هرچی تودلته بریز بیرون۶

[Masoumeh.sh]

هرچقد که حرکت شناسی و دینامیک و خوب میفهمم
از اون ور نوسان و هزار بارم بخونم باز نمیفهمم://

[_Biliifti_]

_Sajjad_
خوشحالم که هنوز اینجارو یادته
هرچند این بده که باید معرفی کنم یادت بیاد
لذا
خوشحالم که میبینمت پسر

[_Biliifti_]

مقوله ی خوردن با هیچ چیز برابری نمیکنه

[Masoumeh.sh]

ماهت بمیرد آسمان
ماهم کو؟!

[مِهردُخت]

شنيدم مصرعي شيوا، كه شيرين بود مضمونش
« منم مجنون آن ليلا كه صد ليلاست مجنونش‌»

شب خوش
بامداد ۲۹ مهر
۱:۰۵

[ramses kabir]

از این خندم میگیره اول مصاحبه میگف من کاری ب تراز و رتبه ام نداشتم
اخرش میگف
این ک بعضیا با تقلب ازم میزدن جلو گریه ام میگیرفت://
Wtf:///

[Hamed.s]

‏سألت السعادة:
متى تسكنين القلب؟
قالت إذا توفرت فيه ثلاثة اشياء:
عدم الحزن علي ما فات  
و عدم القلق علي ما هو آت    
و الرضا بما يأتي من الله

از خوشبختی پرسیدم:
چه زمان در قلب ساکن می‌شوی؟
پاسخ داد اگر سه چیز در آن پدیدار شود:
غصه نخوردن برای آنچه که گذشته
و نگران نبودن برای آنچه پیش خواهد آمد
و قناعت به آنچه از سوی خدا می‌آید

[Hamed.s]

غمگین چرا؟! خوشحال باش! بخند!
از حالا به بعد می تونی کفشای لیمویی رنگتو که فقط چون اون دوسشون نداشت گوشه کمد افتاده بود خاک می‌خورد پات کنی، روسری گلدار ارغوانیتو سرت کنی،
خودتو بزنی به خیابونای شهر و با صدای بلند آواز سر بدی؛
می‌تونی بیشتر کتاب بخونی؛
شبا قبل خواب کمتر اشک بریزی؛
خودتو بیشتر دوست داشته باشی؛
بیشتر با خودت وقت بگذرونی.
وقتشه دوباره زندگیتو شروع کنی؛
پیشرفت کن؛
پرواز کن؛
به بلندترین نقطه‌ی آسمون؛
اونقدر بالا برو که دیگه کسی نتونه آرزوهاتو ازت بگیره؛
بهش نشون بده تو اون دخترک دست و پا چلفتی به درد نخور که همیشه فکر می کرد نبودی؛
تو یه دختر کوچولو با همون بهانه های بچگی اما با یه قلب بزرگی که واسه رسیدن به خواسته هاش، هرگز تسلیم سنگایی که جلوی پاش میندازن نمیشه!

#دخترانه

[خانوم]

و من،ای‌کاش می‌توانستم
این دلِ خسته‌ و غمگین
را دور از چشم همگان،
انگار که برای من نیست
کنارِ خیابانی رها کنم : )

[Honey M]

خدا کنه خوب تموم بشه

[Honey M]

ramses kabir خب ببین تهش آدم چشمش به تراز و رتبش میوفته یهو ته دلش خالی میشه. هر چه قدر هم آدم براش بی اهمیت باشه

[_F_SSU_]

توی یک بازه‌ی زمانی‌ای از اول نوجوانی تا همین دو سه سال پیش
خواسته و علاقه‌ قلبی‌م بود که توی یک شرایط خاصی قرار بگیرم و از خوشحالیِ بودن اون موقعیت ندونم باید چیکار کنم..
موقعیتی که شاید چندسال میتونست زودتر رو به جلو حرکتم‌ بده..
درست ۵ سال پیش در این شرایط قرار گرفتم..
و اون موقع متوجه‌ش نشدم.. تا پارسال که با یکسری اتفاقات فهمیدم اون دقیقا همون موقعیت دلخواهم بوده..
البته من هم از دستش ندادم..
اما کسانی این موقعیت رو هدر دادن..

الان و بعد اون سال، همه چیز به روال خودش ادامه داره..
اما اون موقعیت هنوزم به خاطرم دقیق، مونده..
هنوز هم توی ذهنم شفافه‌..

«#تودلی»

[_F_SSU_]

_F_SSU_
الان این واقعه‌ی شفاف در خاطرم،
خودش یه نیرو محرکه ست..

[_F_SSU_]

_F_SSU_
حتی هدرش هم خیرشد..
پیش‌امدش چی میشد‌ !
یقینا کله خیر ..

[fateme.shafeie]

باورم نمیشه انقد درس خوندم امروز و انقد کار انجام دادم

[z Gheibi]

@Fargol-Sh آره اینو دریافت نکردم
حالا میگم خدارو شکر تو خوبی؟

[fateme.shafeie]

z Gheibi خوبم‌مرسی
ولی جمعه هست و کارای من زیاددددد
حس میکنم دیگه توان نداره پاهام

[z Gheibi]

@Fargol-Sh خداقوت⁦⁩

[fateme.shafeie]

z Gheibi ️

[Nilay]

این روز ها به طرز عجیبی خیلی بده
خیلی زیاد