگه
برای اموزش دادن یه وکیل بند دیگه... -
انقد بهش خیره شو که داخلش غرق شی ده بار غرق شدن هم کمه یا شاید حتی بیست، سی؟ چهل؟ بیشتر اصلا بحث کمیت رو ولش کن به کیفیت بچسب سعی کن در هربار غرق شدن قبل اینکه ذره های اب باعث خفه شدنت بشن خودکشی کنی...
-
اره خودکشی قبل مرگ
-
"خود" کشی قبل مرگ اره دقیقا همینو میخوام.
-
همه اخر سر با مرگ عادی میمیرن، همه اخر سر به پیش خدای خودشون میرن حالا اون گاو میپرسه اون الله رو مهم نیست. اخرش به اون وصاله میرسن. ولی مهم اینه که قبل اون مرگ طبیعیه حداقل یه بار خودشونو بکشن. از همه چیز دست بردارن اصلا بحث مادی معنوی نیست. هرچیزی، هرچیزی رو بذارن کنار اونوقت دست به خودکشی بزنن.
-
این شاید تنها راه نجات انسان باشه
-
چه نابخردانه
-
چه حماقت ها
-
مزخرفه واقعا
-
حرفامو میگم. مزخرفه ناپخته خام فاقد معنی.
-
واقعا چطور میشه با این هیزم کلمات یه کوه تلنبار کرد و همش رو اتش زد
-
اصلا که چی
-
من در نظر میگیرم که داره برای نوه اش که فردا مسابقه دو داره گل دور گردنشو براش اماده میکنه. خب نوه اش یا قبلا چندین بار برده یا مادربزرگش خیلی مهربونه شایدم هردوش شایدم هیچکدوم. شاید اصلا من چرت میگم. ولی هدف اصلیپرت گفتن باشه...
-
دوتا دختر کنار هم نشستن یکیشون کتاب میخونه اون یکی به افق خیره شده. شاید اون یکی هم دلش بخوا بخونه ولی دوستش چون قبلا کتاب زیاد خونده تندتر صفحاتو رد میکنه و این نمیتونه بهش برسه ناچارا به یه گوشه خیره میشه و به پسری که خیلی قهرمانه کلاسه فکر میکنه. کسی چه میدونه منم دارم چرت میگم. هدف اصلی پرت گفتنس ولی.
-
یه بزرگسال با افکار کودکانه، یه ماهی گوشت خوار -که اسمش یادم رفته- دوچرخه قدیمی سان، یه عینک شنا تو دسته ادم بزرگه، یکی از روح های بازی پکمن به دور گردنش عا و حوله شنا؟! شایدم لباس احرامه...
-
شکستن روح؟! نمیدونم.
شاید هنوز به اون مرحله نرسیدم.
با این حال چیزی که مهمه اینه که من فصل سه زیست یازدهم رو باید به ازمون پنجشنبه برسونم -
نجاست در مقابل عصمت.
هممم تصویر قشنگیه. -
فقط کاش چهار فصل سال پاییز بود. همین